از حضرت عائشه رضیاللهعنها روایت شده که فرمودند: «هند بنت عتبه آمد و گفت: ای پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم، قبلاً هیچچیزی در دنیا از شکست و ذلت اهل بیت تو برای من محبوبتر و بهتر نبود، ولی حالا هیچچیزی در دنیا از عزت و پیروزی اهل بیت تو برایم بهتر نیست. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرمود: به خدا قسم، من نیز چنین هستم.»
ج) حفظ اسرار
حفظ اسرار، خود نوعی کار سیاسی است. اسماء دختر ابوبکر صدیق رضیاللهعنهما، هنگام هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم به یثرب، برای آنحضرت و همراهانش غذا میبرد و از مکان اختفای آنان آگاهی داشت. وقتیکه مشرکان در تعقیب رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم بودند، او را مورد بازجویی قرار دادند، اسرار خود را فاش نکرد و از ابوجهل سیلی خورد.
امالمؤمنین، حضرت عائشه رضیاللهعنها حافظ اسرار بود. او اسرار پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم را چنان حفاظت میکرد که حتی برای پدرش، با وجود تأکید و پافشاری، بیان نمیداشت؛ با اینکه جایگاه پدرش را نزد رسولالله صلیاللهعلیهوسلم میدانست. ایشان چنان فرزندان امت اسلامی را به اهمیت حفظ اسرار آگاه ساخت که نظیری نداشت.
حضرت فاطمه رضیاللهعنها نیز از حافظان اسرار بود. از حضرت عائشه رضیاللهعنها روایت شده است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم نزد ایشان بودند؛ حضرت فاطمه رضیاللهعنها در حالی راه میرفتند که راه رفتنشان هیچ تفاوتی با راه رفتن رسولالله صلیاللهعلیهوسلم نداشت، وقتی رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم او را دیدند، از او استقبال کردند و فرمودند: «مرحبا یا بنتی»؛ (خوش آمدی دخترم!) سپس او را به طرف دست راست یا دست چپ خود نشاندند. پس از آن، با او درگوشی صحبت کردند و فاطمه رضیاللهعنها بسیار گریست. زمانی که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم تشویش و نگرانی او را مشاهده کردند، باری دیگر با او در گوشی صحبت کردند و فاطمه رضیاللهعنها خندید. حضرت عائشه رضیاللهعنها میگوید: به او گفتم: «رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم از میان همسرانش تو را به حفظ رازش اختصاص داد، و تو گریه میکنی؟!» وقتی رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم برخاستند، من از او پرسیدم: «رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم به تو چه گفت؟ گفت: «ما کنت لأفشي علی رسولالله سره»؛ (من نمیتوانم راز رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم را فاش کنم.)
در جواب حضرت فاطمه رضیاللهعنها به حضرت عائشه رضیاللهعنها (همسر پدرش و محبوبترین همسران نزد او و با وجود حقی که بر فاطمه داشت) انسان باید اندکی درنگ و تأمل کند. همۀ این کارها برای حفاظت از راز است که بیان آن حتی برای خویشاوند محبوب هم جایز نیست؛ به همین خاطر حضرت فاطمه رضیاللهعنها راز پدرش را پوشید و تا پیش از رحلت پدرش هیچکسی را از آن با خبر نساخت؛ زیرا در اظهار آن – در آن هنگام – مصلحتی برای خودش و پدرش و برای عموم مسلمانان بود. کاش زنان عصر حاضر یک چهارم تقوا، قوت و صلابتی را که حضرت فاطمه رضیاللهعنها در حق و شدت محافظت بر امانت راز و حقوق و مسئولیتهای دیگر داشتند، را دارا بودند.