نویسنده: ابورائف
فراماسونری
بخش پنجم
نویسندگان مشهور فراماسونری و حامیان آن
در این مبحث، حامیان این حرکت و افرادی را که با قلم و تلاشهای خود زمینۀ ترقی و عمومیت این حرکت را فراهم کردهاند مورد بحث و بررسی قرار میدهیم. در حقیقت، این نویسندگان بازوهای مستحکم فراماسونری بودهاند و نوشتههای آنان نقش بسیار مهم و برجستهای در تفسیر و تشریح فعالیتها و اهداف پنهان این حرکت داشتهاند. مهمترین نویسندگان و دعوتگران این حرکت به شرح ذیل هستند:
نخست: شاهین مکاریوس (م. ۱۹۱۰م.)؛
او نویسنده و روزنامهنگار لبنانی و از چهرههای آشکار و برجستۀ ماسونی در مصر بود. مؤسس و رئیس محفل ماسونی «اللّطائف» بهشمار میرفت و به بالاترین درجۀ ماسونی یعنی «درجه ۳۳» دست یافت که عنوان «رئیس شرف اعظم» را با خود دارد، چنانکه در کتابهایش نیز بدان تصریح کرده است. او از بنیانگذاران روزنامههای «المقطم»، «المقتطف» و «اللطائف» بود.
شاهین مکاریوس را میتوان از میان نویسندگان عرب، بیش از هرکس دیگر، خدمتگزارِ مکتب ماسونی بهوسیلۀ قلم دانست؛ زیرا نزدیک به ده کتاب در این زمینه نگاشته است که از جملۀ آنها کتب: «الآداب الماسونیة»، «الأسرار الخفیة فی الجمعیة الماسونیة»، «الحقائق الأصلیة فی تاریخ الماسونیة العملیة»، «الجوهر المصون فی مشاهیر الماسون» و «الدرّ المکنون فی غرائب الماسون.»[1]
وی در مقدمۀ کتاب «الآداب الماسونیة» با افتخار، ستایش محفل بزرگ ماسونی در مصر از اثر خود را نقل میکند که در آن آمده است: «محفل اعظم ملی مصر به برادر گرامی شاهین مکاریوس رئیس محفل اللطائف، پس از سلام برادری: با کمال شادمانی کتاب شما را در آداب ماسونی مطالعه کردیم و از اهتمام شما در چاپ این اثر مفید تقدیر نمودیم. در جلسۀ مورخ ۲۲ ژوئن جاری در دارالماسونی، مقرر شد به پاس خدمات شما، نشان جهانی ماسونی از سوی محفل اعظم ملی مصر به شما اهدا گردد… امضاء: کاتب سرّ اعظم.»[2]
دوم: جرجي زیدان (م. ۱۹۱۴م)؛
وی نویسنده، مترجم، مورخ و ادیب معروف لبنانی است. او در کتاب خود «تاریخ الماسونیة العام» اعتراف میکند که در نگارش این اثر به شهادت پیروان برجستۀ ماسونری که شخصاً با آنان ارتباط داشت، و نیز به اسناد، نشریات و دایرةالمعارفهای رسمیِ محافل ماسونی شرق و غرب، تکیه کرده است.
او مینویسد: «این کار را بر خود لازم دیدم با آنکه به دشواری آن آگاه بودم… برای گردآوری اخبار ماسونری در مشرق زمین، به بسیاری از برادران مطلع در آن نواحی نامه نوشتم و گزارشهایشان را دریافت کردم و بر همان اساس، حوادث شرق را نگاشتم… در تاریخ ماسونری در مصر نیز بیشتر مطالب را از جناب «زولا» رئیس اعظم پیشین محافل مصر گرفتم.»[3]
جرجي زیدان میافزاید که در تدوین تاریخ ماسونری اروپا از منابع انگلیسی و فرانسوی بهره برده است و نام برخی آثار را میبرد مانند:
«تاریخ الماسونیة» اثر ریبولد (فرانسوی)؛
«تاریخ الماسونیة» اثر فندل (انگلیسی)؛
«الرموز الماسونیة» از باتون (انگلیسی)؛
«درجة الهایكلیین» از كلکهون (انگلیسی)؛
«الماسونیة» از هوغ (انگلیسی)؛
«أسرار الماسونیة» از یوحنا فیلوس (انگلیسی)[4].
کتاب او نخستین مرجع عربی دربارۀ ماسونری است که در سال ۱۸۸۹م. منتشر شد.
