نویسنده: ابوعائشه
زلزله از دیدگاه اسلام و نقد شبهات معترضین
بخش یازدهم
پیش درآمد: گاهی بیعلمی، بیخبری و ناآگاهی انسان نسبت به پروردگار و مخلوقاتش در زمین باعث میشود تا از برخی از امور روشن و معلوم، طفره رفته و به جای آنکه آن را به خداوند متعال که ربالعالمین است نسبت بدهد به طبیعت نسبت داده و گاهی چنان سؤالاتی مطرح میکند که از انسان عاقل و خردمند بعید به نظر میرسد؛ سؤالاتی که جز انسان بیخبر و یا انسان لجباز نمیتوان آن را ایراد کرد. در این بخش از تحقیق، به برخی از این امور مهم میپردازیم تا بدانیم چرا بندگان کارهای خداوند متعال را به دیگران نسبت میدهند؟ آیا این کارشان درست است یا خیر؟
یکی از شبهاتی که معترضین دربارۀ زلزله، ایراد میکنند این است که چرا زلزله در دریا، دشتها و صحراها رخ میدهد؟
ممکن است خداوند متعال آتشفشانها و زلزلهها را در دریاها و بیابانها پدید آورد و این حوادث برخی دیگر از مخلوقات دریایی و غیره را گرفتار کرده و نابود کند؛ اما فرد مؤمن با ایمانش به الله، یقین و شناختش از پروردگارش، تسلیم ارادۀ الهی میشود و میداند که خداوند در این کار حکمتی دارد که ما از آن آگاه نیستیم؛ چرا که آفرینش از آن اوست، ملک نیز متعلق به اوست و او دانا و حکیم و آگاه به همه چیز است. الله تعالی میفرماید: “ألا یعلم من خلق وهو اللطیف الخبیر”[1] ترجمه: «آیا کسیکه آفریده است نمیداند؟ و اوست که دقیق و آگاه است.» ایمان مؤمن با بازگشت به سوی الله تعالی، تعلق قلبی به او و با استغفار و توبهاش به طرف الله، افزایش مییابد؛ زیرا انسان مؤمن میداند که تمام جهان و هستی تحت تصرف و فرمان خداوند متعال است و هیچ چیزی جز به اذن و اراده و علم و احاطۀ پروردگار اتفاق نمیافتد.
اما انسان کافر و منافق به دلیل جهل و نادانی و دوری از الله، به خالق دانا، آگاه و رحیم بیاحترامی میکند و گمان میکند که چیزی بدون ارادۀ خداوند متعال رخ میدهد؛ و همۀ اینها کفر به خداوند متعال است و با ایمان تناقض دارد.[2]
الله تعالی میفرماید: “یعلم ما یلج في الأرض وما یخرج منها وما ینزل من السماء وما یعرج فیها وهو الرحیم الغفور”[3] ترجمه: «آنچه را که در زمین فرو میرود و آنچه که از آن بیرون میآید و آنچه که از آسمان نازل میشود و آنچه به آن بالا میرود، میداند و اوست بخشنده و مهربان.»
در جای دیگر پروردگار جهانیان میفرماید: “وعنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلا هو ویعلم ما في البر والبحر وما تسقط من ورقة إلا یعلمها ولا حبة في ظلمات الأرض ولا رطب ولا یابس إلا في کتاب مبین”[4] ترجمه: «و کلیدهای غیب نزد اوست؛ جز او کسی آنها را نمیداند و آنچه در خشکی و دریاست میداند، هیچ برگی نمیافتد؛ مگر این که آن را میداند و نه هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و نه هیچ تر و خشکی، مگر این که در کتابی روشن (لوح محفوظ) ثبت است.»
خداوند متعال در جای دیگر میفرماید: “وما من غائبة في السماء والأرض إلا في کتاب مبین”[5] ترجمه: «هیچ چیز پنهانی در آسمان و زمین نیست؛ مگر این که در کتابی روشن (لوح محفوظ) ثبت شده است.»
الله متعال در آیۀ دیگری چنین میفرماید: “ما أصاب من مصیبة في الأرض ولا في أنفسکم إلا في کتاب من قبل أن نبراها إن ذلک علی الله یسیر”[6] ترجمه: «هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد؛ مگر این که پیش از آن که آن را پدید آوریم، در کتابی (نوشته) شده باشد؛ و این کار بر الله آسان است.»
شبهه
برخی از مردم چنین شبهه وارد میسازند که اگر زلزلهها، طوفانها و… عذاب هستند که خداوند متعال به وسیلۀ آن بندگان کافر و عاصی را عذاب میدهد پس چرا در جاهای خالی از سکنه و بدون بودوباش مردم مکلف و دشتها و دریاها رخ میدهد؟
پاسخ به شبهه
این شبهه را کسانی مطرح میکنند که میپندارند این حوادث مختص به عذاب و گرفت الهی هستند، در حالیکه قضیه این طور نیست؛ بلکه عذاب بخشی از حکمتی است که خداوند متعال آن را به خاطرش آفریده است. توضیح مسئله از این قرار است که تمام بخشهای زمین از خشک و تر یک جسم است که خداوند متعال در آن مواد مائع و سخت را قرار داده است و همچنان در زمین مواد گرم که حرارتشان خیلی بالا و مواد سرد که سردی آن خیلی پایین است، وجود دارد و قِوام جسم بدون این ترکیب ممکن نیست، همان طوری که جسم انسان دارای تمام این حالات است. بر ظاهر و باطن زمین نیز تغییرات از قبیل حرارت و برودت، نرمی و سختی به وجود میآید و نیاز به چیزی دارد که تعادل و توازن آن را حفظ نماید و به اذن و ارادۀ الله متعال در آن زلزله رخ میدهد.[7]
و در تکان خوردن زمین، حکمتهای دیگری نیز وجود دارد که علما و محققین آن را در کتابهایشان ذکر کردهاند و ما به همین اندازه اکتفا میکنیم.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. سورۀ ملک، آیه: ۱۴.
[2]. العقیل، عقیل بن عبدالله، شبهات حول الزلازل والبراکین والکوارث، ۱۴۳۱ هـ. ق، ص ۱۲.
[3]. سورۀ سبا، آیه: ۲.
[4]. سورۀ أنعام، آیه: ۵۹.
[5]. سورۀ نمل، آیه: ۷۵.
[6]. سورۀ حدید، آیه: ۲۲.
[7]. الحمید، عبدالکریم بن صالح، التفکر والاعتبار بآیات الکسوف والزلازل والإعصار، ۱۴۲۶ هـ.ق، ص ۱۲۳.


