نویسنده: محمدعاصم اسماعیلزهی
یک تناقض در سخن خواهران مخالف حجاب:
از یک سو میگویند: «مردها چشمشان را کنترل کنند» و«گناه نکنند» ولی از آن سو، خودشان حجاب را رعایت نمیکنند، و «این گناه برایشان مهم نیست» این مثال مانند این است که شخصی طلاهایش را در پیاده رو بگذارد و بگوید مردم حلال خور باشند و دزدی نکنند، خوب شما اگر نگران حلال خوری مردم هستید چرا طلاهایتان را به یک مکان امن نمیبرید؟ هرچند هرکس با خدای خودش طرف است، واین توجیههات نزد خداوند قابل قبول نیست، که شخصی بگوید چون فلانی رعایت نکرد به این دلیل من هم رعایت نمیکنم، ولی این سخنان خانمهای مخالف حجاب کمی عجیب است که من هر کاری دلم خواست انجام میدهم اما مرد نباید خود را محدود ومقید نماید. خواهرانم، دین خدا گزینشی نیست وباید همه را قبول داشته باشید، متاسفانه شما وقتی برای حجاب عذر وبهانه میآورید راه را برای عذر و بهانهی گناهآلود چشمان مردان ضعیف الإیمان هم باز مینمایید.
در نهایت حجاب خانمها کدام چشمه را خشک مینماید؟
ناباوران میگویند زنان نباید حجاب داشته! باشند چرا باید محدود شوند چرا در گرمای تابستان این همه لباس بپوشند چرا این همه تبعیض در بین زن و مرد وجود دارد چرا زن باید فدا شود تا مردان نگاه نکنند. برای بررسی سخن آنان فرض میکنیم چنین حکمی در اسلام وجود ندارد و زین پس خانم ها آزادند تا هر طور که باب میلشان است لباس بپوشند. با یک دامن کوتاه بدون شلوار با یک پیراهن نازک و کفشهایی پاشنه بلند در خیابان، بگردند موهایشان را اتو بکشند و آن را به دست نسیم، بسپارند ادکلنی اورجینال استعمال نمایند و با عشوهها و خندههایی طنازانه روی سنگ فرشهای خیابان گام بردارند.
این دقیقاً چیزی است که مخالفان حجاب برای به دست آوردن آن تلاش میکنند فکر نمیکنم انتظار، مخالفان چیزی بیشتر از این باشد!!! حال به این سوال میرسیم جذابیتها و آزادیهایی که در بالا ذکر شد، بیشتر به نفع زنان است یا به نفع مردان؟ به نظر شما در نهایت این مردان نیستند که از این همه نعمت رایگان و زیبایی بیحد و حصر متنعم میشوند؟ بهرهی موارد ذکر شده برای خانمها چیست؟ بله گرمشان نمیشود و احساس میکنند به آنها ظلم نشده و میتوانند آزادانه بگردند اما مردها چه؟ میدانید این دقیقا همان چیزی است که مردان بیمار دل میخواهند؟، زیبایی، لطافت، جذابیت بصری وچشم چرانی و…
متاسفانه لخت شدن زنان در راستای همان «سیاست مردسالارانه معروف و نامشروع صورت میگیرد خانمها از جهتی برای از بین بردن آن تلاش میکنند و از جهتی دیگر به احیای آن کمک مینمایند.»
عرضهی اندام بانوان به نفع مردها انجام میگیرد به نفع چشمهای گرسنهی آنها ولی خانمها فکر میکنند به حق و حقوقشان رسیدهاند واقعا در این بازی زنها اهرمی میشوند برای کامجویی مردها. متاسفانه در جامعه ما خانمهای بسیاری وجود دارند که حجاب درست و حسابی ندارند عدهای آن را فرهنگ میدانند عدهای تفریح، عدهای راحتی، ولی در این میان بیش از همه دلم برای آنهایی میسوزد که بیحجابی را در تقابل با مرد سالاری انجام میدهند؛ آنهایی که شعارهای فمنیستی سر میدهند و از هر سه کلمهای که تلفظ مینمایند یکی از آنها 8 مارس میباشد.
