تعریف یهودیت: یهودیت همان دین عبرانیها است که به ترتیب از نسل حضرت یعقوب و حضرت اسحاق و حضرت ابراهیم (علیهمالسلام هستند که معروف به اسباط میباشد. کسانی که خداوند موسی(ع) را با تورات به سوی ایشان فرستاد.
بنی اسرائیل در زمان حضرت یعقوب و حضرت یوسف علیهما السلام از کنعان به مصر منتقل شدن و در مکان جدید بنا بر اینکه انبیا زاده بودند سروری یافتند لیکن بعد از فراموش کردن رسالت خود و روآوردن به دنیا از چشم مصریان افتادند
تأسیس وافراد برازنده:
موسی و هارون علیهمالسلام
موسی علیهالسلام شخصی از بنیاسرائیل بود. وی در دوران فرعون مصر، رمسیس دوم (۱۲۳۴ق م _۱۳۰۱) در مصر به دنیا آمد، مادرش بعد از تولد، وی را از ترس فرعونیان بنابر الهام اللهی در صندوق کرده در نهر انداخت، نهر صندوق را در قصر فرعون برد و موسی علیهالسلام در همان قصر رشد کرد. وقتی جوان شد یکی از مصريان به خطا از دست ایشان کشته شد و سبب شد به مدین برود. در آنجا نزد شعیب علیهالسلام به چوپانی پرداخت و شعیب علیهالسلام دختر خود را در نکاح وی درآورد.
بعد از ده سال در راه بازگشت به مصر، خداوند متعال در سینا به سوی وی وحی فرستاد که وی با برادرش هارون به سوی فرعون بروند تا او را به ایمان دعوت نموده و بنیاسرائیل را از بردگی او نجات دهند، نهایتاً فرعون با وجود دیدن معجزات، دعوت ایشان را نپذیرفت و به آزار و اذیت آنان پرداخت لذا حضرت موسی علیهالسلام با بنیاسرائیل از مصر خارج شد. فرعون با لشکر خود آنان را تعقیب نموده به آنان رسید ولی خداوند به طور معجزه آسایی وی را غرق نمود و موسی علیهالسلام و قومش را نجات بخشید.
این واقعه در سال ۱۲۱۳ ق-م در دوران فرعون منفناح که جانشین پدر خود رمسیس دوم گردیده بود به وقوع پیوسته است؛ در صحرای سینا موسی (ع) برای نیایش و تحویل گرفتن تورات به کوه رفت ولی چون برگشت، دید بنیاسرائیل در اطراف گوسالهای که سامری از طلا ساخته بود، به عبادت نشسته اند. وقتی آنان را به جهاد و داخل شدن به فلسطین امر کرد آنان امتناع ورزیده گفتند {انّ فيها قوما جبارين، فاذهب انت و ربك فقاتلا انا ههنا قاعدون} یعنی: آنجا قوم ظالمی وجود دارد، تو و پروردگارت بروید و جنگ کنید، ما همینجا نشستهایم، همان بود که به سبب نارضایتی خداوند ایشان چهل سال سرگردان در صحراء بودند و موسی علیهالسلام در خلال همین سالها، بدون اینکه در فلسطین داخل شود وفات نمود تپه سرخ دفن گردید. برادرش هارون (ع) نیز وفات نمود و در کوه هور دفن گردید.
یوشع بن نون
یوشع بن نون رهبری را بعد از موسی (ع) به دوش گرفت و از راه شرق اردن بنیاسرائیل را در اریحا داخل نمود، ایشان نیز سال ۱۱۳۰ق م وفات کرد.
داود و سلیمان علیهمالسلام
سرزمین مفتوحه میان دروازه سبط (یعنی دروازه قبیله اولاد یعقوب (ع) تقسیم گردید که در آنجا قاضیانی از جمله کاهنان حکومت میکردند. از آخرين قاضیها صموئیل شامون بود که پادشاه شان مقرر گردید و همین شخص را قرآن کریم طالوت یاد کرده است وی بنیاسرائیل را در جنگهای شدیدی بر ضد اطرافیان شان رهبری نمود، داود علیهالسلام یکی از لشکریانش بود، در یکی از معارک برجالوت که فرمانده فلسطين بود، غلبه و پیروزی حاصل کرد، و از آن به بعد داود (علیهالسلام) به حيث فرمانده و بعد از آن پادشاه دوم در میانشان تعیین گردید، و سلطنت در اولادش به طور میراثی باقی ماند، اورشلیم (قدس) را پایتخت مملکت خود قرار داد و هيکل قدس را اعمار نموده تابوت (صندوقی که در آن اشياء متبرکه نهاده شده بود) را به آنجا انتقال داد، و حکومتش چهل سال دوام داشت.
