نویسنده: ابورائف

نقش مسلمانان در شکل‌گیری و توسعۀ علوم

بخش هفتادوششم

صقلیه (سیسیل ایتالیا)
در مباحث قبلی در مورد معابر و راه‌های رسیدن فرهنگ و تمدن اسلامی به اروپا بحث کردیم، اولین آن قرطبه بود و اکنون دومین معبر و راه رسیدن تمدن اسلامی به اروپا را مورد بررسی قرار می‌دهیم. «سیسیل» یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های تمدن اسلامی به اروپا بود و همراه با آن، جنوب ایتالیا نیز در این مسیر قرار داشت.
مسلمانان در سال (۲۱۶ هـ.ق./۸۳۱م.) شهر «پالرمو» پایتخت سیسیل را فتح کردند و تا سال (۴۸۵ هـ.ق./۱۰۹۲م.) یعنی نزدیک به ۲۶۰ سال در آنجا حکومت کردند. در این مدت، زندگی در سیسیل رنگ و بوی عربی-اسلامی به خود گرفت؛ زیرا مسلمانان به عمران و آبادانی پرداختند و جلوه‌های تمدن را به آن وارد ساختند؛ مانند: مساجد، کاخ‌ها، حمام‌ها، بیمارستان‌ها، بازارها و قلعه‌ها. هم‌چنین صنایع مهمی در آنجا رواج یافت؛ مانند: کاغذسازی، ابریشم، کشتی‌سازی و استخراج فلزات. به همین سبب علوم و فنون در آن رشد کرد و محصلینی از اروپا برای تحصیل به سیسیل آمدند. در نتیجه، این جزیره به یکی از مراکز مهم انتقال میراث اسلامی به غرب بدل شد و جنبش ترجمه از عربی به لاتینی در آن آغاز گردید؛ جنبشی که همانند اندلس، نقش عظیمی در انتقال دانش ایفا کرد.[1]
با آن‌که حکومت اسلامی در سیسیل در اواخر قرن یازدهم میلادی پایان یافت، اما تمدن اسلامی در پناه حاکمان «نورماندی» همچنان ادامه یافت. در سایۀ حمایت آنان بسیاری از دانشمندان مسلمان در آنجا زندگی کردند؛ از جمله جغرافی‌دان نامدار «محمد الادریسی» که برای «روجر دوم» (۱۱۳۰-۱۱۵۴م) نقشه‌ای از جهانِ شناخته‌شدۀ عصر خود بر لوحی نقره‌ای رسم کرد و کتاب «نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق» را برای او نوشت که شرح همین نقشه است. خاورشناس روسی «کراتشوفسکی» در کتاب «تاریخ الادب العربی الجغرافی» می‌گوید: «مأمورکردن یک دانشمند عرب برای ترسیم نقشۀ جهان در آن زمان، دلیلی روشن بر برتری تمدن عربی-اسلامی و اذعان همگان به این برتری است. در حقیقت، دربار نورمان‌ها در سیسیل نیمه‌شرقی بود، اگر نگوییم بیش از نیم.»[2]
این فرهنگ جدید اسلامی، اروپاییان را جذب کرد و تأثیر آن در دوران نورماندی ادامه یافت. دربار سیسیل، به‌ویژه در عصر «روجر دوم» و «فردریک دوم»، سرشار از رفاه و شکوهی بود که عمداً برای شبیه‌شدن به قرطبه پدید آمد. پادشاهان نورمان لباس‌ها و شیوۀ زندگی عربی را برگزیدند. مشاوران و کارگزاران‌شان بیشتر از میان مسلمانان بودند و حتی دانشمندانی از بغداد و شام به آنان پیوستند. جالب آن‌که سه تن از شاهان نورمان در سیسیل القاب عربی بر خود نهادند: روجر دوم لقب «المعتز بالله»، ویلیام اول لقب «الهادی بأمرالله» و ویلیام دوم لقب «المستعز بالله» را گرفتند و این القاب در کتیبه‌های‌شان نیز ثبت گردید.[3]
«فردریک دوم» (۱۱۹۴–۱۲۳۰م) در سال (۱۲۲۰م.) به‌عنوان امپراتور امپراتوری مقدس روم تاج‌گذاری کرد، اما ترجیح داد در سیسیل زندگی کند. او علاقۀ خاصی به علوم داشت و مباحث علمی و فلسفی را تشویق می‌کرد. وی در سال (۱۲۲۴م.) پوهنتون ناپل را بنیاد نهاد که در آن شمار زیادی از نسخه‌های خطی عربی وجود داشت. بدین ترتیب، فرهنگ عربی-اسلامی در پوهنتون‌های اروپا، از جمله پاریس و آکسفورد، رواج یافت. کتاب‌های بسیاری از عربی به لاتینی ترجمه شد. از جمله مترجمان می‌توان به «اسطفان انطاکی» (۱۱۲۷م.)، «أدلرد انگلیسی» (حدود ۱۱۳۳م.) و سپس «مایکل اسکوت» اشاره کرد که برای فردریک دوم کتاب‌هایی از جمله آثار «ابن‌رشد» را ترجمه کرد.
