نویسنده: عبدالحی لیان
دانش‌ورزی در اندیشۀ اسلامی
بخش سوم
۲. جایگاه علم در اسلام
منزلت و جایگاه ویژۀ علم در منابع دینی اعم از قرآن و احادیث به صورت مشخص و گسترده بیان شده است. و چون بررسی همۀ آیات و احادیث در این زمینه از توان این نوشتار بیرون است؛ در ادامه به دسته‌ای از آن‌ها اشاره می‌گردد.
 دانش از منظر قرآن
قرآن کریم در آیات فراوانی انسان‌ها را به فراگیری علم و دانش و شناخت رازهای هستی و اسرار عالمِ آفرینش دعوت می‌کند و آنگاه که ابرهای جهل و تاریکی عقل جامعه را پوشانده و مردم را به خواب خرافات عمیق فرو برده بود، در برابر دیدگان بشر افق تازه‌ای می‌گشاید و شناخت و معرفت را یک وظیفۀ قطعی قلمداد می‌کند.
از سوی دیگر در قرآن مجید واژۀ «علم» و مشتقات آن مانند «یعلم» و «یعلمون» و… (۵۸۲) بار، واژۀ «کتاب» و مشتقات آن (۲۵۵)، «قلم» (۲) و مشتقات «قرائت» (۱۵) بار ذکر گردیده است[1] که این خود بر اهمیت علم و دانش از دیدگاه قرآن کریم دلالت دارد.
الف: دعوت قرآن به شناخت
شناخت از اساسی‌ترین موضوعاتی شمرده می‌شود که همواره ذهن بشر را به خود معطوف داشته است. این‌که محتوای شناخت چه باید باشد و از چه راه‌هایی می‌توان به شناخت درست نائل شد و بهترین و مطمئن‌ترین آن کدام است، همواره از دغدغه‌های بشر امروز قلمداد می‌شود.
قرآن کریم بزرگ‌ترین و پربارترین منبع شناختی است که به دلیل پیوند با ذخیرۀ دانش بی‌پایان الهی، این ظرفیت را دارد تا فارغ از محدوده‌های عصری و نسلی، همواره بهترین و فراگیرترین شناخت‌ها را در اختیار انسان‌ها قرار دهد. ازهمین‌رو، قرآن مجید در حدود (۷۳۰) آیه دربارۀ انواع، ابعاد، وسایل، انگیزه‌ها و نتایج شناخت سخن می‌گوید.[2] و در (۲۷) مورد دیگر با واژۀ «إعلموا» مردم را به صورت آشکار به فراگیری و شناخت فرا می‌خواند.[3]
ب: علم‌پروری؛ قوام دین و دینداری
از منظر قرآن قوام و پایداری دین و دینداری بر پایۀ علم و دانش است؛[4] زیرا آدمی تا دروازۀ دانش را نگشاید و رابطه‌اش را با جهان و آفرینندۀ آن نیابد، هرگز به هویت انسانی خود و دینداری بر اساس معرفت نخواهد رسید. و رسیدن به این موهبت تنها در پرتو علم آموزی و علم پروری امکان پذیر است.
مکتب حیات بخش اسلام برای به وجود آوردن جامعه‌ای علم‌‌ پرور، جهت رسیدن به عالی‌ترین مرحلۀ تکامل انسانی، برنامه‌های ویژه تدارک دیده است. و انتقال اندوخته‌های علمی به دیگران را از عبادات بر شمرده است.
ج: بصیرت و ظلمت از دیدگاه قرآن
بصیرت، نوعی خِردورزیِ پُرفضیلتی است که از اخلاق اسلامی‌ـ‌الهی و روح پاک و تزکیه شده به دست می‌آید و اثر بسیار عمیقی بر روشن بینی فرد در دنیا و سعادت دنیوی و اخروی وی دارد. و یا به تعبیری دیگر؛ بصیرت، همان نیرو و قوه‌ای است که قلب به وسیله آن درک می‌کند.[5]
واژۀ «بصر» با مشتقاتش (۱۴۸) بار در قرآن به کار رفته است. این کلمه در قرآن به دو معنا آمده است: یک: چشم ظاهر (چشم سر)؛ دو: چشم باطن (چشم بصیرت).
قرآن مجید علم را بصیرت و بینایی معرفی می‌کند و جهل را به کوری و ظلمت تعبیر می‌نماید.[6] به تعبیری دیگر؛ بی‌دانشی و عدم فهم نوعی نابینایی درونی است و برخورداری از دانش و فهم عمیق، روشنی درون است.
د: علم و دانش منشأ قدرت و پیشرفت
علم و دانش در همۀ ابعاد، افتخار آفرین و منشأ قدرت و پیشرفت‌های مادی و معنوی می‌شود. امروزه دیگر نمی‌توان این واقعیت را انکار نمود که در زندگی اجتماعی چه در سطح منطقه‌ای یا بین‌المللی دست بالا را کسی دارد که توان علمی بالاتری داشته باشد و با اتکای به فرهنگ رشد دهندۀ خویشتن به پیش برود.
