در بخش اول این موضوع از نگاه حقوق بینالملل مورد بررسی قرار گرفت؛ در بخش دوم از نظر اسلامی نیمنگاهی به آن انداخته شد. در این بخش پایانی به تبعات منفی پدیدۀ توهین به مقدسات پرداخته خواهد شد. ازجملهٔ آفات رو به رشد و نگرانکنندهٔ در جامعهٔ بشری، آفت قداستگریزی، قداستزدایی، قداستستیزی و مبارزه با ارزشهای والای دینی و مذهبی است، که ضربات سخت و کوبندهای را بر پیکر امنیت، آسایش و آرامش اجتماعی وارد کرده ثبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را تهدید نموده است. این معضل فراگیر مانع همزیستی مسالمتآمیز شده خشم و نفرت بهوجود آورده است. اگر نیک بنگریم، احترامگذاشتن به انسانها یکی از اصول مهمِ تربیتی، نشانهٔ رشد و شکوفاییِ فرهنگی، لازمهٔ ایجاد روحیهٔ بشرخواهی، تحکیم مبانی اخلاقی و قوام پایههای صلح و دوستی است. از سوی دیگر، رعایتنکردن این سرشت نیک، موجب بروز اختلافات، کدورتها، دشمنیها و احیاناً جنگهای کوچک و بزرگ، قتل عامها و کشتارهای دستهجمعی گردیده هزینههای هنگفت و جبرانناپذیری را بر فرد و جامعه تحمیل خواهد کرد. همانگونه که گذشت، در اسلام، اهانت و افترا به مسلمانان و حتی به غیرمسلمانان و سایر ادیان الهی ممنوع است. این ممنوعیّت بهقدری مهم است که برای برخی مجرمان و مرتکبان، حد یا تعزیر مقرر شده است. جرمانگاری توهین به مقدسات در حقوق اسلام، همانا برخورد و واکنش با عواملی است که «نظم و اخلاق عمومی» را به مخاطره میاندازد و در زمرهٔ «جرایم علیه حیثیت معنوی اشخاص» محسوب میشود؛ زیرا در یک جامعهٔ دینی که مبتنی بر دین و حکومت دینی است، باید پیروان دین اسلام و سایر ادیان الهی آرامش و آسایش بیشتری داشته باشند؛ بنابراین، نباید آرامش جامعهٔ بشری فدای آزادی بیانی شود که در خدمت سیاستهای مداخلهجویانهٔ برخی ابرقدرتهای دنیا قرار دارد و سودجویانه از آن بهره گرفته میشود. بدونشک آزادی بیان از بزرگترین نعمتهای زندگی است؛ ازاینرو، خداوند متعال نعمت بیان را در ردیف نعمت خلقت و آفرینش قرار داده است: «خَلَقَالْإِنْسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ؛ انسان را آفرید، به او بیان آموخت. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم در مورد کنترل زبان چنین تأکید کردهاند: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً أَوْ لِيَصْمُتْ، وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جَارَهُ، وَمَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ.» [رَوَاهُ البُخَارِيُّ وَمُسْلِمٌ] «كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد سخن نيك بگويد يا خاموش و ساكت شود، و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد همسايهٔ خودش را گرامى بدارد، و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، مهماننوازى كند.» ازهمینمنظر، دین مبین اسلام برای آزادی بیان چهارچوبی مشخص تعیین کردهاست. از طرفی، در کنوانسیونهای بینالمللی هر عملی که باعث اخلال امنیت و آرامش باشد ممنوع اعلان شده است؛ بنابراین، نباید کاری ناخوشایند انجام شود که آسایش دیگران را به مخاطره بیندازد. عصارهٔ بحث بهشرح ذیل میباشد: ۱. از هر آنچه باعث سلب آرامش و آسایش جامعه میشود، باید جلوگیری شود؛ چنانکه در اسلام و حقوق بینالملل به آن تأکید شده است؛ ۲. توهین به مقدسات دیگران درست نیست، با این تفصیل که دین مبین اسلام باصراحت به این موضوع پرداخته اما در حقوق بشر چنین وضاحتی وجود ندارد، ولی در کنوانسیونهای بینالمللی با طول و تفصیل وجود دارد. جان کلام اینکه، هر جامعهای امور امور مقدسی دارد که احترام و تکریم آن از سوی همهٔ افراد آن جامعه، بلکه جوامع دیگر لازم است؛ زیرا بیحرمتی به اینگونه امور، موجبات گسست اجتماعی را فراهم میآورد و واگرایی را در میان افراد جامعه یا جوامع بشری موجب میشود؛ ازاینرو، هتک حرمتِ قداستها و اهانت به آنها از سوی همگان، ناپسند و زشت دانسته شده و عقلانیّت آن را برنمیتابد. از سویی، لازم است میان آزادی بیان و توهین تفکیک صورت بگیرد و از طرف مجامع بینالمللی تعریفی مشخص و یکدست ارائه شود که مورد قبول همگان باشد تا در آینده از این پدیدهٔ نامیمون پیشگری شود.