شاه ناپل، «شارل اول»، به ترجمۀ کتاب‌های طبی عربی به لاتینی توجه ویژه‌ای داشت. او نهادی برای مترجمان ایجاد کرد که در آن افرادی چون «فرج بن سالم» و «موسی سالرنو» فعالیت می‌کردند. هم‌چنین نسخه‌نویسان و اصلاح‌کنندگان متون در آنجا گرد آمدند و آثاری مانند «الحاوی» رازی و «تقویم الابدان» «ابن جزله» به لاتینی ترجمه شد.[4]
سیسیل به سبب تنوع زبانی‌اش (عربی، یونانی، و لاتینی) بستری مناسب برای انتقال اندیشه‌های قدیم و جدید بود. این جزیره پیش‌تر ( قبل از اسلام) تحت سلطۀ بیزانس قرار داشت و میراث فرهنگی یونانی در آن حضور داشت. همین هم‌زیستی سه زبان، انتقال دانش اسلامی را آسان‌تر کرد. در همین زمینه، «مدرسۀ طبی سالرنو» در جنوب ایتالیا، که نزدیک به سیسیل بود، نزدیک به سه قرن (۹۰۰–۱۲۰۰م.) مرکز مهم آموزش طب محسوب می‌شد. برجسته‌ترین شخصیت تاریخ این مدرسه «قسطنطین آفریقایی» از تبار عرب بود که در تونس زاده شد و میان سال‌های (۱۰۶۵–۱۰۸۵م.) شکوفا گردید. او آثار بسیاری از طب عربی را به لاتینی ترجمه کرد که شمار آن‌ها به ۴۰ اثر می‌رسد؛ از جمله «کامل الصناعه الطبیه» (الکتاب الملکی) نوشتۀ «علی بن عباس» (وفات ۱۰۱۰م) و آثاری از «ابن جزّار»، «اسحاق بن عمران» و «اسحاق بن سلیمان»، که همگی از زادگاه او تونس بودند.
هرچند قسطنطین گاهی نام مؤلفان اصلی کتاب‌های عربی را ذکر نمی‌کرد و دربارۀ علت آن دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد، اما این امر چیزی از اهمیت او نمی‌کاهد؛ چرا که او نخستین مترجمی بود که علوم اسلامی را به اروپا وارد ساخت و موجب رونق مدرسۀ سالرنو شد. حتی زبان عربی در آن مدرسه یکی از زبان‌های آموزشی بود. این مدرسه هم‌زمان با طبیبان بزرگ اسلامی مانند امام رازی (م. ۹۲۵م.)، ابن جزّار (م. ۹۷۵م.) و علی بن عباس (م. ۱۰۱۰م.) فعالیت داشت.[5]
«کویل یونگ» دربارۀ سیسیل می‌گوید: «سیسیل میدان برخورد آزاد زبان‌ها و دانش‌های یونانیان، لاتینیان و عرب‌های بربر بود و حاصل آن فرهنگی آمیخته شد. این فرهنگ، به یاری روجر دوم و فردریک دوم، سهم بزرگی در انتقال بهترین جنبه‌های تمدن اسلامی به اروپا از راه ایتالیا داشت. پالرمو در قرن سیزدهم همان جایگاهی را یافت که طلیطله در قرن دوازدهم داشت: مرکزی بزرگ برای ترجمه و انتقال کتاب‌های عربی به لاتینی.»[6]
نورمان‌ها حتی اصناف و پیشه‌وران مسلمان را به سبب اعتماد فراوان به آن‌ها حفظ کردند و همان نظام‌های اداری و مالی اسلامی را به‌کار گرفتند؛ از «دیوان التحقیق» و «دیوان المعمور» تا «دیوان الفوائد». اسناد این دیوان‌ها به زبان عربی نوشته می‌شد.
در زمینۀ فنون نظامی نیز نورمان‌ها مسلمانان بسیاری را به خدمت گرفتند و بدین ترتیب مهارت‌های رزمی و صنایع جنگی هم‌چون منجنیق و برج‌های محاصره به آنان منتقل گردید.[7]
بنابراین، سیسیل و جنوب ایتالیا دومین گذرگاه مهم انتقال تمدن اسلامی به اروپا به‌شمار می‌آمدند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۶۹۸.

[2]. السباعی، مصطفی، من روائع حضارتنا، ص: ۵۶، دار الوراق، بیروت، لبنان.

[3]. الدکتور عزیز احمد، تاریخ صقلیة الإسلامیة، ص: ۷۳، الدار العربیة للکتب.

[4]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۶۹۹.

[5]. همان منبع، ۷۰۰.

[6]. من روائع حضارتنا، ص: ۵۶.

[7]. تاریخ صقلیة الإسلامیة، ص: ۷۶.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version