نویسنده: ابوعائشه
آیین شینتو
بخش هفتم
پیش درآمد: یکی از مهمترین کامیها در آیین شینتو همانطوری که قبلا بیان شد: کامی آماتراسو، الهۀ خورشید است. این کامی و اله نزد مردم جاپان خیلی با ارزش و قابلقدر است. تا جاییکه آنان نسل امپراتور بزرگ خود را از این کامی بزرگ میدانند و آن را نماد و مظهر نور، روشنایی و آفتاب میدانند؛ اما شناختن این کامی و به اصطلاح مردم جاپان، اله به بیان برخی از افسانهها و اسطورهها نیاز دارد که در بین مردم رایج بوده است و در کتابهای اسطورهها و افسانهها ذکر شده است و مردم آن را نقل میکنند.
اسطورههای راجع به تولد سرزمین جاپان و قصههای مربوط به الاهۀ آفتاب از دیرباز شالودهای سیاسی بودهاند، برای پیوند دادن به دودمان امپراتوری جاپان با «عصر خدایان». ازاینرو، نگاهی کوتاه به این اسطورهها، چنانکه در سوابق امور باستانی و تواریخ ایام جاپان آمدهاند، سودمند خواهد بود و میتواند در شناخت دقیق و فهم درست کامی آماتراسو و ویژگیهای (این ایزدبانو) نزد مردم جاپان، برای خواننده کمک بزرگی باشد.
نحوۀ به وجودآمدن خدایان و حکمرانیشان
گفته میشود که در آغاز، آشفتگی بود و جز آن نبود، از میان آن یک خدای «کامی» پدید آمد و در پی او نسلهای چندی از خدایان تنها و سپس الاه و الاههای مزدوج. اگرچه شمارش در دو مأخذ یکسان نیست، در این مورد اتفاق نظر وجود دارد که ایزاناگی «مردی که دعوت میکند» و ایزانامی «زنی که دعوت میکند» نسل هفتم کامی بودند و جزایر جاپان را آنها آفریدند. از روی پل معلق آسمان به دریا فرو نگریستند و نمک آب را لخته کردند و جزیرۀ کوچکی ساختند و روی آن فرود آمدند. از آمیزش آنها جزایر جاپان، کوهها، رودها، درختان، علفها، دانهها، جانوران و کانیها متولد شدند. چون ایزانامی خدای آتش را زایید، خود به سختی سوخت و درگذشت و به سرزمین مردگان سقوط کرد. شوهر لبندش ایزاناگی از فرط دلتنگی به دیدارش در جهان زیرین شتافت و ایزانامی سوگند خورد که اگر او نگاهش نکند تا از آن جهان بگریزند، به میان زندگان باز خواهند گشت؛ ولی کنجکاوی نگذاشت و ایزاناگی به زن نگریست. وای! پیکر زشت و پوسیدهای دید. ایزانامی، شرمگین از زشتی خود، به خشم آمد و کینۀ شوهر را به دل گرفت و سر در پی او نهاد. ایزاناگی پا به فرار گذاشت و از جهان زیرین گریخت و قفل بر درش نهاد؛ چون با مرده تماس پیدا کرده بود -که نجس است- در رودخانه غسل کرد. چشم چپش را که شست، آماتراسو الاهۀ آفتاب به دنیا آمد. از بینیاش سوسانوئو خدای باد متولد شد و چون چشم راستش را شست، تسوکیومی خدای ماه زاده شد. این سه خدا «فرزندان همایونی» نام گرفتهاند. ایزاناگی فرمانروایی آسمانی را به آماتراسو داد، پادشاهی دریا را به سوسانوئو و حکومت شب را به تسوکیومی [بخشید].[1][2]
بعد از اینکه متوجه شدیم کامی «آماتراسو» در افسانهها و اساطیر مردم جاپان که خدایشان بود چگونه به دنیا آمد، حالا بهتر است خودش را بیشتر معرفی کنیم که چه صفات، ویژگیها و خصائصی نزد آنان داشته و دارد.
آماتراسو در اسطورهشناسی جاپانی، الاهۀ خورشید و یکی از برجستهترین خدایان در مذهب شینتو است. او نماد نور، زندگی و نظم آسمانی است و گفته میشود دودمان امپراتور جاپان از نسل او هستند. این الاهه در نزد مردم جاپان، خیلی اعتبار دارد و یکی از بزرگترین و معتبرترین کامیهای آنان است.
