نویسنده: م. فراهی توجگی

اهمیت آموزش سواد رسانه‌ای در عصر ارتباطات

در عصر کنونی که رسانه‌های جمعی تمام ابعاد زندگی بشر را در برگرفته است، داشتن سواد رسانه‌ای در فضای نوین به‌منظور استفاده‌ی بهینه از محتوای آن ضرورت اجتناب‌ناپذیر است.
سواد به‌معنای عام و قدیمی آن، یعنی «توانایی دریافت و استفاده‌ی مؤثر از پیام‌های بیان‌شده به‌شکل نوشتار یا چاپی»؛ اما منظور از سواد رسانه‌ای «توانایی به‌کارگیری مهارت‌های تفکر انتقادی در رابطه با رسانه‌ها‌ی جمعی از رهگذر آگاهی بیشتر و شهروندی فعال‌تر در جامعه است.» (تورو: ۲۰۰۹) کنفرانس ملیِ رهبری سواد رسانه‌ای را چنین معنا می‌کند: «دانش و توانایی دسترسی، تحلیل، ارزیابی و فهم ارتباطِ درونی پیام‌ها در اشکال متعدد آن.»
برای نمونه، دانستن تاریخچه‌ی فیلم می‌تواند تماشای فیلم را جذاب کند تا از ویژگی‌های تاریخی و پس‌زمینه‌ی آن اطلاعات نسبی کسب کنیم. سایر فعالیت‌های رسانه‌ای می‌تواند نقطه‌ی آغاز و کلید شروع گفت‌وگوی ما و دیگران باشد. همچنین کمک خواهد کرد که به شهروند آگاه‌تر و پاسخ‌گوتر تبدیل شویم.
محققان اصول بنیادینِ آموختن مهارت‌های وابسته به سواد رسانه‌ای را به شرح زیر جمع‌آوری کرده‌اند:
اصل اول: محتوای رسانه طراحی‌شده و ساخته‌شده‌ است؛ بنابراین، محتوای رسانه‌ها‌ی گوناگون که مخاطب دیده یا شنیده است، واقعیت ندارد، بلکه برخی مسئولان و تهیه‌کنندگان آن را تهیه کرده‌اند؛
اصل دوم: محتوای رسانه‌ای در محیط تجاری تولید و پخش می‌شود؛ ازاین‌رو، مخاطبان باید به ملاحظات زیادی توجه داشته باشند که معطوف به افرادِ درگیر در تولید و پخش محتوای رسانه‌ای است. باید توجه کرد که محتوای رسانه را سازمان‌هایی تولید می‌کنند که در مجموعه‌ی تجاری‌ قرار دارند؛
اصل سوم: محتوای رسانه در محیط سیاسی تولید و پخش می‌شود. سیاست‌ به روش حکومتِ جامعه اشاره می‌کند. در حوزه‌ی رسانه این اصطلاح به گوناگونی فعالیت‌ها اشاره دارد.
سیاست از کانال مقررات خاص دولتی برای رسانه‌های جمعی، محدودیت‌هایی را شامل می‌شود که دولت می‌تواند بر آنها اِعمال کند. باور به فعالیت رسانه در محیط سیاسی به این ایده منتهی می‌شود که محیط بر محتوای رسانه به‌طور عمیق اثر می‌گذارد؛
اصل چهارم: رسانه‌‌ی جمعی ایده‌ها را در ژانرهای سرگرمی، اخبار، اطلاعات آموزش و تبلیغات نشان می‌دهد. محققان معتقدند که هر رسانه‌ای ازجمله‌ مجلات، فیلم و تلویزیون، رمزها، قراردادها و روش‌های ویژه‌ای برای نشان‌دادن واقعیت فرهنگی دارد.
همین‌طور ممکن است تشخیص دهید که رسانه‌های جمعی در برخی رویکردها برای نشان‌دادن جهان اطراف شبیه به یکدیگر است.