ولی متاسفانه نمیدانند به طرز فجیعی فریب خوردهاند. آنها نمیدانند که لخت شدنشان وسیلهای شده برای لذتِ بصری و کامجویی و کیف و حال مردان چشم چران» و «بولهوس»! بنده به خوبی میدانم که برخی از خانمها چقدر شیدای «توجه» هستند، آنها لذت میبرند که مورد توجه مردم جامعه قرار گیرند اما به چه قیمتی؟ زمانی که عزت آنها زیر سوال رفت دیگر چه ارزشی دارد، اصلا دوست ندارم خواهری تصور نماید این جملات بنده از زاویهی دید مردانه نگاشته شده است این که برای عزت مندی شما تلاش میکنم و مطلب مینویسم آیا مرد سالارانه به قضایا نگاه کردهام؟ تا کی میخواهید توجه مردم را به توجه پروردگار ترجیح دهید؟ من به خانمهای ناباور کاری ندارم آنها خدای مرا قبول ندارد تا سخنان خدایم را بپذیرند، ولی شما چه خواهر معتقد و مسلمانم؟ آیا کاری کردهاید که فردا روز در محضر رسول اکرم و مادران مومنان همسران پیامبر کوچکترین دفاعیاتی داشته باشید؟ تصور بفرمایید با همین قیافهای که جوانان مردم را شیدا میکنید شما را بگیرند و نزد رسول خدا ببرند، نزد مادرمان خدیجه ببرند ایشان به شما بگویند چرا این گونه هستید؟ واقعا هیچ توجیهی دارید؟ آیا جلب توجه به هر قیمتی مورد تایید الله و رسولش میباشد؟ آیا این وضعیت زیبندهی امتی به نام «اسلام» است، اگر شما وظیفهی خود را انجام دهید و دوستان و خواهرانتان را نصیحت بفرمایید بیشک آن تغییر بزرگی که مد نظر ماست بدست خواهد آمد، انشاءالله. من منکر حق مشروع خانمها نیستم و کسی نمیتواند منکر آن باشد نباید به آنها بیحرمتی، شود نباید کم گرفته، شوند نباید مورد آزار و اذیت همهی قرار بگیرند و واقعا قبول دارم مردانِ بیانصاف خیلی زیاد هستند، متاسفانه باز هم متاسفانه دشمنان از همین خلاءهای موجود نهایت سوء استفاده را بردهاند با بیان این مشکلات و احساساتی کردن خانمهای رنج دیده، راه را برای تزریق هر اندیشهی مسمومی باز میکنند و آنها را به دشمنی با برنامهی خداوند متعال تحریک مینمایند. در کل از احساسات خانمها به شدت سوء استفاده میکنند چه مردهایی را دیدهام که به آن دختران بیحجاب تبارک الله و ماشاءالله گفتهاند ولی آنها را تنها برای چند روز عیش و نوش لازم داشتهاند و خدا شاهد است هنگام ازدواج دنبال مودب ترین و پوشیده ترین خانم بودهاند!!!
خانمی پوشیده مودب باوقار و با عزت دقیقا چیزی که اسلام امر فرموده است. چقدر ناراحت میشوم وقتی دختران نوجوان و تازه به دوران رسیده را در حالت فریب خوردگی میبینم، نامردهایی که با سخنان فریبنده آنها را مورد سوء استفاده قرار میدهند و نمیاندیشند که این خانم قرار است چند سال دیگر همسر یک مرد شود، قرار است مادرشود مطمئنم اگر همان دختر به بلوغ فکری برسد هرگز اجازهی سوء استفاده را نمیدهد اما الان نمیفهمد، نمیفهمد که با شعارهای توخالی بر لبه پرتگاه قرار گرفته است. نمیفهمد میخواهند چه بلایی بر سر او و عزت و آبروی همیشگی او بیاورند.
