از جمله آثار جاودان ویادگاریهای زیبای حضرت علی (رضیاللهعنه) که تا بقای تاریخ ومت اسلام پایدار خواهد ماند تعیین مبدأ تاریخ اسلامی است.
در زمان حضرت عمر (رضیاللهعنه) درمورد تعیین تاریخ برای ثبت رویدادها نظرهای متفاوتی وجود داشت حضرت عمر (رضیاللهعنه) اهل شورا را جمع کرد وازآنان نظر خواهی نمود؛ عدهای گفتند: شیوهی ایرانیان را عملی کنید که تولدیا تاجگذاری شاه را مبدأ تاریخ قرار میدهند. عدهای به تقلید از رومیان رأی دادند. برخی گفتند روز تولد رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) وعدهای گفتند سالروز بعثت آنحضرت (صلیاللهعلیهوسلم) مبدأ تاریخ قرار گیرد حضرت عمر (رضیاللهعنه) تمام این آرا، را به ذکر دلیل رد کرد. آنگاه حضرت علی (رضیاللهعنه) پیشنهاد کرد که سال هجرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوسلم) ازمکه به مدینه مبدأ تاریخ اسلام قرار گیرد حضرت عمر (رضیاللهعنه) رأی اورا مورد تأیید قرار داد وپس از اتفاق نظر صحابه فرمان داد که تاریخ اسلام بر مبنای هجرت رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) تنظیم شود.
بدین ترتیب تقویم اسلامی با حادثهای پیوند داده شد که معنی ومفهوم خود را دارد ورسالت خاص خود را ایفا میکند ومانند تقویم سایر ادیان مربوط به هیچ شخصیتی نیست، حتی به شخصیت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) که برجسته ترین شخصیت بشری ومحبوبترین آنها نزد خدا ومسلمانان است، بستگی ندارد. همچنین وابسته به فتوحات وکشورگشاییها وغزوهها نیست وارتباط آن با هجرت، براساس اندیشهی عمیق وفلسفهی بزرگ استوار است ونیز در این پایه گذاری، جنبهی مژده ونیک فالی هم وجود دارد زیراسرآغاز وسرفصل عصر جدیدی در تاریخ بشری ومسیر انسانی بوده است واز سوی دیگر این پیام را میرساند که چنگ زدن به عقییده واصول اعتقادی وشهامت واز خود گذشتگی، رمز پیروزی است وجنبهی عقیدتی واصولی، همیشه برجنبهی عرفی وطبیعی مقدم است وترجیح دارد.
تأثر و اندوه علی (رضیاللهعنه) از شهادت عمر (رضیاللهعنه)
ابوجحیفه (رضیاللهعنه) میگوید: من شاهد بودم که حضرت علی (رضیاللهعنه) بعد ازشهادت حضرت عمر (رضیاللهعنه) آمد وپارچه را از چهرهاش برداشت وگفت: رحمت خدا برتوباد ای ابوحفص! به خداسوگند اینک بعد از رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) جزتو ای عمر کسی باقی نمانده که من از خدا بخواهم نامهی اعمالم مثل نامهی اعمال او باشد.
همچنین حضرت علی (رضیاللهعنه) در نهج البلاغه در وصف حضرت عمر (رضیاللهعنه) میفرماید” چه شخصی عجیبی بود کجیها را راست وبیماریهای اجتماعی را مداوا کرد، سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) را به پاداشت. وفتنه وآشوب را به عقب انداخت، پاکدامن وبدون عیب از جهان رفت، نیکویی خلافت را دریافت واز شر آن پیشی گرفت، خدای بزرگ را اطاعت نمود وآن طور که لازم بود ازخدا میترسید. افسوس که اواز دنبا کوچ کرد ومردم رادر راههای مختلف باز گذاشت وحالا نه بیخبران در آن راهها میتوانند راه یابند ونه هدایت شدگان میتوانند درآنها یقین داشته باشند.