نویسنده: محمد­عاصم اسماعیل‌زهی

د. نکوهیدگی ترک قربانی:

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم راجع به کسی‌که قربانی بـر وی واجـب است و قربانی نمی‌­کند، فرمودند: «کسی‌که توانایی قربانی کردن را داشته باشد، با آن‌هم قربانی نکند، به عیدگاه ما نزدیک نشود.»
حافظ زکی­الدین در ترغیب و ترهیب می‌­نویسد: «اگر کسی توان دارد و باوجودآن، این شعار مهم شریعت اسلامی‌ و یادگار ابوالانبیاء ابراهیم خلیل الرحمن را به‌جای نمی‌­آورد و در برابر آن از خود بی‌پروایی نشان می‌­دهد چگونه پذیرفته شود که وی بــا افرادی که این وجیبه را انجام داده­اند، یکجا جمع شود».
مولانا اشرف علی تهانوی قدس‌سرّه در مورد کسی‌که توانایی قربانی کردن را داشته باشد ولی باوجودآن از این عبادت بزرگ باز زند، می‌­فرماید: افراد زیادی باوجود این‌که توانایی قربانی کردن را نیز دارند، متأسفانه قربانی نمی‌­کنند به‌ویژه در روستاها بیشتر مردم غفلت می‌­ورزند؛ درحالی‌که در حدیث این‌گونه وارد شده است: «شخص توانا اگر قربانی نکند به عیدگاه ما نزدیک نشود»؛ و این پرواضح است که به عیدگاه کسی حاضر می‌­شود که مسلمان باشد و به عیدگاه کسی نزدیک نمی‌­شود که مسلمان نباشد؛ حالا خود بیندیشید که در حدیث چقدر وعید سختی برای کسی‌که توانایی قربانی کردن را داشته باشد و قربانی نکند، بیان شده است.
امام علی قاری هروی رحمه‌الله می‌­فرماید: «حکم شرعی قربانی با تمام دلایل مطهر شریعت ثابت بوده و اجماع علما بر آن صورت گرفته است، ازاین‌جهت فقها انکار از حکم شرعی قربانی را کفر دانسته‌اند.»
و هم‌چنین در ردالمحتار آمده است: «و يكفر بإنكار اصل الوتر والأضحية»؛ «انسان مسلمان با انکار کردن اصل وتر و قربانی کافر می‌­شود».

