نویسنده: محمدعاصم اسماعیل­زهی

اومانیزم «انسان‌گرایی»

بخش هفتم

مهم­ترین اصول فکری اومانیزم
۱ـ محوریت انسان در مقابل محوریت خداوند
انسان میزان همۀ امور و مرکز عالم است. مالک مطلق هستی اوست. تمام امور باید توسط او ارزش‌گذاری شود؛ گرچه برخی گرایش‌های اومانیستی از مذهب و اعتقاد به خدا سخن می‌گویند لیکن این پای‌بندی فقط برای جلوگیری از بی‌نظمی اجتماعی است. در این گرایش‌ها نیز اومانیست‌های خداپرست، انسان و آزادی او را هدف و شناخت خدا را وسیله می‌دانند.
۲ـ تاکید بر آزادی و اختیار انسان
قدرت و سرنوشت انسان به خود او واگذار شده و حاکمیت تقدیر الهی مردود است. افراد از قید کلیسا و دین آزادند و می‌توانند بر دین، تاریخ، طبیعت و دولت مسلط شوند. (در مواجهه با سلب اختیار انسان در قرون وسطی).
۳ـ عقل برتر انسان
خِرد انسان برابر با خِرد خداوند و چه بسا بالاتر از آن است. عقل انسان رهبری بشر را بر عهده گرفته و دین را از فرماندهی و هدایت خلع می‌کند. عقل اومانیستی عقلی خودبنیاد و بی‌نیاز از وحی است.
۴ـ طبیعت­گرایی
قلمرو انسان طبیعت است و او با حواس خود می‌تواند با آن ارتباط یابد؛ بنابراین متافزیک و امور غیبی تحقیر شده و توجه به جهان غیرمادی برای حل مشکلات بشر، تلاشی برای ضعیف و بی‌ارزش کردن عقل انسان است. پس تمام نظریه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غیره باید از مبانی مابعدالطبیعی دور باشند.
۵ـ مدارا
با اصالت دادن به انسان همۀ رفتارها و عقاید انسانی ارزشمند می‌شوند. (این تفکر تا حدی متاثر از جنگ‌های مذهبی قرن ۱۶ و ۱۷ بود.) تمام عقاید و مذاهب حتی مذاهب توحیدی و الحادی، اصیل و خرافی از یک ریشه هستند پس صاحبان آن‌ها باید با هم مدارا داشته باشند. جامعۀ باز و دموکراسی بهترین تضمین‌کنندۀ حقوق انسانی است.[1]
اومانیزم از جهات مختلف شاخه‌های متعددی می‌پذیرد از جمله اومانیزم فردگرا، جمع‌گرا، ادبی، فلسفی، دینی، الحادی و… .
با توجه به نکات بالا اومانیست‌­ها دارای دو باور می­‌باشند
باورهای سلبی
۱- نفی باور به خدا، خدا آفرینندۀ انسان نیست.
۲- نفی خلقت: خلقت محصول فرآیند طولانی مدت تکامل، تشکّل و به‏‌هم پیوستگی اتم‏‌هاست؛ تکامل خود تابعِ قوانین ذاتی ماده است. این‏گونه نیست که خدا از روی طرح و تدبیر، جهان طبیعت را ایجاد کرده باشد.
۳- جهان یک ساحتی است، غیر از ساحت ماده، ساحتِ دیگری در کار نیست و اعتقاد به وجود موجودات مجرد، حاصل جولان ذهن و خیال است.
۴- فرشتگان، شیاطین، اجنه، عقول مجرد و همۀ موجودات فوق مادی که در ادیان و یا فلسفه‌‏های متافیزیکیِ سابق آمده، موجواتی موهوم‌اند.
۵- انسان نیز یک ساحتی است، چیزی به نام روح وجود ندارد. جاودانگی و بقای شخصی در کار نیست، انسان به عنوان یک شخص، پس از مرگ پایان می‌‏پذیرد.