بعد از ایشان سلیمان (علیهالسلام) جانشین پدر خود گردید، و ستاره اقبالش درخشید به حدی که بر تمام دنیا حاکم گشت.
رحیعام
رحیعام بعد از وفات حضرت سلیمان علیهالسلام جانشین وی گردید، و سال ۹۳۵ ق م به حيث پادشاه تعیین شد. ولی از بیعت اسباط برخوردار نشد، و بنیاسرائیل از وی اعراض نموده جانب برادرش یربعام را گرفتند، همین بود که مملکت به دو بخش تقسیم شد:
مملکت شمالی که به نام اسرائیل یاد میشد که پایتختش شکیم بود و مملکت جنوبی، به نام یهوذا و پایتختش اورشلیم بود.
درسال ۵۸۶ ق م مملکت یهوذا به دست بابلیها افتاد، و یتوخذ نصر (بختنصر) اورشلیم و معبد سلیمان را خراب کرد و یهودیان را بعنوان برده به بابل برد، و این همان ویرانی اول بود. اما درسال ۵۳۸ق م کورش پادشاه فارسی، بابل را اشغال نمود و برای آنان اجازه بازگشت به فلسطین را داد، ولی تعداد کمی از آنان بازگشتند.
در سال ۳۲۰ ق م حکومت فلسطین به اسکندر بزرگ تعلق گرفت. و بعد از وی درسال ۶۳ ق م فلسطین را روما اشغال نمود و در سال ۲۰ ق م هیرودوس معبد سلیمان را دوباره ساخت وتا اینکه در سال ۷۰ م امپراطور تیطس شهر را ویران نموده معبد را سوخت و این همان ویرانی دوم میباشد.
سال ۱۳۵م اوریانوس آمد تا به صورت کامل علائم شهر را از بین ببرد واز شر یهودیان توسط قتل و نابود ساختن شان خود را رهایی بخشد، وی در جای هیکل مقدس هیکلی بنام (جوبیتار) ساخت. این هیکل شرکی تا زمان امپراطور قسطنطین، موجود بود و در زمان وی آنرا مسیحیها نابود ساختند.
دانیال علیه السلام
از پیامبران بنیاسرائیل بود که از آینده ملت اسرائیل خبر داد، زیرا وی مشهور به تعبیر نمودن خوابهای رمزی بود، وی ملت خود را وعده نمود که توسط مسیح نجات خواهند یافت.
گروهای یهودی:
1_ فریسیون: یعنی سختگیران که احبار و رهبانیون گفته میشوند، ایشان متصوفین و احباریاند که ازدواج نمیکنند، و مذهب خويش را از طریق وصیت حفاظت مینمایند، به روز قیامت، ملائکه و جهان دیگر عقیده دارند.
2_ صدیقین: تسميه این گروه به این نام از قبیل تسميه شی به ضد آن است، زیرا ایشان مشهور به انکاراند (نه به تصدیق)، از قیامت، حساب، جنت و دوزخ منکرند، همچنان از تلمود، ملائکه و مسیح منتظر نیز انکار میکنند.
3_ متعصبین: مفکورهشان نزدیک به مفکوره فریسیون است ولی ایشان به عدم گذشت و به تجاوز متصف اند، در اوائل قرن اول انقلابی را به راه انداختند که در آن رومانیها و یهودیانی را که با رومانیها همکاری نموده بودند به قتل رسانیدند، بنابر آن ایشان به نام سفاکین مشهور شدند.
4_کاتبان: توسط کتابت و نویسندگی خویش با شریعت آشنایی حاصل نمودند، وعظ را وظیفه خود قرار دادند، ایشان بنام حکما و سادات یاد میشوند، ولقب هریکی اب (پدر) میباشد، نظر به مدارس و مریدهایشان خیلی ثروتمند گردیدهاند.
5_قاریان: تعداد اندکی ازی هودند که بعد از سقوط فریسیون ظاهر گردیده اتباعشان را به جذب کردند، تنها به عهد قدیم اعتراف دارند، به تلمود قائل نبوده و به آن اعتراف ندارند، زیرا ایشان درشرح نمودن تورات دعوای استقلال مینمایند.
