نویسنده: مهاجر عزیزی

ساینتولوژی؛ ریشه‌ها و باورها

بخش ششم

اسلام و سلامت روان (ادامه)
۴. آرامش روانی با دعا
دعا کلید نجات است. دعا رمزی بین الله و بندگان است، دعا در اسلام چنان مهم و ارزشمند است که حتی مغز عبادت گفته شده است. دعا و تضرع در برابر الله در کاهش غم و ناراحتی‌ها خیلی مفید است و بهترین درمان روانی و معنوی به‌شمار می‌آید.
وقتی انسان به پروردگار خود دعا می‌کند، یک‌نوع احساس امید، تعلق و امنیت درونی پیدا می‌کند و این باعث رفع غم و افسردگی و وصول به آرامش روحی و روانی می‌شود.
دعا روح را تسکین می‌دهد، ذهن را روشن می‌سازد و امید را در دل زنده و پایدار نگه‌می‌دارد، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرمایند: «دعا سلاح مومن است»[1] سلاحی نه برای جنگ؛ بلکه برای رسیدن به صلح و آرامش درونی، برای استواری در بحران و مشکلات و… .
بنابراین، دعا محض التماس نیست؛ بلکه نشانه‌ای از ایمان، اعتماد و ارتباط با خالقی است که همیشه زنده و بخشنده است و همین ارتباط و امید منبع آرامش روحی و روانی برای انسان محسوب می‌شود.
خداوند متعال می‌فرماید: “وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ[2] ترجمه: «و پروردگار شما فرمود: مرا بخوانید، پاسخگوی شما خواهم بود.»
این دعوت الهی، اعتماد و اطمینان را در وجود انسان زنده می‌کند. فقط همین باور که «کسی هست که مرا می‌شنود و پاسخ می‌دهد»، بار روانی بسیاری از اضطراب‌ها را تخفیف می‌بخشد.
همچنین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: “إنه مَنْ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ يَغْضَبْ عَلَيْهِ”[3] «کسی‌که از الله نخواهد، الله بر او خشمگین می‌شود.»
این حدیث نشان می‌دهد که عدم دعا و درخواست از الله، باعث غضب او ذات شده و انسان را دچار خلای درونی، اضطراب و بی‌ثباتی فکری می‌کند.
پس دعا نیز یکی از راهکارهای مخصوص در عرصۀ طب روانی اسلام است که دیگر آیین‌های باطل به‌شمول «ساینتولوژی» از این ویژگی خالی‌اند و حتی چیزی به‌نام دعا در آیین ساینتولوژی وجود ندارد و تمام توجه آن‌ها بر سر پالایش و آرامش روان و روح انسان با شیوه‌های مخصوص و ناکارآمد است.
۵. تعامل اجتماعی و کمک به دیگران
اسلام دین همدلی و همپذیری است و به‌ پیروان خود توصیه می‌کند تا در غم و مشکلات همدیگر شریک شوند و به کمک نیازمندان و یتیمان رسیدگی نمایند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید: “أَحبُّ الناسِ إلی اللهِ أنفعُهم لِلناسِ” ترجمه:«عزیزترین مردم نزد الله، کسی است که برای مردم سودمندتر باشد.»
همدلی، کمک به‌دیگران، تسلیت به فرد غم‌زده، می‌تواند به او احساس ارزش و هدف بدهد و از غم، اندوه و افسردگی نجاتش دهد.
اسلام برنامه‌ها و رهنمودهای عمده و مهمی در راستای برطرف کردن غم و اندوه مسلمان دارد و به مسلمانان توصیه می‌کند در صورت بروز غم و اندوه برای یک مسلمانی به برطرف کردن آن بشتابند و مواصات و غمخواری‌اش کنند، چون غم و اندوه در جسم و روح انسان تأثیر منفی دارد و سبب ضعف قلب و اراده می‌شود و حتی باعث ابتلاء به مریضی‌های مزمن روانی و عصبی مثل افسردگی و… می‌گردد؛ ازاین‌رو اسلام عزیز، کسانی را که به‌خاطر وفات اقرباء و عزیزانش یا به‌سبب‌های دیگر غم‌زده باشند، توصیه می‌کند که تعزیت و تسلیت داده شوند و غمگینی آن‌ها برطرف شوند.
امام شاه ولی‌الله محدث دهلوی رحمه‌الله در این‌باره فرموده‌اند: «گاهی برای بازماندگان میت حزن شدیدی لاحق می‌گردد؛ لذا مصلحت برای آنان از نظر دنیا این است که تعزیت داده شوند تا به این روش اندوه و غم آن‌ها تخفیف یابد. مصلحت دیگر اینکه به تدفین میت، با آنان همکاری صورت بگیرد و جهت تعزیت آن‌ها در یک شبانه‌روز آماده‌گیری شود و از نظر آخرت به اجر و ثواب فراوان ترغیب گردند تا که این سدی باشد در برابر فرونشاندن ناراحتی و دلتنگی و پریشانی و فتحی برای درِ توجه به‌سوی الله باشد و اینکه از نوحه و چاک دادن گریبان و تمام آنچه در تأسف و غمگینی یاد می‌شوند و حزن و پریشانی به آن‌ها زیاد شوند، نهی گردند؛ زیرا آنان به‌منزلۀ بیماری هستند که نیاز به تداوی و غم‌خواری دارند، نه اینکه در ازدیاد بیماری‌اش کمک گردد.»[4]
