نویسنده: عبدالحی لیان
نیازسنجی دینی انسان در پرتو تعالیم اسلام
بخش دوازدهم
بینشهای دینی مؤثر در موفقیت انسان
بینشهای دینی، ریشه و جهتدهندۀ رفتار و تصمیمهای انساناند. هرگاه این بینشها بر مبنای معرفت صحیح و ایمان روشن استوار باشند، مسیر زندگی به سوی رشد، آرامش و موفقیت حقیقی سوق مییابد. ازاینرو، بررسی و اصلاح بینشهای دینی، گامی اساسی در دستیابی به موفقیت پایدار و سعادت دنیوی و اخروی است، این موضوع را در چهار مبحث، به گونه ذیل به بررسی خواهیم گرفت.
مبحث اول: حقیقت انسان
سادهترین نگاه دقیق به احوال انسان و نقشی که در ساماندهی این جهان به او محول شده است و نیز اینکه هیچ موجودی در ساکنان این عالم شایستهتر از او برای دستیابی به منافع غایی نیست، ما را به این نتیجۀ قطعی میرساند که: انسان موجودی بلندمرتبه و والاشأن است. وجود او امری اتفاقی و تصادفی نیست؛ بلکه وجودش هدف بسیار بزرگی دارد. او در جهان مال و سرمایهای دارد که (به سادگی) به دست نمیآید و با این حال برای آنکه در مسیر خود، مستقیم و بدون آشفتگی و خطا گام بردارد، به معارفی خاص نیاز دارد. با همین امر است که والایی و برتری او بر سایر موجودات تحقق مییابد، در غیر این صورت، او مانند آنها یا حتی پستتر از آنها خواهد بود.
خداوند کسانی را که در بیابانهای زندگی دنیا گم شدهاند و نتوانستهاند با قوای انسانی که به آنها داده شده، معارفی روشنگر برای رسیدن به موفقیت در وجود خود کسب کنند، این گونه توصیف کرده است:
“لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ”[1] ترجمه: «ایشان دلهائی دارند که با آنها (حقایق را) در نمییابند، و چشمهائی دارند که با آنها (راهها را) نمیبینند، و گوشهائی دارند که با آنها (سخن حق را) نمیشنوند. آنان همچون چهارپایانند، بلکه از آنها گمراهترند. ایشان سخت غافل و بیخبرند».
انسان و سایر حیوانات در قوای طبیعی مانند تغذیه، رشد و تولیدمثل مشترک هستند. همچنین در استفاده از حواس پنجگانۀ (ظاهری و باطنی) و در حالتهایی چون تخیل، تفکر و یادآوری نیز مشترک هستند.
امتیاز اصلی انسان بر سایر حیوانات، در قوۀ عقلی و فکری اوست که او را به شناخت حق به خاطر ذاتش و شناخت خیر برای عمل به آن هدایت میکند. اگر انسان غایات این ابزارها (عقل، چشم و گوش) را از دست بدهد، وجود آنها فایدۀ چندانی ندارد؛ زیرا درک معارفی که انسان به واسطۀ آنها منافع را کسب و مضرات را دفع میکند، تنها از طریق همین ابزارها میسر است. پس، اگر انسان این ابزارهای عالی را از کارکردهای والایشان بازدارد، از دو جهت شایستۀ سرزنش است:
۱. از یک جهت به دلیل کوتاهی در تقویت این مصالح ضروری در وجودش سرزنش میشود.
۲. از جهت دیگر به دلیل سرگشتگی و گمراهی که از بیتوجهیاش ناشی میشود، سرزنش میشود. به همین سبب خداوند متعال فرمود: «بَلْ هُمْ أَضَلُّ»؛ زیرا حیوانات توانایی دستیابی به این فضائل را ندارند، اما این توانایی به انسان عطا شده است. کسیکه با وجود داشتن توانایی، از کسب فضائل عظیم روی برگرداند، حالش از کسیکه با ناتوانی از کسب آنها بازمانده، پستتر خواهد بود. به همین سبب است که چنین انسانی سزاوار سرزنش است و حالش از چهارپایان بدتر میشود.[2]
شناخت حقیقت خویش برای انسان، به منظور طلب والایی و حفظ کرامت خود، امری ضروری است و هرگاه انسان حقیقت خود را نشناسد، دچار پستی و خواری میشود که او را به عالم بیارزش بهائم ملحق میسازد.