در این حالت مهم‌ترین وجه اشتراکشان این است که آنها جهان را به اشکال مختلف و داستان‌گونه‌ در قالب سرگرمی، اخبار، اطلاعات، آموزش و تبلیغات شکل‌دهی می‌کنند و تجسم می‌بخشند؛
اصل پنجم: مردم دریافت‌کنندگان فعال پیام‌های رسانه‌‌ هستند و فرایند معناسازی خارج از اشکال رسانه‌ای شامل تبادل میان خواننده و محتوا می‌شود. شخصیت افراد بر محتوایی که می‌خوانند و می‌بینند، نفوذ می‌کند. ممکن است برخی یک پیام را بپذیرند و برخی همان پیام را رد کنند؛
اصل ششم: بازنمایی‌های رسانه‌ای در روش درک اجتماعیِ واقعیت نقش مهمی دارد؛ یعنی ممکن است مردم آنچه را بپذیرند یا از آن شکایت کنند که در جامعه می‌بینند. آنها از مردم می‌خواهند تا ایماژهای رسانه‌ای را در رابطه با خود و دیگران تماشا کنند. حتی با فرض پذیرفتن نقش مخاطب فعال، رسانه‌های جمعی هنوز نقش زیادی در شکل‌گیری پندارها و تصورات مخاطبان دارد. مخاطبان نیازمند داشتن برخی مهارت‌ها در زندگی روزانه خود هستند تا به اشخاصی با سواد رسانه‌ای تبدیل شوند؛ بنابراین، داشتن سواد رسانه‌ای مستلزم داشتن توانایی‌های زیر است؛
۱. درک نیروهای تجاری مافوق محتوای رسانه؛
۲. آگاهی از آثار سیاسی شکل‌دهنده‌ی محتوای رسانه؛
۳. توانایی بررسی نظام‌مند محتوای رسانه برای دستیابی به معانی گسترده‌ترِ فرهنگی، تجاری و سیاسی؛
۴. توانایی اندیشیدن از طریق دلالت‌های اخلاقیِ فعالیت‌ سازمان‌های رسانه‌ای؛
۵. درک استنباط‌های رسانه‌های جمعی از فرد و جامعه؛
۶. آگاهی از روش‌های عمومی مؤثر بر تولید و پخش محتوای رسانه‌های
جمعی.
شاخصه‌های فرد با سواد رسانه‌ای:                                                                                                ۱. آگاهی از کسانی/آثاری که سازمان‌های رسانه‌ای را هدایت می‌کند؛
۲. داشتن اطلاعات سیاسی به‌روز مرتبط با رسانه‌؛
۳. حساسیت‌داشتن روی روش‌های مشاهده‌ی محتوای رسانه به‌عنوان ابزار یادگیری فرهنگی؛
۴. تسلط بر ابعاد اخلاقی فعالیت‌های رسانه‌ای؛
۵. اطلاع‌داشتن از پژوهش‌های آثار رسانه؛
۶. توانایی برداشت و لذت‌بردن از محتوای رسانه‌.
یکی از مهم‌ترین ضروریات داشتن سواد رسانه‌ای، درگیری مخاطبان با پدیده‌ی انفجار اطلاعات است که گاه از آن به‌عنوان «آشفتگی اطلاعات» یاد می‌شود. ترکیب مدارهای کامپیوتری با پایانه‌های ارتباطی، به دیجیتالی و مینیاتوری‌شدن این فناوری‌ها می‌انجامد و باعث افزایش ظرفیت و سرعت تولید، نگهداری، بازیابی، ارسال و دریافت اطلاعات و محتوا، و نیز ادغام رسانه‌های قدیمی در یکدیگر و ترکیب کانال‌های ارتباطی‌، نوشتاری، صوتی و تصویری می‌شود؛ بنابراین، انفجار اطلاعات نتیجه‌ی افزایش کمی و کیفی تکنولوژی‌های ارتباطاتی و اطلاعاتی و همین‌طور کارکرد و ضریب نفوذ رسانه‌های جمعی در زندگی است.
در عصر انفجار اطلاعات هویت‌های فردی و جمعی محدود به کمک رسانه‌های جمعی وارد حوزه‌ی عمومی می‌شود و با انبوهی از اطلاعات به ذهن انسان هجوم می‌آورد؛ به‌طور مثال: یک رویداد در رسانه‌های مختلف به شیوه‌های مختلف بازنمایی و تحلیل می‌شود و در این میان، اطلاعات متناقض و متفاوت مانع از دستیابی به اطلاعات درست می‌شود. وجود تناقض در اطلاعات رسانه‌های مختلف به این قضیه منجر می‌شود که قناعت‌بخشیدن در این دوره به‌سختی اتفاق بیفتد؛ به این ترتیب، دستیابی به یک نتیجه برای مخاطب مشکل می‌شود. همین‌طور حق انتخابِ انسان‌ها دچار بحران می‌شود و آنان نمی‌توانند میان اطلاعات مختلفی که از منابع و کانال‌های متعدد دریافت می‌کنند، تشخیص قایل شوند که کدام درست و کدام نادرست است.
نداشتن سواد رسانه‌ای می‌تواند از خانواده‌ها شروع شده به جامعه ختم شود.
در صورت عدم سواد رسانه‌ای، رسانه می‌تواند به‌شکل بسیار مخرب عمل کند؛ به نحوی که زیربنای جامعه را که همانا خانواده باشد، ازبین ببرد. متأسفانه امروز در افغانستان خانواده‌ها به این مهم کم‌توجه هستند. فرزندانشان ساعت‌های بسیار طولانی را پای تلویزیون می‌نشینند و از اینترنت نیز استفاده‌ی مفرط می‌کنند که سم مهلکِ رشد دینی و علمی‌شان محسوب می‌شود. در یادداشت‌های قبلی دراین‌باره بحث شده است.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version