نویسنده: مصلح الدین
بدون ترديد سنت‌هاي رسول‌اكرم صلي الله عليه و سلم داراي نورانيّتي هستند كه انسان را به شاه‏راه هدايت و رضايت خداوند جل‏جلاله خواهند رساند و ترك آن، ضررها و زيان‌هاي بي‌شماري را در پي خواهد داشت و فاصله انسان را از خداوند متعال و رسول اكرم صلي الله عليه و سلم روز به روز بيشتر خواهد كرد. لذا در راه اتباع سنت و عمل بر موازين صحيح اسلامي بايد بر همان صراط مستقيمي قدم نهاد كه خداوند متعال بدان اشاره نموده است و آن، راه و روش و سيرة طيبه رسول ‌گرامي صلي الله عليه و سلم مي‌باشد. روايت شده است كه وقتي حضرت عمر رضي‌‏الله‌‏عنه نزد رسول ‌اكرم صلي الله عليه و سلم آمده عرض كرد: «ما گفتارهاي پسنديده‌اي را از يهود مي‌شنويم، آيا اجازه مي‌دهيد كه بعضي از آن را بنويسيم؟» رسول اكرم صلي الله عليه و سلم فرمود: «أمتهوكون أنتم كما تهوكت اليهود و النصارى ؟ لقد جئتكم بها بيضاء نقية و لو كان موسى حيا ما وسعه إلا اتباعي»؛ آيا در دينتان حيران هستيد. آنگونه كه يهود و نصاري حيران‌اند؟ در حالي كه دين شما را پاك و خالص براي شما آوردم و اگر موسي عليه السلام زنده مي‌بود جز اتباع من راه ديگري نداشت. (روایت امام احمد وبیهقی/ شعب الایمان)
دين حضرت محمد صلي الله عليه و سلم خالص و كامل مي‌باشد و چنان مستغني است كه پس از آن نيازي به پيروي يهود و نصاري باقي نخواهد ماند، حتي اگر پيغمبري اولوالعزم مثل حضرت موسي عليه السلام باري ديگر باز گردد، بازهم نيازي به تكميل و اتمام اين دين از طرف او نخواهد بود تا چه رسد به افرادي ديگر. زياده‌روي و بدعت‌آوري در شريعت اسلام آثار مخرب بسياري را بجاي مي‌گذارد و دروازة بزرگي را از اختلاف و جدل در ميان صفوف امت اسلامي مي‌گشايد؛ لذا نوآوري در هر حدي كه باشد ولو در لباس و عبادت اگر مخالف سنت سنيه رسول‌اكرم صلي الله عليه و سلم باشد بازهم قابل پذيرش نخواهد بود.
چنانچه از حضرت ابوامامه رضي الله عنه روايت شده است كه رسول اكرم صلي الله عليه و سلم فرمود: «مَا ضَلَّ قَوْمٌ بَعْدَ هُدًى كَانُوا عَلَيْهِ إِلاَّ أُوتُوا الْجَدَلَ»؛ هيچ قومي پس از آن هدايتي كه بر آن بوده‌اند گمراه نمي‌شوند مگر اينكه جدل در ميان آنان واقع مي‌شود. (روایت امام احمد، ترمذی، و ابن ماجه)
سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلا جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ» [زخرف:58]؛ يا عيسي آنها حرف نزدند با تو جز از روي جدال بلكه ايشان قومي خصومت كننده‌اند.
علامه طيبي در تشريح اين حديث مي‌نويسد: يعنی كسي كه راه هدايت را گذاشته و راه جدل را در پيش گيرد در حالي كه حقيقت را مي‌داند، حتماً به راه عناد و لجاجت قدم خواهد گذاشت و به مطلوب خود نايل نمي‌گردد مگر با جدال و منازعه. (طیبی، شرف الدین، الکاشف عن حقائق السنة: 1/344)
و در روايت ديگري آمده است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و سلم فرمود: «هيچ قومي بدعتي را ايجاد نكردند مگر اينكه مثل آن از سنت برداشته مي‌شود؛ پس تمسك به سنت بهتر است از ايجاد بدعت». (روایت امام احمد)
مراد آن است كه سنت هر چند در ظاهر عمل كوچكي باشد اما در حقيقت از عبادت‌هاي بزرگي كه خلاف سنت باشد، برتر و افضل‌تر است و ثواب بيشتري خواهد داشت زيرا احياي سنت هر چند كوچك باشد متابعت و پيروي رسول‌اكرم صلي الله عليه و سلم است و موجب رضايت و محبت خداوند جل جلاله نيز مي‌باشد. به عنوان مثال رعايت كردن آداب توالت و عمل نمودن بر مقتضاي سنت بهتر و افضل‌تر است از خواندن صدها ركعت نماز نفل بدون درنظر گرفتن شرايط و آداب. علامه ابن امير حاج در كتاب «مدخل» خويش نوشته است كه بعضي از علمای بزرگ در حديث مشاهده كردند كه رسول‌اكرم صلي الله عليه و سلم به بعضي از یاران خود فرمود: «پس از هر نماز سي‌وچهار با الله اكبر و سي‌وسه بار الحمدلله و سي‌وسه بار سبحان‌الله و پس از آن يكبار: «لااله الاالله وحده لاشريك له، له‌الملك و له‌الحمد و هو علي كل شئ قدير»، بخوانيد» (ابوداود: 1/281)
او اين حديث را مشاهده كرده انديشيد كه اين مقدار كم است، لذا پس از هر نماز هر يكي را صدبار مي‌خواند و تا مدتي بر همين منوال عمل مي‌نمود، روزي پس از نماز عشاء بخواب رفت، ديد كه قيامت برپا شده است و در يكي از ميدانها همه اهل دنيا جمع هستند. يك يك آواز آمد كه تسبيح و تكبير و تحميد گويان پس از فرايض كجا هستند؟ بيايند و ثواب خويش را حاصل نمايند؟! با شنيدن اين آواز بسياري از مردم بدان سو دويدند و او نيز همراه آنان بدانجا رسيد. و با خود فكر مي‌كرد كه شايد بيشترين ثواب را من دراين ميان دارم. اما متوجه شد كه كسي از او نمي‌پرسد، لذا در عجب‌مانده و چون بر اعمال خود يقين داشت، لذا فكر كرد كه شايد مرا در آخر و در انظار عموم صدا مي‌زنند. پس از اينكه همه افراد انعام خويش را گرفتند و هيچ‌كس نماند اين شخص پيش تقسيم‌كننده انعام رسيده شكوه كرد كه نامم را چرا نگرفتي؟ تقسم‌كننده گفت: اعتراض تو بيجا هست، نام شما اصلا در اين ليست موجود نيست، لذا شرمنده گشته سر را پايين آورد و انديشيد كه علم خداوند از ذهول و نسيان و خطا قطعا منزه است و از چنين عيبي مبراست پس چرا من محروم گشتم؟ پس از انديشه و تفكر بسيار فهميد كه عمل ايشان مطابق حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و سلم نبوده است، بلكه در آن زيادتي صورت گرفته است و بدين علت ثواب مخصوص اين عبادت بدو نرسيد.
