نوسینده: ابورائف

چکیده

یکی از سهم‌گین‌ترین حملات تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و دینیِ کشورهای غربی بر کشورهای ضعیف و اغلب مسلمان، حرکت و تهاجم استعمار بوده است. این حرکت با انواع و اشکال مختلفی تلاش داشته است افق دید ملت مستعمره و توانایی‌های نظامی، اقتصادی، دینی و فرهنگی آن را به‌سوی اهداف خود سوق دهد و درجهت خواسته‌های خود عیار کنند. این تهاجم، اثرات بسیار بدی بر کشورهای استعمارشده داشته است و آثار آن برای سال‌ها و قرن‌ها بر ملت استعمار شده باقی خواهد ماند.
     باتوجه به حساسیت موضوع و نیاز شناخت دقیق این حرکتِ شوم، در این نوشتار بر آن شدیم زوایای گوناگون آن را بررسی کنیم. در ابتدا نیز تعریف و مبحث لغت‌شناسی آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.
این نوشتار به روش تحقیقی-نقلی مطالب را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.
کلمات کلیدی
استعمار، مستعمرین، کشورهای استعمارشده، امپریالیسم، سلطة فکری، اقتصادی، سیاسی.

مقدمه

کشورهای اسلامی، به‌ ویژه هنگامی‌ که درحال پیشرفت و کسب شوکت و استقلال بوده‌اند، همواره در معرض تاخت‌ و‌ تاز و حملات کشورهای غربی و جهان کفری بوده‌اند.
     این حملات و تهاجم‌ها گاهی فیزیکی و با لشکرکشیِ نظامی صورت گرفته است و گاهی نیز کشورهای کفری، با تغییر تاکتیک و شیوة تهاجم، از راه خیرخواهی و کلمه‌ی مزخرف و تزیین‌ شده‌ی «استعمار» وارد شده‌اند و کشورهای اسلامی را زیر اشغال خود در آورده‌اند.
     در واقع، استعمار یکی از تلخ‌ترین و خطرناک‌ترین راه‌های اشغال سرزمین‌ها بوده است و آثار و پیامدهای سوء آن، سال‌ها و قرن‌ها بر نسل‌های مختلف کشور تحت استعمار سایه افکنده و آن را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. وقتی کتب فکری و تاریخیِ حاوی مطالب و مباحث مورد نیاز برای موضوع استعمار را بررسی می‌کنیم، در می‌یابیم که این حرکت شوم باعث قتل‌های بی‌شمار، اخراج اندیشمندان و متفکرینِ سرزمین‌های تحت استعمار، اشغال سرزمین مستعمره و نیز به یغما بردن ثروت‌ها و معادن و ذخایر طبیعی آن کشور گشته است؛ چرا که کشور استعمارگر با تمام قوا و نیروی خود اقدام به اشغال آن سرزمین کرده و به دنبال بهره‌وری از همة توانایی‌ها و نیروهای طبیعی، بشری و اقتصادی کشور مستعمره خواهد بود.
     باتوجه به تأثیر استعمار بر اندیشه و فرهنگ کشورها و نیز اهداف سوء دیگری که در آن وجود دارد و باتوجه به اهمیت بالای این موضوع برای جهان اسلام و حکومت‌های اسلامی، بر آن شدیم تا در این نوشته زوایای مختلف و گوناگون استعمار را مورد ارزیابی قرار دهیم.
     در ابتدای بحث سعی می‌کنیم معنا و مفهوم استعمار را با توجه به تعاریف و مفاهیمی که برای آن ذکر شده است، بررسی کنیم.