آفرینش انسان
خداوند متعال در آیات آتی، مراحل و تغییر و تحولات انسان را این گونه ذکر میفرماید: “وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِينٍ* ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَّكِينٍ* ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ* ثُمَّ إِنَّكُم بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ* ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ”[3] ترجمه: «و به راستی ما انسان را از عصارهای از گِل آفریدیم؛ سپس او را نطفهای در جایگاه استوار (رحم) قرار دادیم. سپس نطفه را به صورت خون بسته در آوردیم، و خون بسته را به صورت پارهگوشت گرداندیم، و پارهگوشت را استخوان کردیم، و استخوانها را با گوشت پوشاندیم، و بعد، او را در صورت آفرینش دیگری پدیدار ساختیم. پس بزرگا خدائی که بهترین آفرینندگان است!. سپس شما بعد از آن (حیات دنیا) حتماً میمیرید. سپس شما در روز قیامت زنده میشوید.»
خداوند در این آیات، مراحل و تغییر و تحولات انسان را از ابتدای خلقت تا سرانجام او ذکر کرده است.
ابتدا، از آفرینش پدرِ نوع بشر، آدم علیهالسلام، از «عصارهای از گِل» سخن به میان آورده است؛ یعنی از تمام اجزای زمین گرفته شده است. به همین دلیل، فرزندان آدم نیز به حسب تنوع زمین، مختلف هستند: برخی نیک و برخی بد، و برخی بینابین؛ برخی نرمخو و برخی خشن، و برخی بینابین.
پس، اصلِ بشر، آدم علیهالسلام است که پدر آنهاست و همه از او منشعب شدهاند. این حقیقتی است که جای شک باقی نمیگذارد و اینگونه نیست که انسان از موجود دیگری که به تصادف و بدون خالقی مُوجِد در زمین پدید آمده، تحوّل یافته باشد.
سپس میفرماید: «ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً» یعنی: جنس فرزندان آدم را نطفهای قرار دادیم که از میان پشت و استخوانهای سینه خارج میشود و در «قرار مکین» (رحم) استقرار مییابد و از فساد، باد و دیگر عوامل محفوظ است.
این دومین مرحله از آفرینش بشر است: پس از خلقت آدم و حوا از او، نسلهای بعدی در این مرحله خلق شدند.
سپس نطفه را که استقرار یافته بود، «عَلَقَةً» (خون بسته) گرداندیم؛ یعنی پس از چهل روز از نطفه، به خون سرخ تبدیل شد. پس از چهل روز دیگر، علقه را به «مُضْغَةً» (پارهگوشت کوچک) تبدیل کردیم، به اندازهای کوچک که قابل جویدن باشد.
سپس، پارهگوشت نرم را «عِظَامًا» (استخوانهایی سخت) قرار دادیم که در میان گوشت، بر حسب نیاز بدن، نفوذ کرد. سپس «فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا»؛ یعنی گوشت را به صورت پوششی برای استخوانها قرار دادیم، همانگونه که استخوانها را ستون گوشت ساختیم. این مرحله در چهل روز سوم رخ میدهد.
سپس، «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ» که در آن روح دمیده میشود، و از حالت جماد بودن خارج شده و به موجودی زنده و حیاتمند تبدیل میگردد؛ «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ.»
آفرینش خداوند، همگی نیکوست، و انسان از بهترین مخلوقات اوست، بلکه مطلقاً بهترین آنهاست؛ همانطور که فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.»[4]؛ ترجمه: به راستی ما انسان را در بهترین قوام و ساختار آفریدهایم.
به همین دلیل، خواصِ انسانها (انبیاء و اولیا)، برترین و کاملترین مخلوقات هستند.
سپس خداوند میفرماید: «ثُمَّ إِنَّكُم بَعْدَ ذَلِكَ» (پس از آن خلقت و دمیده شدن روح) «لَمَيِّتُونَ» در یکی از مراحل و تحولات خود حتماً خواهید مرد. «ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ» و در روز قیامت برانگیخته میشوید تا بر اساس اعمال نیک و بدتان پاداش داده شوید.
خوانندگان گرامی میتوانند بهمنظور مطالعۀ وسیعتر و عمیقتر در باب خلقت انسان، به سلسله مقالات “قرآن معجزهای فراتر از زمان” در بخش متنوع سایت رسمی ادارۀ علمی و تحقیقاتی کلمات مراجعه نمایند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. الأعراف: ۱۷۹.
[2]. محمد بن عمر فخرالدین، الرازی، تفسیر الفخر الرازی، بیروت: دار الفکر، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۲۰۹۱.
[3]. المؤمنون: ۱۶-۱۲.
[4]. التین: ۴.