آماتراسو برجستهترین کامی در تاریخ شینتو است که از دورۀ ادو به بعد بسیار مورد توجه بوده و است. البته این توجه نه از سر دغدغۀ توحید، بلکه به واسطۀ رابطۀ وی با امپراتور است. معبد اصلی آماتراسو در ایسه قرار دارد و پیشنۀ آن به حدود 300 میلادی میرسد.[3]
آماتراسو (Amaterasu) ایزدبانوی خورشید در اساطیر جاپان است که یکی از مهمترین شخصیتهای مذهب شینتو به شمار میآید. او به عنوان ایزدبانوی خورشید و نور، نقش حیاتی درجهان اسطورهای جاپان دارد و همچنان طبق گفتهها به عنوان نیای مستقیم خانوادۀ جاپان شناخته میشود. او یکی از اصلیترین کامیها در اساطیر شینتو محسوب میشود.[4]
این ماجرا همچنان باقی مانده بود و افسانهها دهان به دهان روایت میشدند و داستان آفرینش همچنان ادامه داشت تا اینکه پس از گذشت زمانی طولانی، نخستین انسان به صورت اولین امپراتور جاپان، به نام جیمّو و از سلالۀ آماتراسو به وجود آمد.[5]
آماتراسو ستون اصلی مشروعیت دینی خاندان سطلنتی جاپان محسوب میشود؛ چراکه باور مردم بر این است که امپراتور مستقیما از نسل اوست. این پیوند، به مقام امپراتور جنبهای مقدس میبخشد و او را واسطهای میان خدایان و انسانها تلقی میکند. متون کهن شینتویی نشان میدهد که امپراتور همچون تجلی زندهای آماتراسو دیده میشده است، امری که اقتدار دینی و سیاسی او را تقویت میکرد. این ارتباط، نقش دین را در شکلگیری هویت ملی جاپان نمایان میسازد؛ جاییکه خورشید، به عنوان نماد آماتراسو، سرچشمۀ زندگی و امید برای مردم شمرده میشد. آماتراسو در بسیاری از آیینهای رسمی شینتویی مورد عبادت قرار میگیرد و این، تأثیر مداوم او در زندگی مردم جاپان را نشان میدهد. پیوند میان این ایزدبانو و خاندان سلطنتی، صرفا یک افسانۀ تاریخی نیست، بلکه در جاپان امروز نیز ادامه دارد؛ تا جاییکه آماتراسو همچنان بهعنوان نمادی زنده از وحدت ملی و میراث فرهنگی ارج نهاده میشود.[6]
تمام آنچه در مورد نحوۀ به وجود آمدن کامیها به ویژه در مورد پیداش کامی «آماتراسو» بیان شد، اساطیر و افسانههایی بیش نبود؛ زیرا افسانهها نقش بسیار مهمی نزد مردم جاپان دارد. مردم جاپان به افسانهها نگاه بسیار محترمانه و پرارج دارد و تمام دار و ندار خود را از آنان میدانند. آنان، پیدایش خدایان خود را به این افسانهها ربط میدادند و روایتهای عجیب و غریب و بهدور از عقل و خرد روایت میکنند.
«از این افسانهها که در خاطر و ضمیر مردم جاپان متمکن است معلوم میشود که آن مردم نه تنها امپراتوران خود را بلا واسطه فرزند خدای آفتاب «آماتراسو» میدانند، بلکه معتقدند همۀ آن جزایر و مردم آن از مبدأ و منشأ الهی علوی نشأت گرفتهاند. نکتۀ قابل توجه این است که این داستان را خاص کشور جاپان میدانند و هیچ کشور دیگر را مشمول آن قرار نمیدهند، ازاینرو، پرستش الهۀ متعدده «پولی نئیزم» در آن دیار اصلی اصیل دارد و عدد خدایان آن قوم از حد شمار و حساب بیرون است و از آنجاست که از دیر باز جاپانیان باستانی کشور خود را «سرزمین خدایان» نام نهادهاند و عدد آنها را به هشتاد گروه و بعدا هفتصد گروه، هر گروه شامل هزاران خدا به حساب آورده که در رأس آنها خدای آفتاب «آماتراسو» قرار دارد.»[7]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . یوسا، میچیکو، دینهای ژاپنی، مترجم: حسن افشار، چاپ اول ۱۳۸۲ هجری شمسی، ص ۲۴-۲۵.
[2] . افسانهها و اساطیر مربوط به پیدایش و خلقت این کامیها و چگونگی حکم و پادشاهی آنها بر زمین و موارد مرتبط به آن خیلی مفصل است و ما برای اینکه، مباحث ما خیلی طولانی نشود از ذکر آن پرهیز کردیم.
[3] . ابراهیم، علیرضا، آیین شینتو؛ نگاهی از فراز، بیتا، ص ۹۲.
[4] . سایت (مجلۀ) روشنایی، گروهی از نویسندگان، تاریخ نشر مقاله ۱۴۰۳ هجری شمسی، عنوان مقاله: داستان آماتراسو، ایزدبانوی خورشید در اساطیر ژاپن.
[5] . ابراهیم، علیرضا، آیین شینتو؛ نگاهی از فراز، بیتا، ص ۹۱.
[6] . موقع: المجال، الکاتب: Diane abdellatif، تاریخ کتابة المقال: ۲۰۲۱ م، عنوان المقال: الأسطورة الیابانیة أماتیراسو: کیف أخرجت إلهة الشمس العالم من الظلام؟
[7] . جان ناس، تاریخ جامع أدیان، ترجمۀ علی اصغر حکمت، چاپ سوم، ۱۳۵۴ هـ. ش، با همکاری مؤسسۀ انتشارات فرانکلین، ص ۲۷۹.