6_ سامریون: آنان طائفه هستند که از غیر بنیاسرائیل در یهودیت داخل شدهاند، در کوههای بيت المقدس سکونت داشتند، پیامبری موسی، هارون، و یوشع بننون علیهالسلام را پذیرفته و پیامبری دیگر پیامبران را که بعد از آنان بودند نمیپذیرند ،در میان ایشان شخصی بنام الفان، صد سال پیش از عیسی علیهالسلام ظاهر گردید و دعوای پیامبری نمود، این گروه به دو بخش تقسیم شدهاند: فرقه دوستانیه که پیروان الفان بودند، و فرقه کوستانیه، یعنی گروه متصوف.
7_سبئيه پیروان عبدالله بنسبا که بخاطر نابود ساختن اسلام از داخل، ظاهرا در اسلام داخل گردید، وی کسی بود که کودتای ضد حضرت عثمان (رضی الله عنه) را از قول به عمل پیاده نموده فتنه را برانگیخت و همچنین احادیث دروغین و موضوعی را برای تقویه موقف خود افتراء نمود، بنابرآن میتوان گفت که رهبر فتنهها و اختلافات سیاسی و دینی در اسلام وی بود.
کتابهای یهود:
عهد قدیم:این کتاب نزد یهود و نصارا مقدس میباشد، کتابی هست که مشتمل به: شعر، نثر، حکمتها، امثال، قصهها، افسانهها، فلسفه، تشریع، غزل مرثیه بوده که به دو بخش تقسیم میشوند:
الف- تورات: که مشتمل به اسفار پنجگانه میباشد:
1.سفر تکوین و یا خلق
2.سفر خروج
3.سفر لاوین( اخبار)
4.سفر اعداد
5.سفر تشبه و این کتاب به نام اسفار موسی یاد میشود.
ب- اسفار انبیا: و آن به دو قسم است:
1.اسفار أنبياء متقدمین: یشوع (یوشع بن نون) قضاة-صموئل اول-صموئيل دوم- ملوک اول-ملوک دوم
تلمود: این کتاب عبارت از روایات شفاهی است که آنرا خاخامها از یک دیگر نقل نموده و آن را خاخام یوضاس سال ۱۵۰م در کتابی به نام (المشنا) یعنی شریعت تکرار شده جمع نمود و آن نسبت به تورات موسی (ع) حیثیت تفسیر را دارد، سال ۲۱۶ م مربی یهوذا زیادات و روایات شفوی را تدوین نمود، مشنا در کتابهای بنام (جمارا) شرح گردید و از همین مشنا و جمارا تلمود تشکیل میشود که نزد یهود از اهمیت زیادی برخوردار بوده که بر منزلت تورات تفوق دارد.
مکتوبها دیگر:
1_ مکتوبهای بزرگ مزامیر (زبور) امثال (امثال سلیمان)
3- کتابها: دانیال، عزرا، نحمیا، اخبار روزهای اول و اخبار روزهای دوم.
افکار و معتقدات یهود:
معتقداند که از جمله پسران ابراهیم علیهالسلام همانا اسحاق که متولد از ساره است، ذبیحالله میباشد ولی درست آنست که وی نه بلکه اسماعیل علیهالسلام ذیبح الله میباشد و در دینشان به استثناء اشارات بسیط و سطحی چیز با اهمیتی درباره قیامت، جاودان ماندن، پاداش و عذاب ذکر نشده است، زیرا این امور از جوهر و ترکیب فکر مادی یهودی بعید میباشد، ثواب و عذاب دردنیا داده میشود. ثواب همانا پیروزی و تایید است و عقاب ناکامی، ذلت و بردگی.
تابوتک: عبارت است از صندوقی که آنرا حفاظت مینمایند و در آن با ارزشترین چیزهایی را که مالکاند از دارائیها، سندها و کتابهای مقدس، نگهداری میکنند.
مذبح: جای خاصی است برای افروختن عطریات که آنرا پیش روی پردهای میگذارندکه پیش روی تابوت قرار دارد.
هیکل: عبارت است از بنائی که داود علیهالسلام امر نموده سلیمان علیهالسلام آنرا اعمارکند، و داخلش محراب (یعنی قدسالاقداس) را بنا کرد، همچنان در آن مکانی را آماده ساخت که درآن تابوت (پیمان پرودگار) نهاده میشد.
