نویسنده: محمدعاصم اسماعیلزهی
اهمیت و جایگاه نکاح از دیدگاه طب
بخش اول
چکیده
رابطۀ زناشوئی مهمترین و اساسیترین رکن در حفظ و تحکیم یک خانواده است و به گفتۀ صریح قرآن موجب ایجاد مودت و رحمت بین زن و شوهر میگردد، همچنین در این رابطه حکمت دیگری نهفته است و آن هم تولید مثل نوع بشر میباشد.
ازدواج و سنت نکاح پیوندی مقدس و بنایی محکم و محبوب نزد معبود هست و عاملی مؤثر و مفید در حفظ دیانت و عفت انسانها میباشد، نکاح مایۀ مودت و رحمت به شمار میرود و نکاح تعظیم سنت نبویصلیاللهعلیهوسلم و ترویج حیاء میباشد.
ازدواج و نکاح، آرامشبخش روحهای سرگشته و سرگردان، حیاتبخش دلهای افسرده و نگران و هدایتگر افکار گسسته و پریشان است.
مكتب متعالی اسلام نکاح را وسیلهای برای رشد و کمال، تأمین سلامت جامعه و بقای نسل میداند، ازاینرو پیروان خود را به تسریع در ازدواج و به نکاح درآوردن زنان و مردان پاک و ترک عزوبت دعوت میکند.
در فرهنگ اسلامی ازدواج مقدمۀ رحمت و محبت، عشق و مودت و موجب سامان یافتن زندگی انسان است.
همسران شایسته، غمخوار یکدیگر در سفر پرفرازونشیب زندگی و یاور هم در طاعت پروردگاراند. زن و مرد استوانههای کیان خانواده و ستونهای خیمۀ زندگیاند و تعامل و حسن سلوک آن دو الگو و سرمشق زندگی فرزندان است.
کلیدواژهها: ازدواج، تحکیم خانواده، ثبات شخصیت، رابطۀ زناشوئی، سلامت جامعه.
مقدمه
انسان فطرتاً موجودی اجتماعی بوده که به تنهایی و از نظر فردی کامل نمیباشد و واحد اجتماعی محسوب نمیشود و در این معنا اصالت با خانواده است نه با فرد مجرد و ازدواج یک نهاد، فراتر از رسمی از رسوم اجتماعی و ارضای نیاز فیزیولوژیک و غریزی که اهداف برتر آن تشکیل خانواده و تربیت فرزندان شایسته و بافضیلت و خدمتگزار است و افزون به این، میراث عظیم و تمدنی به عبارت دیگر رشد و کمال فرد و جامعه، پاسخ به ندای فطرت و سنت پیامبر اکرمصلیاللهعلیهوسلم میباشد، نکاح کسب استقلال و مسئولیتپذیری، حفظ پاکدامنی و پرورش تقوا، محبت و رحمت و برکت، ایجاد تعادل و ثبات شخصیت، آرامش و سکون، سلامت و امنیت اجتماعی و بالاخره معنادار و هدفدار شدن زندگی انسان است.
ازدواج آغاز ایجاد خانواده و تعهد مادامالعمر در زندگی است. همچنین ضمن خدمت به همسر و فرزندان خود فرصتی برای رشد و از خودگذشتگی را فراهم میکند. ازدواج فراتر از یک پیوند فیزیکی یعنی پیوند عاطفی و معنوی است.
اهمیت ازدواج از آن جهت است که نحوۀ برطرف شدن بسیاری از نیازهای ما از نیازهای ابتدایی مانند نیاز جنسی تا نیازهای سطح بالاتر مانند نیاز به امنیت، محبت، توجه، احترام و حتی خودشکوفایی را تحت تاثیر قرار می دهد.
ازدواج باعث افزایش امنیت (عاطفی، اقتصادی و …) میشود. افراد متاهل میتوانند در موقعیتهای دشوار زندگی از یکدیگر حمایت کنند.
ازدواج از زوجین در مقابل بیماریهای روانی تا حد قابل توجهی محافظت میکند. مرد و زن هر کدام به تنهائی موجودات ناقصی هستند که همواره به دنبال آرامش و تکامل میباشند.
با ازدواج و پیمان زناشوئی دلهای پریشان آنها آرامش پیدا میکند و افکار پراکندۀ آنها به سوی کانون خانواده که کانون عشق و مودت است، سوق داده میشود.
هدف از ازدواج -این مقدسترین پیوند آسمانی- نه تنها برآورده شدن نیازهای جسمی زن و مرد است؛ بلکه بقای نسل نیز در گرو آن میباشد. به اینترتیب سلامت روابط زناشوئی تأثیر مستقیم در سلامت جسم و روان طرفین و نیز ثمرۀ ازدواج دارد، چراکه مصالح ساختمانی روح انسانیت توسط پدر و مخصوصاً مادر تهیه میشود.
تاریخچۀ ازدواج
ازدواج بهعنوان یک سنت قدیمی وجود داشته و تاریخچهای پر از تحولات مختلف داشته است. ازدواجهای مذهبی، دینی، سکولار و مدرن تنها چند نمونه از انواع مختلف ازدواجها هستند که در جوامع مختلف دیده میشوند.
بررسی تاریخچۀ ازدواج دروازۀ ورود و پیش زمینۀ درک ازدواج است.
بابلیان
در زمان بابلیان، زن بخشی از دارایی مرد محسوب میشده و پدر دختر، مسئول تعیین شوهر بوده است. شواهد حاکی از آن است که در آن دوره، پدر میتوانسته دختر یا دخترانش را به قیمت دلخواه بفروشد. به عبارت زن در دورۀ بابلی کالایی بیش نبوده است.[1]
چین
ازدواج در چین منشأ اساطیری ازدواج چینی، داستانی در مورد نووا و فوخی است، که روشهای مناسب ازدواج را پس از ازدواجشان، ابداع کردند. در جامعۀ باستانی چین، مردم با نام خانوادگی مشابه، مجاز به ازدواج با یکدیگر نبودند و این عمل بهعنوان زنای با محارم، قلمداد میشد. با این حال، به دلیل ازدواج با بستگان مادر که زنا با محارم، تلقی نمیشد، خانوادهها گاهی ازدواجهای درونخویشاوندی، از نسلی به نسلی دیگر نیز داشتند. با گذشت زمان، علیرغم جابهجایی زیاد جغرافیایی مردم چین، نسبت بیولوژیکی اعضای خانواده همچنان برجا بود. هنگامی که زن و شوهری میمردند، بهطور جداگانه در گورستان قبیلۀ مربوطه، به خاک سپرده میشدند. در نوع ازدواج مادرانه، مرد بهعنوان پسرخوانده در خانۀ همسر زندگی میکرد.
قانون جدید ازدواج در سال ۱۹۵۰، بهطور اساسی سنتهای ازدواج را در چین تغییر داد. اعمال تکهمسری، برابری حقوق زنان و مردان و اهمیت گزینش در ازدواج از جمله این تغییرات بود.
ازدواجهای مقرر (arranged marriage) اغلب، رایجترین نوع ازدواج در چین، تا آن زمان بود.[2]
ادامه دارد…
بخش بعدی
[1]. رضوی، نجما و دیگران، «بررسی وضعیت ازدواج جوانان»،ص۳۸۸، گزارش ملی جوانان، نشر سازمان ملی جوانان، سال ۱۳۸۱هـ تهران.
[2]. پناهی، علی احمد، همسرداری، ص ۷۷، سال چاپ: ۱۳۹۱هـ، ناشر: دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام رهبری در دانشگاه)، تهران.