تعریف استعمار و تحلیل لغوی آن

کلمة استعمار از ماده «عَمَر»گرفته شده است؛ که به‌معنای «عمران و آبادی زمین و مهیاساختن آن جهت ثمر دادن به صاحبان آن» می‌باشد. گویا این کلمه برخلاف حقیقت و معنای واقعی خود، در مفهومِ ساختن سرزمین‌ها و تلاش برای محقق‌ساختن رشد مادی و معنوی آن، معروف و مشهور شده است. همین مفهوم در آیه قرآن کریم نیز آمده است: «هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا» [هود: ۱۱]  که در این آیه «استعمار» به‌معنای «عمران و آبادی زمین و بهره‌برداری از آن» است.
    هنگامی‌که به تعریف اصطلاحی و حقیقی استعمار می‌نگریم به واقعیت و ماهیت شوم آن پی می‌بریم.
     نویسندگان و اهل فکر و دانش اسلامی که در زمینه‌ی دفع استعمار و افشای حقایق آن فعال بوده‌اند، استعمار را چنین تعریف می‌کنند: «استعمار عبارت است از: استیلاء و تسلط یک دولت یا ملت بر دولت و ملت دیگر، جهت چپاول سرمایه‌های آن و به دست‌گیری توانایی‌های مردم آن و تلاش برای مکیدنِ منافع مختلف آن سرزمین و ملت.»
     فرهنگ جامع اصطلاحات سیاسی، « نظریه‌ی استعماری» را چنین تعریف می‌کند: «سیاستی مبتنی بر برده‌ کردن، سودجویی از منابع طبیعی و بهره‌کشی از مردم کشورهای از نظر اقتصادی کم‌رشد، و ممانعت از پیشرفت فنی، اقتصادی و فرهنگی آن‌ها برای تحکیم سلطه‌ی سیاسی، نظامی و اقتصادی دولت استعمارگر.»
     در حقیقت با در نظرگیری این تعاریف در می‌یابیم که مستعمرین همواره به‌ دنبال به‌ یغما بردن سرمایه‌های یک مملکت و تسلط بر افراد نخبه‌ی آن‌ها و غارت‌نمودن منابع طبیعی و مادی آن‌ها بوده‌اند؛ گرچه خودشان همیشه ادعای اصلاح سرزمین مستعمره و رشد و شکوفایی آن را داشته‌اند و خود را خیرخواه و دل‌سوز آن سرزمین نشان داده‌اند.

مختصری از تاریخ استعمار

استعمار به‌صورتِ اشکال مختلفی در طول تاریخ وجود داشته است و حتی قبل از اسلام نیز توسط حکومت‌های خود کامه‌ای مانند امپراتوری‌های روم و فارس انجام شده بود که به لطف ظهور اسلام و با شکست این ابرقدرت‌ها، گلیم استعمار آنان نیز برچیده شد.
     حرکت‌های اولیه‌ی استعمار توسط کشورهای غربی و اروپایی، از اواسط قرن پانزدهم  و اوایل قرن شانزدهم میلادی و با آغاز انقلاب صنعتی اروپا آغاز شد. آنان وقتی شروع به اصلاح رسوم دینی و سیاسی خود در این قرن کردند، تلاش کردند تا آن ایده و نظریه را در کشورهای دیگر، به‌ویژه کشورها و نظام‌های اسلامی پیاده کنند.
     اولین حرکت استعماری توسط پرتغالی‌ها و در سال ۱۴۹۹م. آغاز شد. فردی به‌نام «واسکودوگاما» به‌ وسیله‌ی کشتی به‌ سوی هند حرکت کرد و چیزی نگذشت که این سفر، زمینه‌ساز استعمار شبه قاره‌ی هند شد و در نیمه‌ی اول قرن شانزدهم میلادی پرتغالی‌ها شرق و غرب آفریقا، سواحل فارس و خلیج عربی، سواحل ملیبار و سیلان و هند را به‌دست گرفتند. مستعمرات پرتغالی‌ها آن‌قدر زیاد شدند که امپراتوری پرتغالی‌ها را تشکیل دادند.
     در همین قرن، اسپانیایی‌ها نیز توسط اکتشافات کریستف کولومبوس که اصالتی ایتالیایی داشت، جزایر شرقی هند را استعمار کردند و از طرف دیگر، تمام نواحی و زوایای آمریکای شمالی و جنوبی را که امروزه به نام ایالات متحده آمریکا مشهور هستند، به استعمار خود درآوردند.
     به‌ همین‌ صورت انگلیسی‌ها نیز برای اولین بار در سال ۱۵۷۸م. حرکت استعماری خود را شروع کردند که در نتیجه توانستند از طریق تأسیس شرکت‌های تجاری در هند و کشورهای آفریقایی، آنان را زیر استعمار خود دربیاوردند. همانگونه که فرانسه نیز تلاش‌ زیادی کرد تا گستره‌ی استعمار خود بر کشورهای خاورمیانه را افزایش دهد. کشوری مانند هلند نیز اقدام به استعمار کشورهایی مثل نیوزیلند کرد که بعداً توسط انگلیس، این کشور پس گرفته شد.
     پس از استعمار کشورهای اروپایی و آمریکایی، که در واقع حرکت ابتدایی استعمار و زمینه‌سازِ استعمار کشورهای اسلامی-عربی بود، کشورهای اروپایی دست به استعمارِ کشورهای اسلامی و عربی زدند.
     مهم‌ترین هدف این کار نیز تضعیف روحیه‌ی دینی و اسلامی در میان این ملت‌ها و گسترش نفوذ دین مسیحیت در این سرزمین‌ها بود. درنتیجه توانستند بر بسیاری از کشورهای اسلامی – عربی که بخشی از آن‌ها در خاورمیانه و بخشی نیز در قاره‌ی آفریقا دارای موقعیت بودند، تسلط حاصل کنند. در پایان کشورهایی را نام می‌بریم که در طول این حرکات استعماری، مستعمرة کشورهای اروپایی قرار گرفته‌اند.

