نویسنده: ابوعائشه

زلزله از دیدگاه اسلام و نقد شبهات معترضین

بخش نُهم

گناه علت تمام گرفتاری‌ها است (ادامه)
قرآن کریم در آیۀ دیگر، کرده‌های دست انسان را عامل بدحالی و گرفتاری معرفی می‌نماید: وإن تصبهم سیئة فبما قدمت أیدیهم، إذا هم یقنطون.”[1] ترجمه: «وقتی به مردم بدی و گرفتاری روی می‌دهد، در اثر آنچه دستان‌شان مقدم داشته و پیش فرستاده است، و می‌بینی در آن هنگام مأیوس و ناامید می‌گردند.
این آیه، هم علت رخدادهای بد را گناه معرفی می‌نماید و هم از عکس‌العمل غلط مردم به هنگام مشاهدۀ گرفتاری، انتقاد می‌کند چرا که آن‌ها به جای تذکر و توبه و زاری و بازگشت به درگاه الهی، از الله بیشتر دور می‌شوند و از رحمت الله و از اصلاح خود ناامید می‌گردند!
آیۀ دیگر قرآن مجید در بیان علت بودن گناه و کردار مردم برای بلایا، «سیئات ما عملوا» می‌باشد. فأصابهم سیئات ما عملوا وحاق بهم ما کانوا به یستهزئون”[2] ترجمه: «بدی‌های اعمال‌شان به آن‌ها رسید و آنچه را که استهزاء می‌کردند، همۀ آنان را در برگرفت».
یعنی همان وعدۀ خداوند متعال را که تکذیب می‌کردند و باور نداشتند و به مسخره می‌گرفتند، همان وعدۀ الهی به وقوع پیوست و خداوند متعال نتیجۀ اعمال‌شان را به آن‌ها چشاند و قرآن کریم با کلمۀ سیئه از رابطۀ مستقیم گناه و بلا پرده برداشته است.
و باز می‌فرماید: والذین ظلموا من هولاء سیصیبهم سیئات ما کسبوا”[3] ترجمه: «آن‌ها‌یی که از اینان ظلم کردند، به زودی (در دنیا) بدی‌های آنچه را که کسب کرده‌اند، به آنان خواهد رسید». این آیه نیز تاکید دارد که حتما نتیجۀ ظلم در دنیا به شکل بلا به انسان اصابت خواهد کرد.
الله تعالی در آیاتی دیگر گناه را مستقیماً عامل عذاب و بلا معرفی می‌نماید: أن لو نشاء أصبناهم بذنوبهم”[4] ترجمه: «اگر بخواهیم، آن‌ها را برای گناهان‌شان گرفتار می‌کنیم» و کلا أخذنا بذنبه”[5]  ترجمه: «همۀ هلاک‌شدگان را فقط برای گناهان‌شان گرفتیم». فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعیر”[6]؛ ترجمه: «بعد از هلاک، به گناه خود اعتراف کردند، پس کوبیده و دور باد اصحاب سعیر!»
فکذبوه فعقروها فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسواها ولا یخاف عقبها”[7] ترجمه: «قوم ثمود، حضرت صالح علیه‌السلام را تکذیب کردند و شتر را که معجزۀ حضرت صالح علیه‌السلام بود، کشتند و پروردگارشان نیز آنان را به خاطر گناهان‌شان زیر و رو کرد؛ به طوری که با خاک یکسان شدند و خداوند از عاقبت این کار هیچ هراسی نداشت».
در این آیۀ شریفه خداوند متعال نه تنها گناه را علامت بلا؛ بلکه علت زیر و رو شدن و زلزلۀ قوم ثمود معرفی می‌کند نیز بهترین آیه‌ای که کاملاً ارتباط گناه را با زیر و روشدن شهرها و زلزله (رجفة بیان شده در آیات دیگر) معرفی می‌نماید.
قرآن کریم حتی زمینۀ بلا را، گناه معرفی می‌نماید، به طوری که در صورت مشاهدۀ گناه در جامعه، باید متوجه شد که این وضع، مقدمه و نشانۀ نزول عذاب می‌باشد: وإذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیهم القول ودمرناها تدمیرا” [8] ترجمه: «وقتی بخواهیم شهری (یا روستایی) را هلاک گردانیم امر می‌کنیم که ثروتمندان و بزرگان (اثر گذاران) آن جامعه، فسق و فجور انجام دهند، آنگاه عذاب بر آن‌ها حتمی و حق خواهد گشت و آن را زیر و رو می‌کنیم زیر و رو کردنی!».