امتحان سخت

حضرت اسماعیل ‌علیه‌السلام که یگانه فرزند حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام بود و بعد از دعاها و تمناها حاصل شده بود سرانجام بزرگ‌ترین آزمایش برای حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام قرار گرفت.
چنان‌که بعد از ولادت حضرت اسماعیل ‌علیه‌السلام به حضرت ابراهيم ‌علیه‌السلام دستور داده شد که پسرش را به همراه مادرش (هاجره) از سرزمین شام برداشته به سرزمین صاف و هموار و ریگستان بسیار گرم حجاز که در آنجا نه نام و نشان انسانی و نه درخت و حیوانی وجود دارد برده و متوطن گرداند؛ چنان‌که حضرت ابراهيم ‌علیه‌السلام برحسب دستور خداوند متعال به همراه همسرش هاجره علیهاالسلام و پسر شیرخوارش اسماعیل ‌علیه‌السلام راهی آن میدان هلاکت خیز گردید. هدف خداوند متعال از این دستور این بود که آن سرزمین بی­آب و گیاه توسط او مبدل به مکۀ معظمه و ام‌القری گردد.
چون آنجا رسیدند حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام دوباره مأمور شد که زن و فرزندش را آنجا گذاشته و خودش دوباره عازم شام شود. چنان‌که حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام بدون تأمّل، حتی بدون تسلّی خاطر زن و فرزند، مجدداً راهی شام گردید. چون هاجره علیهاالسلام دید که حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام بدون هیچ صحبتی دوباره برگشت، به او گفت: ما را در این سرزمین بی­آب و گیاه گذاشته، کجا می‌­روی؟ حضرت خلیل الله ‌علیه‌السلام به این گفتۀ او التفاتی نکرد و به رفتنش ادامه داد. آن‌وقت هاجره علیهاالسلام با خود گفت: وی بندۀ برگزیدۀ خداوند متعال است و بدون امر خداوند کاری انجام نمی‌­دهد. همانا خداوند متعال به او چنین دستور داده است؛ چنان‌که از او پرسید آیا خدا به شما دستور مراجعت داده است؟ وی در جواب فرمود: آری. حضرت هاجره علیهاالسلام به‌محض شنیدن گفت: «اذن لا یضیعنا»؛ اگر از خدا مأموریت مراجعت داده شده‌ای، پس او ما را از بین نمی‌­برد. قصۀ این‌که آن‌ها در آن سرزمین وحشتناک چگونه زندگی می‌­کردند طولانی است، در حقیقت زندگی آن­ها در آن سرزمین بی‌آب و گیاه مظهری عجیب از قدرت خداوندی و درس عبرتی برای جهانیان می‌­باشد. چون تفصیل این واقعه ربطی به قربانی ندارد، فقط به بحث قربانی می‌­پردازیم.
خداوند متعال می‌­فرماید: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالُ يَا بُنَيَّ إِنِّى أَرى فِى المَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَاتری»؛ «چون حضرت اسماعیل به سنی رسید که همراه پدرش برود و در کارها معین و مددکارش باشد. حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام گفت: ای فرزند عزیزم من در عالم خواب می‌­بینم که تو را قربانی می‌­کنم، نظر تو دراین‌باره چیست؟»
آیا حاضر هستی که به‌فرمان خدا عمل کنی یا خیر؟ چون خواب انبیا مانند وحی است، ذبح کردن در خواب هم مرادف حکم ذبح است. بعد از این‌که حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام از جانب خداوند متعال مأمور به این کار شد نه نیازی به مشورت داشت و نه چنین خیالی در دلش پیدا شد؛ بلکه فقط مشورتش به سبب امور ذیل بود:
۱ـ این‌که بداند پسر ارجمندش تا چه اندازه عزم و همت و انگیزۀ اطاعت از خداوند را دارد.
۲ـ این‌که اگر در این امر اطاعت کند موجب ثواب خواهد بود؛ زیرا اعتبار و ماحصل ثواب به‌قصد و نیت است.
۳ـ این‌که هنگام ذبح از شفقت پدری و اضطراب طبعی مطمئن باشد.
حسب روایات تاریخی، حضرت اسماعيل ‌علیه‌السلام آن‌وقت نه ساله بود.
چون حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام با پسر سعادتمند خویش دربارۀ ذبحش مشورت کرد، وی فوراً در پاسخ فرمود: «يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرْ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِيْنَ»؛ «ای پدر هر مأموریتی که از جانب خدا داری انجام ده، ان‌شاءالله مرا از بندگان با صبر و با شکیبا خواهی یافت».
چنان‌که ذبح فرزند برای حضرت ابراهیم ‌علیه‌السلام امتحانی بسیار سخت بود. اطاعت پدر جهت در گذشتن از حق حیات هم برای حضرت اسماعیل ‌علیه‌السلام امتحانی بسیار مشکل بود؛ اما چون خداوند متعال این خانواده را برای خود انتخاب فرموده بود؛ ازاین‌رو، در هر نوع امتحان کامیاب می‌­شدند. انگیزۀ اطاعت حضرت اسماعیل ‌علیه‌السلام قابل‌توجه است که وی بر عزم و اراده و همت خود تکیه نکرد؛ بلکه این را هم به مشیّت خداوند متعال مربوط ساخت، نگفت صبر می‌­کنم؛ بلکه فرمود اگر خواست خدا باشد مرا از صبرکنندگان خواهی یافت که یک نوع تواضع و فروتنی است، یعنی صبر و استقلال تنها كمال من نیست بلکه خداوند هزارها بندۀ صابر دارد و من یکی از آن‌ها هستم. بر اثر برکت همین تفويض و تواضع بود که در آن مقام بسیار سخت کامیاب شد. خلاصه این‌که پدر و پسر هر نوع تقاضای مادی و امید زندگانی را پشت سر گذاشته، راهی تقاضای کشتارگاه شدند.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version