مولانا اعزاز علي رحمه الله پس از نقل اين واقعه تحرير نموده است: «از اين مطلب مشخص مي‌شود كه بندگان خدا هر اندازه در اقوال و اعمال‌شان بر منهاج نبوت باشند به همان اندازه مورد لطف و عنايت خاصه خداوندي قرار مي‌گيرند و هر اندازه از آن دور باشند به همان مقدار به حرمان و خسران نزديك مي‌گردند».
دین نام اتباع و پیروی است دین در حقیقت نام اتباع و پیروی می‏باشد و معنایش گام نهادن بر حکم خداوند و رسول صلی الله علیه وسلم می‏باشد. حال اگر ما شیوه‏ای را از جانب خود ایجاد کرده، آن را پیروی نماییم بر آن دین اطلاق نمی‎گردد؛ بدعتها در حقیقت کارهایی هستند که به ظاهر دارای ثواب می‏باشند، مثل رسم هفتم، چهلم و سالگرد که در آن قرآن می‏خوانند. اگر کسی بگوید که این عمل شما خوب نیست چون از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم و یاران او ثابت نشده است. در جواب می‏گویند: «مگر مرتکب چه گناهی شده‏ایم، ما که به تلاوت قرآن مشغول هستیم»! تنها گناهی که اینان مرتکب شده‏اند این است که بر طریقی که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم ما را دستور داده است نمی‏باشد و این جرمی است بزرگ و عظیم. اعمال زمانی نزد خداوند عزوجل مورد قبول است که ساخته و پرداخته عقل ما نباشد بلکه کاملاً مطابق فرموده شریعت باشد.
با مثالی می‏توان این مسأله را واضح نمود، خداوند عزوجل به ما دستور داده است که هنگام مغرب سه رکعت نماز بخوانیم. شخصی به نیت عبادت بیشتر بجای سه رکعت، چهار رکعت می‏خواند حال ببینید این شخص نه دزدی کرده، نه غارتگری کرده و نه هم کار بدی کرده، بلکه یک رکعت اضافه نماز خوانده، که در آن قرآن بیشتر و رکوع و سجده بیشتری انجام داده، اما عاقبت رکعت چهارم آنست که نه تنها خود آن رکعت ضایع می‏باشد، بلکه در بعضی صورت‎ها سه رکعت دیگر را هم فاسد می‏گرداند. (عثمانی، محمدتقی، اصلاحی خطبات1/75)
حضرت مولانا اعزازعلی استاد برجسته دارالعلوم دیوبند، برای سنت و بدعت فرق بسیار زیبایی را به عنوان مثال آورده است، وی می‏نویسد: اگر در یک محله دو مسجد وجود داشته باشد، یک مسجد از نظر ظاهر بسیار زیبا و دارای نقش و نگارهای گوناگون و بهترین فرش و لامپ‏های زیبا باشد، آب گرمی هم برای وضو فراهم باشد، اما یک مشکل داشته باشد و آن اینکه محرابش به سوی قبله نباشد و مسجدی دیگر در نزدیکی آن مسجد وجود داشته باشد که از لحاظ بنا قدیمی و کهنه، ستونهایش شکسته، سقفش خراب و حصیرهای کهنه‏ای در آن باشد، و برای وضو هم بجز آب چاه چیز دیگری نباشد، اما محراب مسجد بسوی قبله باشد، لذا مسجد اولی گرچه از لحاظ معماری و اسباب ظاهری از معیار بالایی برخوردار است اما چونکه محرابش بسوی قبله نیست نماز خواندن در آن درست نیست و مسجد دومی گرچه بسیار قدیمی است و ساختار خوبی ندارد اما چونکه محرابش بسوی قبله است بسیار با ارزش است. نماز خواندن در آن موجب اجر و مزد می‏باشد. مثال سنت و بدعت نیز اینگونه است که بدعت هر اندازه زیبا و مزیّن باشد، ارزش و قدری ندارد اما سنت به هر اندازه کم باشد بازهم دارای ثواب زیادی است، پس از بیان این مثال مولانا اعزازعلی می‏نویسد: خلاصه همۀ بحث این است که مقصود بعثت انبیا این بوده است که انسانها آنها را مشاهده کرده و به اعمال و افعال بلکه حرکات و سکنات آنان نیز اقتدا نمایند.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version