نویسنده: ابورائف
نقش مسلمانان در شکلگیری و توسعۀ علوم
بخش هشتادوپنجم
گواهی غربیها در مورد فکر و اندیشه
یکی از زمینههای مهم تاثیر تمدن اسلامی بر تمدن غربی، زمینۀ فکر و اندیشه است. تمدن اسلامی از آنجاکه از اندیشه و تفکری بسیار پاک و منزه از خرافات، بدعات و آلودگیها بهره میبرد، توانسته است در این زمینه بر تمدن غربی تاثیر عمیق و وسیعی بگذارد. شکی نیست که اندیشه از پایههای ایمان به این دین و از ارکان اساسی است که تمدن اسلامی بر آن استوار گردیده است؛ زیرا اندیشه همان کتاب مشهود الهی، یعنی همۀ هستی و دنیای آفرینش است، و «کتاب مکتوب» (قرآن کریم) بارها انسان را به نظر و تأمل در آن «کتاب مشهود» دعوت کرده است.
شگفت آنکه پس از همۀ این تأکیدها، کسانی پیدا میشوند که اهتمام اسلام و تمدن اسلامی به تفکر و بهکارگیری عقل را انکار میکنند!
ازاینرو، در پاسخ به این انکارها، گفتههای شماری از منصفان غربی را میآوریم:
۱. «اتیین دینیه[1]» میگوید: «فضلِ وارد کردن آزادی رأی (آزادی اندیشه) به اروپا (که نباید آن را با بیدینی خلط کرد) از آنِ فیلسوف مسلمان «ابن رشد» است که در اندلس (۱۱۲۰–۱۱۹۸م.) میزیست. آزادفکران اروپای قرون وسطی، شیفتۀ شرحهای او بر آثار ارسطو بودند، و این شرحها بهروشنی رنگ اسلامی داشت. به حق میتوان گفت که جریان فکریای که از این شوقِ به ابن رشد پدید آمد، ریشۀ تفکر منطقیِ جدید بود، افزون بر آنکه از پایههای اصلاح دینی نیز به شمار میرفت.»[2]
۲. «زیگرید هونکه» میگوید: «سیلی خروشان از فرآوردههای فکریِ عربی و مواد حقیقت و دانش که دستهای عربی آن را پالایش، منظم و بهگونهای عالی عرضه کرده بودند، سراسر اروپا را فرا گرفت. در مراکز علمیِ اروپا، هیچ دانشمندی نبود مگر آنکه دست نیاز بهسوی این گنجینههای عربی دراز کرده باشد تا هرچه خواست از آن برگیرَد، و از آن بنوشد چنانکه تشنه از آب زلال مینوشد.
هیچ کتابی در اروپا در آن زمان منتشر نمیشد مگر آنکه برگهایش از این چشمههای عربی سیراب شده بود؛ از آن الهام گرفته، و اثر آن بهروشنی در واژگان، محتوا و اندیشهاش نمایان بود.»[3]
او باز میگوید: «این جهش شگفت و سریع در نردبان تمدن (که فرزندان صحرا آن را از هیچ آغاز کردند) شایستۀ تأملی ژرف در تاریخ اندیشۀ بشری است. پیروزیهای پیاپی علمی آنان که ایشان را سرور مردمان متمدن گردانید، بیمانند است، تا آنجا که با هیچ موردی قابل مقایسه نیست و ما را به اندیشه وامیدارد که: چگونه چنین چیزی رخ داد؟!»[4]
۳. «مسیو سِیدیُو» میگوید: «جامعۀ اسلامی هرگز دچار آن تحجر فکری، رکود اندیشه، خشکی روح و دشمنی با علم و دانشمندان نشد که در اروپا روی داد. تاریخ گواه است که سیودو هزار دانشمند در اروپا زندهزنده سوزانده شدند!.»[5]
وی در ادامه مینویسد: «تاریخ اسلام هرگز چنین ستم هولناکی بر آزادی اندیشه را تجربه نکرده است. بلکه مسلمانان در آن قرون تاریک، یگانه حاملان علم بودند. و هیچ دینی چون اسلام بر جامعه حاکم نبوده و در عین حال به مخالفان عقیدهایِ خود آزادی کامل عطا نکرده است.»[6]
۴. «کارادی فو» میگوید: «اعراب زندگی عقلانی و پژوهش علمی را در همان روزگاری که جهان مسیحی با تمام نیرو میکوشید از بند بربریت رهایی یابد، به بالاترین مرتبه رساندند. آنان در قرون نهم و دهم میلادی به اوج فعالیت خود رسیدند، و از قرن دوازدهم به بعد، مراکش و خاورمیانه قبلۀ هر غربیِ دانشدوست بود. در این زمان، فرزندان اروپا به ترجمۀ آثار عربی پرداختند، همانگونه که عربها آثار یونانی را ترجمه کرده بودند.»[7]
۵. «موریس بوکای» (نویسندۀ کتاب تورات و انجیل و قرآن و علم) میگوید: «ما میدانیم که اسلام علم و دین را دو یارِ همراه میداند، و تهذیب علم از آغاز بخشی از رهنمودهای دینی بود. بهکارگیری این اصل، موجب پیشرفت شگفتانگیز علمی در عصر تمدن بزرگ اسلامی شد، و غرب پیش از رنسانس خود از آن بهرهمند گردید.»[8]
۶. «بانیکار» (سفیر پیشین هند در مصر) میگوید: «تأثیر اسلام در آیین هندویی در آن روزگار (دوران اسلامی) عمیق بود. اندیشۀ پرستش خدای یگانه در آیین هندو از اسلام گرفته شد. رهبران فکری و دینی آن عصر، هرچند خدایان خود را به نامهای گوناگون میخواندند، مردم را به پرستش خدای واحد دعوت میکردند و تصریح داشتند که او شایستۀ عبادت است و از او باید رهایی و سعادت خواست. این تأثیر در آیینها و دعوتهایی که در هندِ اسلامی پدید آمد، مانند «آیین بهَگتی» Bhagti)) و «دعوت کبیر» Kabir)) آشکارا دیده میشود.»[9]
پس از مرور بیشتر وجوه تمدن اسلامی، «سیدیُو» تاریخدان فرانسوی در پایان میگوید: «بهراستی تأثیر عربها در همۀ شاخههای تمدن جدید اروپا آشکار است.»[10]
و در کنار این اعترافات، سخنان و گفتار شاهزاده چارلز (ولیعهد بریتانیا) در خطابهای در «مرکز اسلامی آکسفورد» زیر عنوان «اسلام و غرب» را نقل میکنیم. او میگوید: «اگر در غرب سوءتفاهم فراوانی دربارۀ ماهیت اسلام وجود دارد، در برابر آن، همانقدر نیز جهل نسبت به فضل و دِینی که فرهنگ و تمدن ما به جهان اسلام دارد، هست.