مستعمره‌های فرانسه:

  • الجزایر: ۱۸۳۰م / ۱۲۴۶هـ.ق.
  • تونس: ۱۸۸۱م. / ۱۲۹۹هـ.ق.
  • سنگال: ۱۸۸۲م. / ۱۳۰۰هـ.ق.
  • مراکش (مغرب): ۱۹۱۲م. / ۱۳۳۲هـ.ق.
  • شام (سوریه): ۱۹۲۱م. / ۱۳۳۸هـ.ق.
این کشورها، سالیان متمادی تحت استعمار فرانسه بودند و از هر نوع رشد، ترقی و استفاده از ذخایر و منابع مادی و معنویِ خود محروم بودند.

مستعمره‌های بریتانیا:

یکی دیگر از کشورهای اروپایی که تمایل و اشتیاق زیادی برای استعمار کشورهای اسلامی و زیر سلطه‌گرفتن آن‌ها داشته است، انگلیس می‌باشد. درواقع، رقیب و حریف کشور فرانسه در زمینه‌ی گسترشِ قدرتِ استعماری، انگلیس بوده است. کشورهای تحت

استعمار انگلیس، از قرار ذیل‌اند:
  • هندوستان: ۱۸۵۷م. / ۱۲۷۴هـ.ق.
  • مصر: ۱۸۸۲م. / ۱۳۰۰هـ.ق.
  • عراق: ۱۹۱۴م. / ۱۳۳۲هـ.ق.
  • اردن و فلسطین: ۱۹۱۸م. /  ۱۳۳۷هـ.ق.
  • سودان: ۱۸۹۸م. /  ۱۳۱۶هـ.ق.
  • نیجریه: ۱۸۵۱م. / ۱۳۱۶هـ.ق.
  • زنگبار: ۱۸۷۰م. / ۱۲۸۸هـ.ق.

مستعمرات ایتالیا

ایتالیا نیز یکی از کشورهای غربی بود که درجهت استعمار بر کشورهای اسلامی تلاش داشت و توانست بعضی از کشورهای اسلامی را تحت استعمار خود قرار دهد. مستعمره‌های ایتالیا از قرار ذیل‌اند:
  •  سومالی و اریتره: ۱۸۷۷م. / ۱۳۰۵ هـ.ق.
  • لیبی: ۱۹۱۱م. / ۱۳۲۹هـ.ق.
این کشورها، سال‌ها تحت سلطه و استعمار کشورهای غربی و اروپایی بودند و گاهی نیز حرکت‌های آزادی‌بخش به دنبال کسب آزادی و استقلال خود بودند، ولی با شکست مواجه می‌شدند؛ اما سرانجام، هر یک از این کشورها استقلال خود را به‌دست آورده و از یوغ استعمار نجات کردند.
بخش بعدی

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version