جامعه با ارتکاب گناه و فساد، مستحق عذاب می‌شود و خود را در معرض انواع عذاب‌ها و انتقام‌های الهی قرار می‌دهد و این راهی است که خود افراد جامعه با پیروی از بزرگان جامعه انتخاب نمودهاند، و خداوند متعال به کسی ظلم نمی‌کند. قانون خداوند متعال این است که بندگان را به راه نیک و خوبی‌ها دعوت می‌کند و از کارهایی نایشایست باز می‌دارد؛ لذا کسانی‌که کارهای نیک انجام دهند و فرامین خداوند متعال را رعایت کنند به آنان پاداش می‌دهد؛ اما کسانی‌که فرمان نبرند و به دستورات الله متعال توجه نکنند، چنین افرادی مؤاخذه می‌شوند. به هیچ وجه درست نیست که بگوییم گناهان به ویژه فحشا و منکرات در وقوع حوادثی مثل زلزله، طوفان  و سونامی بی‌اثر هستند؛ بلکه می‌توان گفت گاهی خداوند متعال به وسیلۀ همین حوادث مردم را متوجه می‌سازد که راه را به انحراف رفته‌اند؛ لذا به سوی خداوند متعال بازگردند و راه انحراف را رها سازند.
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید: إذا ظهرت الفاحشة کانت الرجفة…” [9] ترجمه: «وقتی فاحشه در دنیا زیاد شود زلزله هم زیاد می‌شود».
آثار طبیعی گناه
از دیدگاه قرآن کریم، گناه و کردار ناشایست انسان، به طور طبیعی و تکوینی نه تنها در مورد شخص گناهکار تأثیر بد دارد؛ بلکه در سرنوشت سایر افراد جامعه نیز مؤثر است: واتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة”[10] ترجمه: «بپرهیزید از فتنه‌ای که که فقط برای ظالمان از شما اصابت نمی‌کند (بلکه به دیگران نیز و لو ظالم نباشند، خواهد رسید.) این آیه از عمومیت گرفتاری و فتنه (خود نوعی عذاب و مقدمۀ هلاکت نیز می‌باشد) خبر می‌دهد.
نیز سنت الهی است عذاب اگر نازل شود، گاهی همه را فرا می‌گیرد؛ ولی در قیامت، هر کس بر اساس نیت و عملش جزا می‌بیند. انسان مؤمن اگر در زلزله بمیرد شهید است و مرگ در زلزله می‌تواند برای مؤمن نشانۀ رحمت باشد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرمایند: الشهداء خمسة المطعون، والمبطون، والغریق و صاحب الهدم، والشهید في سبیل الله” [11] پنج دسته جزء شهدا هستند:
۱.کسی‌که در اثر طاعون بمیرد؛
۲.کسی‌که در اثر بیماری شکم بمیرد؛
۳.  کسی‌که در آب غرق شود؛
۴.کسی‌که زیر آوار جان دهد (مثلا در زلزله یا ریزش ساختمان)؛
۵. کسی‌که در راه الله شهید شود.
حکمت الهی همیشه برای ما آشکار نیست گاهی، حکمت بلاها را نمی‌فهمیم ولی ایمان داریم که خداوند منان حکیم است: لا یسأل عما یفعل وهم یسألون”[12] ترجمه:«او از کارهایش باز خواست نمی‌شود، ولی انسان‌ها باز خواست می‌شوند».
پيامبر اكرم صلی‌الله‌عليه‌وسلم می‌فرماید: یکون في أمتي رجفة یهلک فیها عشرة آلاف، عشرون ألفا، ثلاثون ألفا، یجعلها موعظة للمتقین ورحمة للمؤمنین و عذابا للکافرین”[13] ترجمه: «در امت من زلزله‌ای رخ می‌دهد که در آن ده هزار، بیست هزار، سی هزار نفر نابود می‌شوند. (خداوند متعال) آن را برای پرهیزگاران پند، برای مؤمنان رحمت، و برای کافران عذاب قرار می‌دهد».
زلزله و مصیبت‌ها می‌توانند آزمایش خدا و تکامل انسان باشد. قرآن کریم تصریح می‌کند که در نظام آفرینش انسان به وسیلۀ خیر و شر آزمایش می‌شود: نبلوکم بالشر والخیر فتنة”[14] ترجمه: «ما به وسیلۀ خیر و شر شما را آزمایش می‌کنیم». و نیز در آیۀ دیگر می‌فرماید: بلونهم بالحسنات والسیئات لعلهم یرجعون”[15] ترجمه: «آن‌ها را با نیکی‌ها و بدی‌ها آزمودیم، شاید برگردند».
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید: ما یصیب المسلم من نصب ولا وصب ولا هم ولا أذی ولا غم حتی الشوکة یشاکها إلا کفر الله بها من خطایاه”[16] «آنچه که به مسلمان می‌رسد از خستگی، بیماری، اندوه، ضرر حتی خاری که در پوست فرو رود، جز این‌که خداوند متعال به وسیلۀ او گناهانش را می‌آمرزد». پس وقتی مسلمان به چنین مصبیت بزرگی هم‌چون زلزله و طوفان مواجه می‌شود چه می‌توان گفت؟ آیا این حوادث کفارۀ گناهانش نمی‌شوند؟ بله، صددرصد چنین حوادث آزمایش بوده و جایگاهش را بالا می‌برند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. سورۀ شوری، آیه: ۴۸.

