نویسنده: عبدالحی لیان
نیازسنجی دینی انسان در پرتو تعالیم اسلام
بخش ششم
ادامۀ ضوابطی که به وسیلۀ آنها میتوان دین حق را از باطل تشخیص داد:
۱۱. دین صحیح، ادیان و اصول بزرگی را که پیامبران علیهمالسلام پیش از آن آوردهاند، تصدیق کرده و تکمیل میکند، و در عین حال، حقایقی را که مردم در تعالیم آنها تحریف کردهاند، روشن میسازد.
برای مثال، یهودیان، پیامبر خدا، سلیمان علیهالسلام، را به جادوگری متهم کردند و گفتند که او با سحر بر جن و انس حکومت میکرد.
دلیل این اشتباه آن بود که شیاطین، پس از آگاهی از وفات سلیمان بن داوود علیهماالسلام، انواع سحر را نوشتند و در آنها ذکر کردند: «هر کس دوست دارد به فلان و فلان برسد، باید فلان کار و فلان کار را انجام دهد.[1]
هنگامی که این انواع سحر را نوشتند، آنها را در کتابی قرار دادند و با مُهری که نقش مُهر سلیمان علیهالسلام را داشت، آن را مُهر کردند. بر روی جلد آن نوشتند: «این نوشتهای است که آصف بن برخیا، دوست صدیق، برای ملک سلیمان بن داوود علیهماالسلام از گنجینههای علم خود نوشته است.» سپس آن را زیر تخت سلیمان علیهالسلام دفن کردند. پس از آن، وقتی بازماندگان بنیاسرائیل دچار انحراف شدند، آن کتاب را پیدا کردند و گفتند: «سلیمان بن داوود علیهماالسلام، فقط با همین (جادو) به قدرت رسیده بود.[2]
بدین ترتیب، سحر را میان مردم منتشر کردند و آن را یاد گرفتند و به دیگران یاد دادند، به طوری که هیچکس بیشتر از یهودیان به آن نمیپرداخت.
هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم در آنچه از سوی خداوند بر او نازل شد، سلیمان بن داوود علیهماالسلام را در میان پیامبران ذکر کرد، گروهی از یهودیان مدینه گفتند: «آیا از محمد صلیاللهعلیهوسلم تعجب نمیکنید؟ او گمان میکند که سلیمان بن داوود علیهماالسلام پیامبر بود! به خدا سوگند که او جز یک جادوگر نبود.»
در پاسخ به این سخن آنان، خداوند در قرآن بر محمد صلیاللهعلیهوسلم این آیه را نازل کرد:[3]
«وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیاطِینُ عَلَى مُلْكِ سُلَیمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَیمَانُ وَلَكِنَّ الشَّیاطِینَ كَفَرُواْ یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ.»[4]؛ ترجمه: و (گروهی از احبار یهود) به آنچه شیاطین صفتان و گناه پیشگانشان دربارۀ سلطنت سلیمان (به هم میبافتند و بر مردم) میخواندند، باور داشتند و از آن پیروی نمودند. (چه گمان میبردند كه سلیمان پیغمبر نبوده و بلكه جادوگر بوده است و با نیروی سحر، پریها و پرندگان و بادها را به زیر فرمان خویش در آورده است و لذا شاه جادوگر كافری بیش نبوده است). و حال آن كه سلیمان هرگز (دست به سحر نیالوده و) كفر نورزیده است، و بلكه (این) شیاطین صفتان گناهپیشه، كفر ورزیدهاند.
این تبرئه پیامبران، شایستۀ یک دین صحیح است. پیامبران علیهمالسلام همگی در آنچه از پروردگارشان خبر دادند و ابلاغ کردند، صادق بودند و از هرگونه انحراف اخلاقی یا عملی که مردم به آنها نسبت میدهند، مبرا هستند.
پس، شایستۀ بیان حقیقت در اینباره، آخرین دین است؛ زیرا اگر مردم بر اشتباهی که به پیامبران علیهمالسلام نسبت داده میشود، باقی بمانند، با حکمت فرستندۀ آن پیامبران علیهمالسلام در تضاد است. بنابراین، لازم بود که دین صحیح، شامل جزئیات ادیان پیشین و آنچه پس از پیامبران علیهمالسلام بر آنها وارد شده باشد و خلأ ایجاد شده را پر کند؛ در غیر این صورت، هدف از نزول ادیان و بعثت پیامبران و رسولان علیهمالسلام محقق نمیشد.
۱۲. دین صحیح باید رسالتی ماندگار تا پایان دنیا و فراگیر برای تمام بشر داشته باشد؛ که در آن وظایف و حقوق برابر باشند و تنها به یک طبقۀ خاص تعلق نداشته باشد، یا با یک قوم سازگار و با قومی دیگر ناسازگار نباشد. خداوند عزوجل میفرماید:
«قُلْ یا أَیهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیكُمْ جَمِیعاً الَّذِی لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ.»[5]؛ ترجمه: ای پیغمبر! (به مردم) بگو: من فرستادۀ خدا به سوی جملگی شما (اعم از عرب و عجم و سیاه و سفید و زرد و سرخ) هستم. خدائی كه آسمانها و زمین از آن او است.
و به پیامبرش صلیاللهعلیهوسلم امر کرد که به قوم خود بگوید: «وَأُوحِی إِلَی هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ.»[6]؛ ترجمه: و این قرآن به من وحی شده است تا شما و تمام كسانی را كه این قرآن بدانها میرسد بدان بیم دهم.
با قطع شدن وحی الهی، آمدن پیامبران علیهمالسلام نیز متوقف میشود. این امر ایجاب میکند که آخرین دین نازلشده، دارای این ویژگیها باشد تا مقاصد بزرگ نزول سایر ادیان نیز به وسیلۀ آن محقق شود.
هر انسان منصفی میداند که هیچ روشی برای پیروی و هیچ نظامی برای التزام وجود ندارد که این معیارها را به اندازۀ روش اسلام دارا باشد.
خداوند متعال دربارۀ اسلام میفرماید: «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً.»[7]؛ ترجمه: امروز (احكام) دین شما را برایتان كامل كردم و (با عزّت بخشیدن به شما و استوار داشتن گامهایتان) نعمت خود را بر شما تكمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم.
اسلام از تمام جوانب ذکر شده، کامل و تمام است و برای تمام مردم مناسب است و هیچ تفاوتی میان انسانها نمیگذارد.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. ابن جریر، الطبری، جامع البیان فی تأویل القرآن، بیروت: دار الکتب العلمیه، ۱۹۷۱م، ج۲، ص۴۰۸-۴۰۷.
[2]. همان، ج۲، ص۴۰۸-۴۰۷.
[3]. همان.
[4]. البقره: ۱۰۲.
[5]. الأعراف: ۱۵۸.
[6]. الأنعام: ۱۹.
[7]. المائده: ۳.