آن طفل معصوم با افتخار بدن نمایی میکند چون احساس میکند بزرگ شده است و مردم به او توجه میکنند غافل از اینکه هنوز سرد و گرم روزگار را نچشیده است و نمیداند در پشت آن تیکهها و فدایت شومها و تو خوشگلیها چه گرگهای تیزدندانی پنهان شده است.
بانوان روشن فکر نما بخاطر حمایت از حق و حقوق زنان، حتی به سخنان خالق مهربان هم پشت کردهاند، هر چند این رفتار آنها به برداشت نادرست و وارونه ای که از مسائل داشته اند باز می گردد و دین مبین اسلام هرگز حق زنان را پایمال نکرده است، تا کنون شبهات زیادی در این زمینه پاسخ دادهایم و نشان دادهایم که اسلام ستیزان در اشتباه هستند) اما آنچه که در این یادداشت خدمت شما عزیزان عرضه میگردد معرفی یک تناقض عجیب در رفتار این بانوان و یک نتیجه گیری مهم می باشد. هیچ خانمی تجاوز را نمیپسندد، این کاملا فطری است و ربطی به مسلمان و کافر ندارد، اگر خانمی (با هر عقیده ای) در جایی نشسته باشد و یک مرد غریبه بیاید او را در آغوش بگیرد، فریاد میزند و آن را از خود دور میکند و… حتی اگر آن مرد آشنا باشد ولی زن خودش اجازه ندهد، باز هم آن را تجاوز میداند و واکنش نشان میدهد. خلاصه فقط به شرطی آن را تجاوز نمیداند که خودش کاملا موافق باشد و تمایلاتی نشان دهد .خانم های مدعی روشن فکری، میگویند بانوان نباید حجاب داشته باشند، آن ها باید هر طور که میخواهند لباس بپوشند، ولی متاسفانه نمیدانند که با بیحجابی و بدن نمایی، راه را برای هر نگاه هرزهای باز کردهاند! نگاه هایی که دسته کمی از تجاوز فیزیکی ندارد!
وقتی یک خانم بیحجاب از کنار چند مرد چشم چران عبور میکند، تمام بدن او را ورنداز میکنند و به جهت استفادهی جنسی شروع میکنند به خیال بافی. یعنی خانم ها دوست دارند که زیبایی خود را در اختیار هر مردی قرار دهند؟ فکر نمیکنم، آیا این نگاه کردن ها هم تجاوز نیست؟ ممکن است خانمی بگوید این فرق میکند، ما که از لحاظ فیزیکی اذیت نمیشویم، میگوییم پس چرا حاضر نیستید تلفنی با هر مردی حرف بزنید؟ پشت تلفن هم که هیچ اذیتی وجود ندارد… پس بحث چیز دیگریست. بحث «کرامت زن»است، وقتی اسلام مبارک میگوید خانمها حجاب داشته باشند، به عزت نفس آنها اندیشیده است، یک زن بیحجاب مشتریهای فراوانی دنبالش راه میافتند، ولی شما بگویید چند درصد از آنها به خاطر نفس و کرامتش او را میخواهند؟ هیچکدام. مشخص است که همه او را بخاطر اندام و زیباییاش انتخاب نمودهاند، ولی خانمی که عزت نفس داشته باشد این مقوله را زود تشخیص میدهد و به آن مردها بها نمی دهد. لذا بانوان جامعه باید بدانند که اسلام با امر حجاب میخواهد عزت نفس شما را تقویت نماید، اسلام میخواهد که بزرگوار باشید و افرادی که شما را میخواهند به خاطر خودتان (روحتان) شما را بخواهند نه بخاطر اندامتان یا سفیدی پاهایتان! حجاب جلوی این تجاوز بصری را خواهد گرفت … و در نهایت کاری میکند که بخاطر خودتان مقبول واقع شوید. مقولهی عزت نفس برای همهی ما اهمیت دارد و تصور نکنید فقط مربوط به حجاب خانمهاست ! روزی یکی از دوستهایم مرا برای شام دعوت کرد، من هم قبول کردم، قبل از اینکه تلفن را قطع کنم گفت راستی لبتابت را هم فراموش