[2]. سورۀ نحل، آیه: ۳۴.

[3]. سورۀ غافر، آیه: ۹.

[4]. سورۀ اعراف، آیه: ۱۰۰.

[5]. سورۀ عنکبوت، آیه: ۴۰.

[6]. سورۀ ملک، آیه: ۱۱.

[7]. سورۀ شمس، آیه: ۱۵.

[8]. سورۀ اسراء، آیه ۱۶.

[9]. السیوطی، جامع الکبیر، باب حرف الهمزء، جزء ۱، ص: ۲۶۹۰، شمارۀ حدیث: ۲۳۵۰.

[10].سورۀ انفال، آیه: ۲۵.

[11]. نیشابوری، ابوالحسین مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، باب بیان الشهداء، جزء ۶، ص: ۵۱، شمارۀ حدیث: ۵۰۴۹، دار الجیل بیروت.

[12]. سورۀ انبیاء، آیه: ۲۳.

[13]. المتقي الهندی، علاءالدین علی بن حسام الدین، کنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، باب الخسف والمسخ والقذف، جزء ۱۴، ص: ۲۷۸، شمارۀ حدیث: ۳۸۷۲۳، تحقیق بکری حیاني، نشر مؤسسه الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۱هـ/۱۹۸۱م.

[14]. سورۀ انبیاء، آیه: ۳۵.

[15]. سورۀ اعراف، آیه: ۱۶۸.

[16]. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، باب ما جاء فی کفارة المرضی، جزء ۵، ص: ۲۱۳۷، شمارۀ حدیث: ۵۳۱۸، دار ابن کثیر – الیمامه- بیروت، ۱۹۸۷م.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version