کهانت: این منصب مخصوص اولاد لیفی که یکی از پسران یعقوب بود تنها آنان حق تفسیر نصوص و تقدیم قربانیها را دارند، و مالیات از ایشان گرفته نمیشود، آنان وسیله برای تقرب هستند، بدین ترتیب آنان از پادشاهان هم قویتراند.
قربانیها: معتقد هستند در اوائل علاوه بر حیوانات و میوهجات قربانیها، انسان را نیز شامل بود و سپس پروردگار به جزئی از انسان اکتفا نمود، و آن عبارت از همان جزئیست که وقت ختنه از انسان قطع میشود، بنابر همین عقیده یهود تا امروز ختنه مینمایند،
معتقداند که آنان گروه برگزيده خداوند میباشند، و ارواح یهودیان جزئی از الله (ج) میباشد، و فرق میان یهودی و غیر یهودی به اندازه فرق میان انسان و حیوان میباشد. فریبکاری با غیریهودی، دزدیدن مالش، قرض دادنش با سود زیاد، شهادت دروغ برضدش و وفا نکردن به سوگند برایش اینها همه برای یهودی جائز میباشد و بلکه آنان اینکارها را سبب تقرب به دربار خداوند میدانند، زیرا غیر یهودیان در نظر آنان همچون سگها، خوکها و چهارپایان اند. چنانچه تلمود درباره عیسی علیهالسلام میگوید که ایشان در موجهای دوزخ میان آتش و قیر قرار دارد، و مادرش مریم وی را از سپاهی به طریق نامشروع بدست آورد. کلیساهای نصرانی به منزله پلیدیها بوده و وعظ کنندگان در آنها مانند سگهای غوغو کنندهاند. اما به سبب تنگی اوضاع و شدتی که بالایشان واقع گردیده بود مفکوره مسیح منتظر به حيث یک ملجأ و یافتن محل امید و چشم داشتن، نزدشان به میان آمد. معتقد هستند که دین شان خاص به خودشان بوده دروازه بر روی دیگران بسته میباشد.
عهد قدیم از حادثه ننگینی حکایت میکند که ایشالوم بنداود خواهر اصلی زیبائی بنام ثامارداشت، دختر برادر دیگری از پدر به نام امنون داشت، امنون قصد ثامارداشت، واز پدر خود خواست تا ثامار را حاضر سازد که برایش طعامی آماده نماید، وقتی خواهرش ثامار حاضر شد امنون مکان را خلوت نموده با وی بدون رضایت و به اکراه مقاربت نمود، ثامار گریه و فریاد کنان بیرون شد و به برادر حقیقی خود ایشالوم قضیه را خبر داد ایشالوم به خاطر انتقامگیری امنون و برادرانش را به سوی طعامی دعوت کرد و به بردههای خود توصیه نمود که طعام و شراب امنون را ثقیل سازند تا آنکه نشه شود بعد از آن وی را به قتل برسانند.
انتشار و جاهای نفوذ:
عبریها اصالتاً در منطقه اردن و فلسطین زندگی میکردند. بعدا بنیاسرائیل به مصر منتقل شد. بعد از آن به فلسطین کوچ کردند تا آنجا جامعه یهودی را تشکیل دهند، لیکن بسبب تکروی، تکبر، تعصب و دسیسهگری شان تحت شکنجه قرار گرفته رانده شدند، بنابرین در کشورهای جهان پراکنده گردیدند و بعضی از آنها به اروپا، روسیه، دولتهای بلقان و اسپانیا رسیدند و بعض دیگرشان به داخل جزیره عرب رو آوردند که با طلوع اسلام از آنجا نیز بیرون کرده شدند، و تعدادی از آنها هم در آفریقا و آسیا زندگی نمودند.
از ابتدای قرن گذشته میلادی به جمع نمودن پراکندههای خویش در سرزمین فلسطین آغاز کردهاند و آنان را به این کار صهیونیزم و استعمار تشویق وترغیب نمودهاند.
در این شکی نیست که یهودیان موجوده که تقریبا به پانزده ملیون بالغ میگردند هیچ رشته و نسبتی با عبرانیهای قدیم اسرائیلی که از نسل ابراهیم (ع) بودند، ندارند زیرا اینان مردمان مختلطی از اقوام روی زمیناند که عوامل استعماری آنان را به سوی یهودیت سوق داده است. اما آنانی که فعلا از اصول و نسل اسرائیل هستند آنان امروزه از یهودیان طبقه پایین به شمار میروند.