اسپانیا در عهد مسلمانان، تنها به گردآوری و حفظ میراث فکری تمدن یونان و روم بسنده نکرد، بلکه آن را تفسیر و توسعه داد و خود در بسیاری از رشتههای دانش بشری (در علوم، نجوم، ریاضیات، جبر (که خود واژهای عربی است)، حقوق، تاریخ، پزشکی، داروشناسی، نورشناسی، کشاورزی و معماری) سهمهای بزرگ افزود.
قرطبه در قرن دهم میلادی، متمدنترین شهر اروپا بود. بسیاری از ویژگیهایی که اروپا امروز به آن میبالد، در اصل از اسپانیای اسلامی سرچشمه گرفته است: دیپلماسی، آزادی تجارت، مرزهای گشوده، شیوههای تحقیق علمی، مردمشناسی، آداب معاشرت، تحول در پوشش، طب جایگزین و شفاخانهها همه از آن شهر بزرگ برخاستند.
فراتر از این، اسلام میتواند به ما بیاموزد که چگونه در جهانی واحد به تفاهم و همزیستی برسیم؛ امری که مسیحیت از دست داده و به ضعف انجامیده است. در ذات اسلام، نگرشی جامع به جهان وجود دارد: اسلام میان انسان و طبیعت، دین و علم، عقل و ماده جدایی نمینهد. این احساس عمیق از یگانگی و پاسداری از قداست و معنویتِ جهان پیرامون ما، درسی است که میتوان از اسلام دوباره آموخت.»[11]
برای بررسی تاثیر تمدن اسلامی بر تمدن غربی در زمینۀ فکر و اندیشه میتوان به منابع ذیل مراجعه کرد:
– باب ششم از کتاب «تاریخ العرب العام» (تاریخ عمومی عربها) نوشتۀ «سیدیُو» با عنوان «توصیف تمدن عربی»؛
– باب پنجم از کتاب «حضارة العرب» (تمدن عرب) اثر «گوستاو لوبون»؛
– کتاب «شمس العرب تسطع علی الغرب» اثر «زیگرید هونکه» که بهصورت عمومی در مورد تاثیر تمدن اسلامی بر تمدن غربی است؛
– همچنین فهرست منابع گردآمده در کتاب «مقدمهای بر تاریخ علوم» از «جورج سارتون».
این اعترافات و بسیاری از مطالبی که قبلاً ذکر شد، دلالت آشکار بر اصالت، شکوفایی و برتری تمدن اسلامی، شمول و پویایی آن، واقعگرایی و گشودگیاش، و سهم عظیمی که در مسیر تمدن بشری داشته و پایهای که تمدن جدید غرب بر آن بنا شده است، دارد.
چهبسا اکنون زمان آن رسیده است که این حقایق را به یاد آوریم و از آن برای برخاستن دوباره بهره بریم.[12]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. اتین دینیه (۱۸۶۱-۱۹۲۹) مستشرق فرانسوی و رسام و نویسندۀ جهانی است.
[2]. دینیه، اتین، محمدرسول الله، ص: ۲۶۰، ترجمۀ داکتر عبدالحلیم محمود و داکتر محمد عبدالحلیم، بیتا، بیجا.
[3]. شمس العرب تسطع علی الغرب، ص: ۳۰۵.
[4]. همان منبع، ص: ۳۵۴.
[5]. شمسی باشا، حسان، هکذا کانوا یوم کنا، ص: ۸۳، چاپ اول، دارالمنارة، جده، عربستان سعودی.
[6]. همان منبع، ص: ۸۳.
[7]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۷۳۵.
[8]. همان منبع به نقل از الإسلام یتحدی از وحیدالدین خان، ص: ۱۴.
[9]. همان منبع، ص: ۷۳۶.
[10]. سیدیو، موسیو، تاریخ العرب العام، ص: ۴۰۲، نقل به عربی: عادل زعیتر، بیتا، بیجا.
[11]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۷۳۷.
[12]. همان منبع.