بناءً یکی از راه‌های دیگر سلامتی روانی در اسلام، غم‌خواری و همکاری با فرد غم‌زده است، این روش می‌تواند با کنار زدن غم و اندوه، به فرد غم‌رسیده راحتی ذهنی و روحی داده و او را از ابتلاء به مریضی روانی و روحی نجات دهد. در حالی‌که این روش در آیین‌های باطل دیگر به ندرت دیده می‌شود.
۶. پرهیز از گناه و پاک‌سازی روح
از دیدگاه اسلام پرهیز از گناه تأثیر خاصی به سلامت روانی و فرحت روحی دارد؛ اما انجام گناه و نافرمانی‌ها می‌تواند باعث تاریکی قلب، بی‌قراری، اضطراب و افسردگی شود و روان انسان را از حالت عادی تغییر دهد.
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرموده‌اند: “إنَّ العبدَ إذا أخطأ خطيئة، نُكِتَتْ في قلبه نُكْتةٌ سوداء، فإذا هو نَزعَ واستغفر وتاب سُقِلَ قلبُه، وإن عاد زِيْدَ فيها، حتى تعلو قلبَه، وهو الرَّانُ الذي ذَكَر الله: (كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ”[5][6] «هنگامی که بنده‌ای گناهی مرتکب می‌شود، نقطۀ سیاهی در دلش نقش می‌بندد؛ پس اگر (از گناه) دست بکشد، استغفار کند و توبه نماید، قلبش صیقل می‌یابد؛ اما اگر بازگردد (و دوباره گناه کند)، آن سیاهی افزوده می‌شود تا آن‌گاه که تمام قلبش را فراگیرد. و این همان زنگار (ران) است که خداوند در قرآن فرموده است: «چنین نیست، بلکه آنچه انجام می‌دادند زنگاری بر دل‌های‌شان نهاده است.»
گناه، پدیدۀ بسیار شومی است که غیر از پیامدهای اخروی، پیامدهای دنیوی نیز دارد. تصور نکنید که گناه تنها در نامۀ اعمال ثبت می‌شود و اثر دیگری ندارد؛ نه، گناه تأثیری منفی خاصی بر زندگی دنیوی نیز دارد. گناه برکت‌ها را از بین می‌برد، قلب و روح را تاریک و غم‌زده می‌گرداند، سیاهی را در چهره و کسالت را در جسم نمایان می‌کند، روزی و اقتصاد را کاهش می‌دهد، اختلاف‌ها را در خانواده و جامعه گسترش می‌دهد و حتی نظام و حکومت را تضعیف می‌کند.
ابن قیم رحمه‌الله در این‌باره فرموده است: «گناه، نوعی تاریکی در قلب می‌آورد، سیاهی در چهره نمایان می‌سازد، کسالت در بدن ایجاد می‌کند، رزق را کاهش می‌دهد و کینه‌ای در دل مردم می‌کارد.» همچنین، علما می‌گوید: «به الله سوگند، گناهان بر امنیت کشورها، رفاه و اقتصاد آن‌ها، و حتی بر دل‌های مردم تأثیر می‌گذارند.»[7]
حتی اثر گناه در خانواده (برخورد فرزندان و همسر) و رفتار مرکب انسان نیز مشاهده می‌شود، از یکی از سلف صالح نقل شده است: «وقتی از الله نافرمانی کنم، اثر آن را در رفتار مرکب و خانواده‌ام می‌بینم.»[8]
هر گناهی اثری دارد، حتی اگر به کوچکی دانۀ ارزن باشد. مبادا تصور کنید که اثر گناه به سرعت نمایان نمی‌شود؛ گاهی عواقب آن سال‌ها بعد ظاهر می‌شود. ابن قیم رحمه‌الله در این‌باره می‌گوید: «هیچ‌گاه به این مغرور نشوید که بلافاصله پس از انجام گناه، عواقب آن را نمی‌بینید؛ زیرا در برخی موارد، اثر گناه را پس از چهل سال خواهید دید.»[9]
بناءً گناه، غیر از اینکه تأثیرات منفی زیادی در آخرت و دنیای انسان دارد، قلب و روح انسان را تاریک می‌کند و باعث اختلال ذهنی و فکری شده‌ و روان انسان را از حالت عادی بیرون می‌کشد؛ پس از دیدگاه اسلام، پرهیز از گناه یکی از راه‌های مهم سلامتی روانی و روحی محسوب می‌شود.
باعث تعجب است، ساینتولوژی، به‌عنوان یک آیین باطلی که در گناه شرک و کفر غرق‌ است و خدا و پیامبری در آیین آن‌ها متصور نیست، با این وجود می‌خواهد مردم را از غم، اندوه و مشکلات ذهنی و روانی بطور همیشگی نجات دهد، در حالی‌که نجات از این موارد فقط در ایمان‌داری و پرهیز از گناه و معصیت نهفته است. خداوند متعال می‌فرماید: “وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى”[10] ترجمه: «و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى ‏كنيم» خداوند متعال به‌صراحت در آیه گفته است که کافران و کسانانی‌که از یاد من دور هستند، به تنگنایی و اندوه و غم مبتلای‌شان می‌کنم، پس ساینتولوژی چگونه می‌تواند مردم را از غم و آلام همیشگی با این آموزه‌های فرسوده‌اش نجات دهد؟
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. المستدرک علی الصحیحن، ج ۱، ص ۶۶۹.
[2]. سورۀ غافر، آیه ۶۰.
[3]. سنن ترمذی، ش ۳۳۷۳.
[4]. حجة الله البالغة، ج ۲، ص ۸۰.
[5]. المطففين: ۱۴.
[6]. سنن الترمذی، ش ۳۳۳۴.
[7]. اثر گناهان، ص ۱۲.
[8]. الجواب الکافي، ص ۱۰۵.
[9]. الجواب الکافي المعروف بـ «الداء والدواء»، ص ۱۳۰.
[10]. طه: ۱۲۴.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version