نویسنده: ابوعائشه
آیین شینتو
بخش هشتم
پنهان شدن الاهۀ آماتراسو در غار آسمان
آماتراسو چنان از مرگ دوشیزۀ خدمتکارش در هراس افتاد که خود را در غاری پنهان کرد و زمین در تاریکی ابدی فرو رفت [چون مردم جاپان آماتراسو را نماد خورشید میدانستند و رفتن وی باعث تاریکی و ظلمت آفتاب گردید]. خدایان برآشفتند و گردهم آمدند تا چارهای بیندیشند. کامی دانایی میدانست که بهترین ترفند برای بیرون کشیدن آماتراسو از غار به راه انداختن جشن است. ازاینرو، خدایان در بیرون غار یک نهال مقدس «ساکاکی» (که خانۀ روح الهی گمان میرود) کاشتند و گوهرهای مقدس از شاخههایش آویختند؛ همچنان ریسمان ضخیمی از کاه بافتند و آیینهای ساختند تا آماتراسو را اغوا به خروج از غار کنند. خروسی هم آفریدند تا صبح فرا رسد. الاههای اوزومه نام شروع به رقصیدن بر روی تغار چوبی پشتورویی کرد، چنانکه با هر پای کوفتش صدای بلند پرطنینی از آن برمیخاست… خدایان بنای هلهله و دستافشانی و نعرهکشی گذاشتند. درون غار، آماتراسو از پایکوبی خدایان حیرت کرد. از کنجکاوی، در غار را اندکی کنار زد و سرک کشید تا علت را دریابد. خدایی بیدرنگ آیینه را در برابرش گرفت و آماتراسو چهرهای زیبا در آن دید. خود را نشناخت و لحظهای مبهوت ماند. خدای تنومندی از فرصت استفاده کرد و درِ غار را کاملا گشود و او را به بیرون هدایت کرد. خدای دیگری ریسمان را به دهانۀ غار بست تا آماتراسو نتواند به غار بازگردد. دنیا دوباره روشن شد.[1]
نگاه آماتراسو به زمین
به باور آنان بعد از پیدایش آماتراسو، در زمین آشفتگی عجیبی به وجود آمد و نیاز بود که خدایی به آن نظر کند، ازاینرو، آماتراسو به آن نظری انداخت، آشفتگی از آن برداشته شد و نظم نوینی به زمین بازگشت.
«چون چند سالی برآمد روزی خدای آفتاب «آماتراسو» از فراز فلک بر عرصۀ خاک نظر افکنده و مشاهده نمود که بر روی جزائر در مد نظر او آشفتگی بسیار و اختلال فراوان موجود است و یکی از فرزندان خدای طوفان بر آن خاک حکومت میکند. از این رهگذر دلگیر و غمگین شد، پس به نبیرۀ خود که «نی نی گی» نام داشت امر فرمود که از آسمان به زمین فرود آمده به آن جزایر برود و از جانب وی در آنجا حکم فرمایی کند. کلماتی که الهۀ شمس به نبیرۀ خود گفت جزو ادعیۀ مقدسۀ مردم جاپان است و هنوز هر طفل خردسال آن را از برداشته و تکرار میکند.»[2]
البته ما به ذکر این ادعیه و بیان آن، نیازی ندیدیم؛ لذا از ذکر آن خودداری نموده و به آن نپرداختیم.
با بررسی ادیان جهان، به ویژه ادیان غیر الهی در مییابیم که چنان خرافات و افسانههای خودساختهای وجود دارد که انسان از دیدن و شنیدن آن بسیار متعجب و گاهی آشفته حال میشود. البته این افسانهها و اساطیر در دین شینتو نسبت به دیگر ادیان بیشتر است؛ زیرا این مردم از همان اوایل با این اساطیر و افسانهها رشد کردند و به آن عادت نمودند. حتی امروزه، کودکانشان را با همان خرافات و افسانهها رشد میدهند و نحوۀ عبادت آنها را به فرزندانشان تعلیم میدهند.
