نویسنده: عبدالحی لیان

نیازسنجی دینی انسان در پرتو تعالیم اسلام

بخش نُهم

مبحث چهارم: هدف از خلقت انسان در این جهان

پس از اینکه مشخص شد این جهان خالقی دارد که آن را آفریده و نظام و حرکت آن را استوار ساخته است، عقل سلیم با مشاهدۀ عظمت و هماهنگی آن و با وجود مخلوقات گوناگون و انسجام کامل بین آن‌ها و با اینکه تمام حرکات آن بر قوانین دقیق و محکم استوار است، درک می‌کند که سازنده و خالق آن، دارای قدرت و حکمتی کامل است و برتر و والاتر از آن است که همۀ این‌ها را بدون حکمت و هدف بیافریند.
همچنین درک می‌کند که انسان وظیفۀ آبادانی زمین و ساختن تمدن را بر عهده دارد و بیش از هر موجود دیگری از خیرات جهان برای تأمین منافع و نیازهای زندگی خود بهره می‌برد. سازگاری کامل او با حرکات و موجودات جهان نشان می‌دهد که همۀ این‌ها برای او آماده و مهیا شده و وجود او در این جهان اتفاقی و تصادفی نیست؛ بلکه خواسته‌ای از جانب خالق و مدیر جهان است.
اگر عقل سلیم بپذیرد که جهان خالقی دارد؛ اما او را بدون هدف و حکمت آفریده است، بلافاصله آن را بیهوده می‌داند، در حالی‌که خود عقل از بیهودگی منزه است، پس چگونه خالق آن می‌تواند چنین باشد؟
آفرینش و تدبیر و تسخیر جهان نشان از نفوذ ارادۀ خالق و کمال قدرت او دارد و نظم و زیبایی و ساختار بدیع آن، نشان از کمال حکمت و علم اوست و وسعت و عظمت و کثرت آن، نشان از وسعت پادشاهی و سلطنت اوست و وجود تضادها و ویژگی‌های مختلف در آن، دلیل بر این است که او هر کاری را که بخواهد انجام می‌دهد و منافع و مصالح دینی و دنیوی موجود در آن، دلیل بر وسعت رحمت و شمول فضل و احسان و لطف و نیکوکاری اوست. همۀ این‌ها نشان از عظمت هدفی است که به خاطر آن وجود یافته است.[1] خداوند می‌فرماید:
وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لَّقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ.”[2] ترجمه: «و آنچه كه در آسمان‌ها و آنچه كه در زمین است همه را از ناحیۀ خود، مسخّر شما ساخته است، قطعاً در این (تسخیر موجودات مختلف و به گردش و چرخش درآوردن چرخۀ حیات به نفع انسان‌ها) نشانه‌های مهمّی (بر قدرت و مهربانی خدا در حق آدمیزادگان) است، برای كسانی‌كه می‌اندیشند (و اندیشمندانه به اشیاء دور و بر و به خود زندگی می‌نگرند)».‏
بنابراین برای یک انسان عاقل صحیح نیست که حتی یک لحظه تصور کند که بدون هدفی در خور شأن خود و شأن خالقش وجود دارد.
به همین دلیل است که خداوند می‌فرماید: وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَینَهُمَا لَاعِبِینَ * مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا یعْلَمُونَ”[3] ترجمه: ‏«ما آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آن دو است را بیهوده و بی‌هدف نیافریده‌ایم. (جهان دالانی است به سوی جهان عظیم و ابدی آخرت كه پشت سر این جهان قرار دارد).‏ ‏ما آن دو را جز به حق نیافریده‌ایم (و جهان را بدین نظم و نظام شگفت بیهوده و بی‌حكمت درست نكرده‌ایم) ولیكن غالب ایشان (گوش شنوا و چشم بینا ندارند، و حقائق را نمی‌شنوند و این همه نقش عجب را بر در و دیوار وجود نمی‌بینند، و در حقیقت) نمی‌فهمند».‏
و نیز می‌فرماید: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ”[4]؛ ‏ترجمه: «آیا گمان برده‌اید كه ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و (حكمت و فلسفه‌ای در آفرینش شما نیست، این است كه به فساد پرداخته‌اید؟ و چنین انگاشته‌اید كه) به سوی ما (برای حساب و كتاب) برگردانده نمی‌شوید».‏