عبارات ستایشآمیز او از ماسونری در مقدمۀ کتاب نشان میدهد که خود از اعضای آن بوده؛ زیرا مینویسد: «در میان اعمال ماسونری چیزی نیست جز آنچه مایۀ فخر اوست، و در اصولش جز آنچه شرافت میافزاید وجود ندارد… مبادی آن از شریفترین مبادی است و غایتش از شریفترین غایات.»[5]
صاحب «دائرة المعارف الماسونیة المصوّرة» نیز دربارهاش گفته است: «او از بزرگان ماسونی در مصر بود.»[6]
همچنین بسیاری از نویسندگان و محقیقین در این زمینه، وی را منتسب به فراماسونری دانستهاند و او را جزو اعضای این حرکت دانستهاند.[7]
سوم: عوض الخوری (م. ۱۹۲۹م.)؛
نویسندۀ سیاسی و مترجم لبنانی، از اعضای ماسونری که به درجات عالی آن رسید.[8] وی پس از آنکه به دست رئیسجمهور برزیل «بردونت دی مورايس» به سندی تاریخی محرمانه دست یافت که نشان میداد ریشۀ ماسونری به «جمعیة القوّة الخفیة»[9] یهودی در قرن نخست میلادی باز میگردد و در سال ۱۷۱۷م. با نام ماسونری احیا شده است، آن را از عبری و فرانسوی به عربی ترجمه و نخستین بار در سال ۱۹۲۶م. منتشر کرد، سپس در ۱۹۲۹م. با اطلاعات تکمیلی بازچاپ نمود.
او این اثر را به «پدر لوئیس شیخو الیسوعی» عرضه کرد و وی آن را پذیرفت. کتاب با عنوان «تبديد الظلام» یا «أصل الماسونیة» منتشر شد.[10]
این اقدام سبب خشم ماسونیان و اتهام او به «نفاق و دروغپردازی» گردید، درحالیکه نوشتۀ او گواهی شاهدی از درون ماسونری بهشمار میآید.
مطالب او بعدها با شهادتهای سیاسی و تاریخی متعددی تأیید شد، از جمله آثار:
«آرثر شریب اسپریدویچ» در «حکومت پنهان جهان» و «ویلیام گای کار» در «احجار على رقعة الشطرنج» و «الشيطان أمير العالم» که نقش نیروی یهودی ماسونی را در فتنههای جهانی شرح میدهند.[11]
چهارم: حنا أبو راشد (م. ۱۹۷۴م.)؛
وی ادیب و روزنامهنگار لبنانی و از مدافعان آشکار ماسونری بود. وی «دائرة المعارف الماسونیة المصوّرة» را در خدمت این آیین تألیف کرد و خود را «عمید الماسونیة المثالیة العالمیة» معرفی نمود و تصریح کرد که از طرف محفل اعظم فرانسه مأمور تأسیس محافل ماسونی است؛ و این دلیلی روشن بر جایگاه بلند او در میان ماسونیان است.[12]
پنجم: دکتر محمد علی الزعبي؛
پژوهشگر لبنانی، که در مقدمۀ کتاب خود «الماسونیة في العراء» تصریح میکند که با ماسونیان نشستوبرخاست داشته، از نزدیک آنان را شناخته و گفتوگوهایشان را شنیده و گزارش کرده است؛ و این اثر را با ذکر تاریخ و نامها میان موافقان و مخالفان ماسونری تنظیم کرده است.[13] حتی وی به نتایجی دست یافته است که زیبایی و خیر بودن این حرکت را ثابت میکند.[14]
این افراد، جزو مشهورترین و معروفترین افرادی هستند که در مورد حرکت سرّی و رازآلود فراماسونری تالیف و تمجید کردهاند و تلاششان بر مبنای سفیدنمایی و خوبجلوهدادن این حرکت بوده است. این افراد تلاش کردهاند در نوشتههای خود این حرکت را حرکتی خیرخواه، حامی فقرا و مستمندان، مومن به خداوند، دارای تاریخ درخشان و منظم و منسجم نشان دهند و شبهات و اعتراضاتی که بر آن وارد میشود را پاسخ دهند. بعضی از آنان نیز مسئولیتها و وظایف بسیار کلان، حتی در حد رهبری و ریاست جلسات مرکزی در این حرکت داشتهاند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. الماسونیة بین أنصارها وخصومها، ص: ۲۳۵.
[2]. الآداب الماسونیة، مقدمه.
[3]. تاریخ الماسونیة العام، ص ۸.
[4]. همان منبع.
[5]. همان منبع، ص: ۷.
[6]. الماسونیة بین أنصارها وخصومها، ص: ۲۳۷.
[7]. شلش، داکتر علی، الیهود والماسون فی مصر، الزهراء للإعلام العربی، چاپ اول، ۱۴۰۷ه.ق، بیجا.
[8]. الخوری، عوض، تبدید الظلام أو أصل الماسونیة، ص: ۲۱، بیتا، بیجا.
[9]. این جمعیت، گروهی یهودی است که هیردوس اکریبا والی یهود بر فلسطین در سال ۴۳ میلادی آن را تاسیس کرد و هدف آن ازبینبردن مسیحیت در آن زمان و ضربهزدن به اسلام در این زمان است. این حرکت بسیار مخفیانه و پوشیده است و حتی بسیاری از یهودیان نیز از آن آگاه نبودند، اما چیزی نگذشت که این حرکت با تشتت و اختلاف مواجه شد و از هم پاشید تا اینکه در قرون بعدی در قالب فراماسوری دوباره تاسیس و احیا شد.
[10]. تبدید الظلام أو أصل الماسونیة، ص: ۲۲.
[11]. الماسونیة بین أنصارها وخصومها، ص: ۲۳۹.
[12]. همان منبع، ص: ۲۴۰.
[13]. الماسونیة فی العراء، ص: ۱۴.
[14]. همان منبع.