«در آیین «شینتو» پیش از هر مذهبی دیگر خرافات وجود دارد. دریافت خوبی و بدیها به وسیلۀ سوزاندن استخوانهای گوزنها یا کاسۀ لاک پشت و مطالعۀ خطوط لاک لاک پشت. با این کار سرنوشت زندگی فرد در آینده روشن میگردید، ضمنا اوقات سفر و ازدواج و… با همین مراسم روشن میشد. از آنجا که مردم جاپان و پیروان این مذهب خود را از تبار خداوند میدانند، معتقدند که نیازی به دستورات و احکام مفصل ندارند و برای انجام کارها از فطرت خود الهام میگیرند، مرکز مذهبی شینتو، شهر «ایسه» است که شهر معابد نام دارد، چرا که پر از معبد است[3]، شهر دیگری به نام «نارا» وضع مشابهی دارد. بتخانۀ «هزار بودا» در جاپان معروف است و در آن مجسمۀ خدایان بی شماری با اشکال گوناگون گردآوری شده است. البته در جاپان بتخانههای بسیاری در شهرها و روستاها وجود دارد. در سال 1945 میلادی امپراتورپرستی در جاپان ملغی شد؛ ولی هنوز مردم ساده لوح بر این باور هستند.[4]
تأثیر آماتراسو بر هنر قدیمی و معاصر
آماتراسو در طول تاریخ الهامبخش بسیاری از اشکال هنر قدیمی و معاصر جاپان بوده است. داستان او در ادبیات، شعر، نقاشی و حتی هنرهای نمایشی مانند تئاتر «نو» و «کابوکی» بازتاب یافتهاست. افسانۀ «غار آسمانی» یکی از موضوعات مشهور و پرتکرار به شمار میآید که نماد آن برای بیان پیروزی نور بر تاریکی و نظم بر آشوب به کار میرود.
فراتر از ادبیات و نقاشی، آماتراسو در طراحی معماری و تزییناتی که تعادل میان روحانیت و مادیت را نشان میدهند نیز الهامبخش بوده است. هنرهایی که از آماتراسو الهام گرفتهاند بخشی از هویت فرهنگی جاپان را تشکیل میدهند.[5]
در مجموع، این کامی (آماتراسو) در زندگی مادی و معنوی مردم جاپان بسیار مهم و حیاتی بوده و همواره برایشان، مصدر الهام و سرچشمۀ آفرینش بوده است. مردم جاپان، جایگاه آن را در هیچ دورهای فراموش نکردهاند و همیشه از آن یاد میکنند و نزدشان محترم است.
نقد و تحلیل
گرچه بیان این مطالب برای کسیکه میخواهد در مورد این آیین، اطلاعاتی حاصل کند و با معتقدات و باورهایشان آشنا شود، زیاد مهم نباشد؛ اما این نکته بسیار حایز اهمیت است که ما با خواندن و مطالعۀ این مطالب در مییابیم که مردم جاپان، بهویژه آنانیکه به این افسانهها باور دارند در آیین خود چه راههای انحرافی و مسیرهای خرافاتی را پیش گرفتهاند؛ مسیرهایی که اگر انسان یک ذره، عقل سالم داشته باشد باور آن را به دور از درک و فهم میداند؛ باورهایی که مسافتها از خرد و بینش دور بوده و با آن فاصله دارد و انسان عاقل به هیچ وجه نمیتواند آن را باور کند. به عنوان مثال چگونه ممکن است که معبود و خدای از چشم چپ کسی به دنیا بیاید؟ چگونه ممکن است در چند جزیرۀ کوچک بیش از هشت میلیون خدا وجود داشته باشد؟ خلاصۀ مطلب دربارۀ آیین شینتو به اصطلاح یکی از نویسندگان این است: شینتویزیم یک «دین اساطیری» است، بنابراین نسبت پیروانش با معتقدات خویش نه از عقل متعارف منشأ گرفته و نه از وحی [الهی که سراسر نور، حکمت و هدایت است و انسان را به سوی کامیابی و رستگاری هدایت میکند و از خرافات، عبادت افسانهها و اساطیر نجات میدهد]، پس دینی که نه از عقل سرمنشأ داشته باشد و نه از وحی، چگونه میتواند آیین مفید و کارآمدی باشد؟ چگونه میتواند پیروان را از انحراف، نجات دهد؟
خداوند متعال پیامبران علیهمالصلاةوالسلام و کتابهای آسمانی را فرستاده است تا مایۀ نجات انسانها از خرافات، شرک و بدعتها باشند. این آیین برعکس تمام ادیان الهی، انسانها را به سوی پذیرش خرافات، اساطیر و عبادت چیزهایی دعوت میدهد که خداوند متعال در اخیتار بندگان قرار داده است و آن را نماد قدرت خویش در این جهان قرار داده است.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . یوسا، میچیکو، دینهای ژاپنی، مترجم: حسن افشار، چاپ اول ۱۳۸۲ هجری شمسی، ص: ۲۷.
[2] . جان ناس، تاریخ جامع أدیان، ترجمۀ علی اصغر حکمت، چاپ سوم، ۱۳۵۴ هـ. ش، با همکاری مؤسسۀ انتشارات فرانکلین، ص ۲۷۹.
[3] . بحث معابد و عبادتخانهها و تعداد آن را در بخش بعدی همین تحقیق، إنشاءالله، ذکر میکنیم.
[4] . مبلغی آبادانی، عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج ۱، بی تا، ص ۱۱۰- ۱۱۱.
[5] . موقع: المجال، الکاتب: Diane abdellatif، تاریخ کتابة المقال: ۲۰۲۱ م، عنوان المقال: الأسطورة الیابانیة أماتیراسو: کیف أخرجت إلهة الشمس العالم من الظلام؟