۶- بهشت و جهنم و ثواب و عقابی در کار نیست.
۷- مقررات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی که ریشه در جهان علوی دارند، همه ساختۀ انسان‌‏هایند.
۸- حقیقت را نمی‌‏توان از طریق دین (روش وحیانی) و فلسفۀ محض (قبول ادراکات فطری و پذیرش روش‏‌های عقلی غیرتجربی) دریافت کرد.[2]
باورهای ایجابی
۱- شأن و مقام انسان دارای ارزش اصلی و محوری است. نظام فکری اومانیست‌‏ها انسان‌‏محور است نه خدامحور. در این رویکرد انسان جای خدا را اشغال می‌‏کند.
۲- زندگیِ دنیوی و زندگیِ اینک و هم‏‌اکنونی مهم است و بایستی آن را پاس داشتغایت انسان بایستی آبادساختن این جهان باشد نه دیگر جهان‌‏ها.
۳- مسئولیت کامل جهان به عهدۀ انسان است.
۴- فهم حقایق تنها با تکیه بر عقل انسان میسر است و تفکّر یونان و روم باستان چون تابع روش عقلی است، به شدّت ستایش می‏‌شد. ازاین‌رو، اومانیست‌‏ها پیشینۀ خود را تا یونان و روم قدیم دنبال می‏‌کنند.
۵- پیشرفت‏‌های علمیِ شگفت‏‌آورِ چهار قرن اخیر معلول طرد روش‏‌های سنّتی تفکّر و کاربست متد علمی است.
۶- دفاع از پژوهش آزاد.
۷- قوانین اخلاقی را انسان تأسیس کرده و حاصل توافق افراد بر سر منافع مشترک است. ارزش‏‌ها نیز ساختۀ انسانند. و دوام آن‌ها به دلیل خدمت به حفظ نوع انسانی در تنازع بقاست.
۸- دفاع از وفق و مدارا و تحمّل آرای دیگران.
۹- در مسائل اخلاقی، ملاک، دفاع از حقوق فردی افراد تا سرحدّ ممکن است، پس در مسائل مورد اختلاف، مثل تنبیه بدنی کودکان، مجازات مرگ، عبادت تحمیلی در مدراس، خودکشی مؤید به تأیید پزشک و روابط جنسی موافق و مخالف از مواضعی دفاع می‌‏کنند که طی آن حقوق فردی افراد هرچه بیشتر پاس داشته شود.
۱۰- دفاع از حقوق بشر: اومانیست‏‌ها به طور وسیع در فعالیت‌‏هایی مثل سازمان‌‏های دفاع از حقوق بشر، دفاع از حقوق زندانیان، دفاع از محیط زیست، دفاع از حقوق آوارگان، فعالیت در صلیب سرخ، سازمان‌‏های امداد به مصیبت دیدگانِ سوانح طبیعی، مثل زلزله، سیل و… فعّال اند.
۱۱- دفاع از دموکراسی و مبارزه با استبداد، حکومت دینی، حکومت‏‌های اشرافی و حکومت‌‏های مبتنی بر تبعیض نژادی.
۱۲- دفاع از جدایی دین از سیاست.[3]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

 


[1]. صانع‌پور، مریم، نقدی بر معرفت‌شناسی اومانیستی، ص۲۶-۲۸، موسسۀ فرهنگ و ‌اندیشۀ معاصر، سال چاپ ۱۳۷۸ هـ تهران. 

[2]. قنبری، آیت، نقدی بر لیبرالیسم و اومانیزم، ص73، انتشارات فراز‌اندیشه، سال چاپ: ۱۳۸۳هـ قم. وصانع‌پور، مریم، خدا و دین در رویکردی اومانیستی، ص92، انتشارات: موسسۀ فرهنگ و ‌اندیشۀ معاصر، سال چاپ: ۱۳۸۱هـ تهران.

[3]. همان. 

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version