نکن، میخواهم فلان کار را برایم انجام دهی! کاملا مشخص بود که او مرا برای کار شخصیش به خانهی خود میکشاند نه اینکه از روی محبت و صلهی رحم مرا دعوت نماید! چنین رفتاری بر قلب آدم سنگینی میکند و هر خانم عزت مندی که در جامعهی ما زندگی میکند هم، اگر بداند او را بخاطر خودش نمیخواهند، ناراحت خواهد شد، حجاب پشتیبان واقعی این عزت نفس است. در یک جملهی کلیشهای و تکراری برخی از بانوان میگویند: خوب مردها نگاه نکنند و دنبالمان راه نیفتند و چشم های خود را ببندند و …که در پاسخ می گوییم، به صورت فطری مردها طالب میباشند و زنها مطلوب. یک دختر انتظار دارد یک پسر بیاید و به او پیشنهاد ازدواج بدهد، و یک پسر هم اگر دختری دید و از آن خوشش آمد به صورت فطری این حس را در نهاد خود مییابد که باید برود و به او پیشنهاد ازدواج بدهد. در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان نیز این گونه است، و مردها تلاش م کنند زن ها را بدست بیاورند… پس خواه یا ناخواه این مردِ طالب به دنبال مطلوب است، اگر مطلوب طبق قانونی که خداوند برایش وضع کرده رفتار کند، میتواند با عزت نفسی عجیب به خانهی طالب برود، نه اینکه به روحیاتش توجه نشود و بخاطر امور دیگر انتخاب گردد حجاب تاج زرینی است برای خانمهایی که به مقولهی عزت نفس بها میدهند، هدیهای از جانب خداوند برای همهی بانوان… تاملی در استدلال خانمهای مخالف حجاب یکی از همکارانم در شرکت دزدی کرد، پس من هم دزدی میکنم همسرم به من خیانت کرد، پس من هم به او خیانت می کنم یکی کفشهای مرا دزدید، من هم میروم کفشهای یک بدبخت دیگر را میدزدم راستی این سخنان برای شما منطقی هستند؟ آیا خطای یک فرد دیگر میتواند «توجیه» و «مجوز» انجام خطا توسط ما باشد؟ مسلما خیر… پس به خانمهایی که اعتراض میکنند و میگویند: اینکه مردها چشمهایشان را کنترل نمیکنند، چرا ما باید زیر بار حجاب برویم!” بگویید: الف) خطای برخی از مردها، توجیهی برای انجام خطا توسط شما نیست، هر کس مسئول نامهی اعمال خویش است به شما نباید صرفا «رابطهی بین مخلوقات» را به عنوان «معیار» در نظر بگیرید، به این فکر کنید که «در مقابل خالق کائنات» هم مسئولیت دارید… و یک «رابطهی بین خالق و مخلوق» هم وجود دارد. لذا کاری به مردم نداشته باشید، و قبل از هر چیز بدانید حجاب برای بانوان«عبادت» است همان گونه که چشم خود را حفظ کردن برای مرد ها عبادت است. عدهای میگویند حجاب سخت است؟ میگوییم تا نوع عبادت سخت تر باشد، ثواب بیشتری هم دارد … آیا هنوز به سختی آن اعتراض دارید؟ میدانید با رعایت حجاب به صورت قلبی و آرامش یافته برای چه کسی خاضع و خاشع میشوید؟ …آیا تلاش تان بیهوده خواهد بود…!!! [ألَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ] (سوره الحدید/16 ( آيا وقت آن برای مؤمنان فرا نرسيده است كه دلهايشان به هنگام ياد خدا، و در برابر حق و حقيقتی كه خدا فرو فرستاده است، بلرزد و كرنش برد؟ و آنان همچون كسانی نشوند كه برای آنان قبلاً كتاب فرستاده شده است و سپس زمان طولانی بر آنان سپری گشته است، و دلهايشان سخت شده است، و بيشترشان فاسق و خارج ( از حدود دين خدا ) گشتهاند.