در این آیات، بیهوده آفریده شدن را به بازی تشبیه می‌کند، یعنی بدون حکمت و هدف؛ این بدان معناست که خداوند آن‌ها را برای یک هدف بزرگ آفریده است و انسان را در جایگاهی که قرار داده، رها نکرده تا مانند حیوانات در شهوات خود غرق شود.
انسان برتر از حیوانات آفریده شده و نباید هیچ ارتباطی با خالق و آفرینندۀ خود نداشته باشد؛ حتی تصور چنین چیزی اهانتی به انسان و کرامت اوست؛ زیرا به معنای پوچی وجود او از هر معنا و مصلحتی است.
اگر این امر در مورد انسان صادق باشد، در مورد موجودات پایین‌تر از او به طریق اولی صادق است؛ زیرا وجود هر چیزی بر پایۀ هدف آن است، اگر هدف از بین برود، وجود و عدم آن فرقی نمی‌کند. این برای هر صاحب عقلی روشن است؛ زیرا ابزاری که برای یک هدف خاص ساخته شده، با از بین رفتن هدفش بی‌فایده می‌شود، و موجودی با شأن والا مانند انسان باید هدفی متناسب با وجودش داشته باشد.
چگونه ممکن است انسان کرامت و فضیلت داشته باشد، اما وجودش به چند سالی که در این جهان می‌گذراند و از لذت‌های شکم و شهوات جنسی لذت می‌برد، محدود شود و داستان در همین جا به پایان برسد؟
خداوند در قرآن کریم این هدف بزرگ را که به خاطر آن انسان را آفریده، بیان کرده و می‌فرماید:
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ * مَا أُرِیدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَن یطْعِمُونِ”[5] ترجمه: «‏من پری‌ها و انسان‌ها را جز برای پرستش خود نیافریده‌ام‏ ‏من از آنان نه درخواست هیچ گونه رزق و روزی می‌كنم، و نه می‌خواهم كه مرا خوراك دهند.»‏
معنای این آیه این است که خداوند بندگان را آفریده تا او را به یگانگی بپرستند، پس هر کس از او اطاعت کند، کامل‌ترین پاداش را به او می‌دهد و هر کس از او نافرمانی کند، شدیدترین عذاب را به او می‌چشاند، و نیز خبر می‌دهد که نیازی به آن‌ها ندارد، بلکه آن‌ها در تمام حالاتشان به او نیازمندند؛ زیرا او خالق و روزی‌دهندۀ آن‌هاست.[6]
از این آیه روشن می‌شود که هدف از آفرینش انسان، پرستش یگانه خداوند است. این عبادتی که خداوند وجود انسان را به آن گره زده، مفهومی گسترده‌تر از شعائر عبادی محض دارد، بلکه شامل تمام الگوهای رفتاری و جهت‌گیری‌های انسان در زندگی او می‌شود، به طوری که در تمام آن‌ها به اندازۀ توان خود به راه و روش الهی مستقیم پایبند باشد و بدین ترتیب تمام زندگی او برای خدا و با خدا باشد.
پس هدف نیکویی که به کمال و سعادت انسان منجر می‌شود، و خداوند جن و انس را برای آن آفریده، و تمام پیامبران علیهم‌السلام برای دعوت به آن مبعوث شده‌اند، پرستش یگانه خداوند است. این عبادت شامل شناخت، محبت، توبه و روی آوردن به او و روی گردانی از غیر اوست؛ زیرا کمال عبادت به شناخت خداوند وابسته است، بلکه هرچه شناخت بنده نسبت به پروردگارش بیشتر شود، عبادتش کامل‌تر خواهد بود. این همان چیزی است که خداوند مکلفین را برای آن آفریده است، نه اینکه به آن‌ها نیازی داشته باشد.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. عبدالرحمن بن ناصر، السعدی، تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان، الریاض: دار السلام، ۱۴۲۲ق، ص۷۷۶.
[2]. الجاثیه: ۱۳.
[3]. الدخان: ۳۹-۳۸.
[4]. المؤمنون: ۱۱۵.
[5]. الذاریات: ۵۷-۵۶.
[6]. عماد الدین ابی الفداء إسماعیل، ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار صادر، چاپ دوم، ۱۳۸۹ق، ج۷، ص۴۲۵.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version