بر دنبال‌کنندگان داستان انبیا علیهم‌السلام روشن است که حضرت سلیمان علیه‌السلام از چه قدرت و پیشرفتی برخوردار بوده است. قرآن مجید در این‌باره سخن را از علم و آگاهی، این موهبت الهی آغاز می‌کند و سبب برتری ایشان را بر بسیاری از بندگان مؤمن، برخورداری از نعمت ویژۀ (دانش) بیان می‌دارد؛ چنانچه می‌فرماید: «وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ»[7]؛ ترجمه: و به راستی به داود و سلیمان دانشی (ویژه) عطا کردیم، و آن دو گفتند: ستایش مخصوص خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید.
ه: علم سرآغاز ایمان و تقوا
بدون تردید تاثیرگذاری و تاثیرپذیری دانش و ایمان از یکدیگر امری انکارناپذیر است، به تعبیری روشن‌تر؛ از جهتی علم و معرفتِ دقیق مقدمۀ ایمان عمیق و پابرجاست و از سویی، علم نیز در مراحل بالاتر، از ایمان یاری می‌گیرد.
شاهد بر تاثیر علم در ایمان این آیۀ قرآن مجید است: «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا»[8]؛ ترجمه: بگو: «خواه به آن ایمان بیاورید، و خواه ایمان نیاورید، کسانی‌که پیش از آن به آن‌ها دانش داده شده، هنگامی که (این آیات) بر آنان خوانده می‌شود، سجده‌کنان به خاک می‌افتند».
همچنین آیۀ دیگر می‌فرماید: «… وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ»[9]؛ ترجمه: … و راسخان در علم می‌گویند: «ما به همۀ آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند (و این حقیقت را درک نمی‌کنند).
چنانکه از این آیات فهمیده می‌شود ایمان عمیق و پابرجا جز در سایۀ علم و دانش ممکن نیست و افراد بی‌دانش گرچه به سَمت ایمان جذب شوند، ولی ایمانی ناپایدار و خالی از شور و حرارت خواهند داشت؛ زیرا به حقیقت ایمان خود و چرایی آن واقف نیستند.
و: آموزش علم از اهداف بعثت انبیا
از جمله نکاتی که اهمیت ویژۀ دانش و علم‌آموزی را از دیدگاه قرآن مجید اثبات می‌کند، این است که تعلیم بشر توسط پیامبران علیهم‌السلام را از اهداف بعثت آنان یاد می‌کند. چنانکه می‌فرماید:”لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ[10] ترجمه: خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامی که در میان آن‌ها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آن‌ها بخواند، و آن‌ها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1].http://www.parsquran.com .

[2]. جعفری، محمد تقی، علم و دین در حیات معقول، تهران: موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، چاپ ششم، ۱۳۸۳ه، ص ۷۲، ۷۳.

[3]. http://www.parsquran.com

[4]. آیۀ ۱۲۲ سورۀ توبه ناظر بر همین نکته است؛ «… فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ…» چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‌ای کوچ نمی‌کند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند.

[5]. ستوده نیا، محمد رضا، «بصیرت در قرآن با تکیه بر آیۀ ۱۰۸ سورۀ یوسف»، دو فصلنامه علمی- تخصصی مطالعات قرآن و حدیث، سال دوم، شماره دوم، تابستان ۱۳۸۸ه، ص۳ و۵.

[6]. آیۀ ۱۶ سورۀ رعد ناظر بر همین نکته است؛ «… قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ…»، بگو: آیا نابینا و بینا یکسانند؟!.

[7]. نمل، ۱۵.

[8]. اسراء، ۱۰۷.

[9]. آل عمران، ۷.

[10]. آل عمران، ۱۶۴.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version