نویسنده: ابورائف
نقش مسلمانان در شکلگیری و توسعۀ علوم
بخش هفتادوپنجم
قرطبه؛ شهر مدرن
با اوصاف و ویژگیهایی که در مبحث قبلی در مورد شهر قرطبه بیان کردیم، جای شگفتی نیست اگر این شهر در نیمۀ قرن چهارم هجری (دهم میلادی) همچون یک شهر مدرن جلوه کند؛ شهری که با شهرهای جهانی در هزارۀ سوم برابری میکند! و چرا جای تعجب باشد، در حالیکه در این شهر، مدارس برای آموزش مردم گسترش یافته بود، کتابخانههای عمومی و خصوصی توسعه پیدا کرده بودند، تا آنجا که قرطبه بیش از هر سرزمین دیگری کتاب داشت و تبدیل به یک مرکز فرهنگی و مجمع علمی برای تمام علوم و در همۀ زمینهها شده بود. فقیران در مدارسی به صورت رایگان و به هزینۀ خود حکام، آموزش میدیدند؛ ازاینرو، عجیب نیست که بدانیم همۀ افراد جامعه خواندن و نوشتن را میدانستند و در قرطبه حتی یک نفر پیدا نمیشد که سواد نداشته باشد، در حالیکه در همان زمان، در اروپا حتی بلندپایهترین افراد (جز شماری از رجال دین) سواد نداشتند.[1]
شایان ذکر است که این نهضت علمی و تمدنی در قرطبه، همزمان با نهضت اداری نیز بود؛ که این امر در قالب نهادها و نظامهای پیشرفتۀ حکومتی نمود داشت، از جمله: امارت و وزارت. همچنین نظامهای قضایی، پلیسی، حسبه و دیگر نهادها پیشرفت کردند. به موازات آن، یک نهضت صنعتی عظیم نیز پدید آمد؛ صنایع گوناگون در آنجا رشد یافتند و صنایعی همچون صنعت چرم، کشتیسازی، ابزارهای کشاورزی، داروسازی و… شهرت یافتند؛ همچنین استخراج طلا، نقره و مس.[2]
و اگر به زندگی شهری و مدرن آن بنگریم، خواهیم دید که قرطبه به پنج بخش تقسیم میشد، گویی پنج محلۀ بزرگ بودند. «شيخ احمد ابن محمدمقری» میگوید: «میان هر شهر و شهر دیگر، دیواری عظیم و محکم قرار داشت و هر بخش از استقلال برخوردار بود. در هر کدام حمامها، بازارها و صنایع به مقدار نیاز مردم آن وجود داشت.»[3] قرطبه همچنین به سبب بازارهای سرشار از کالاهای گوناگون مشهور بود و هر بخش بازار ویژۀ خود را داشت.[4]
برخی آمارها از آبادانی قرطبه
مساجد: در روزگار عبدالرحمن داخل، ۴۹۰ مسجد وجود داشت و سپس به ۳۸۳۷ مسجد افزایش یافت.
خانههای عمومی (مردم عادی): ۲۱۳۰۷۷ خانه.
خانههای نخبگان: ۶۰۳۰۰ خانه.
حوانیت (دکانها و مغازهها): ۸۰۴۵۵ باب.
حمامهای عمومی: ۹۰۰ حمام.
ضواحی (ربضها): ۲۸ ضاحیه.[5]
این اعداد بسته به اوضاع سیاسی و نیز اختلاف روایت مورخان کموزیاد میشد، اما این تفاوتها تنها در حد بیان شکوه و عظمت و زیبایی است، نه در اصل وجود و تحقق آنها.
جمعیت قرطبه در روزگار دولت اسلامی حدود ۵۰۰ هزار نفر بود. شایان ذکر است که امروزه جمعیت قرطبه حدود ۳۱۰۰ نفر است.[6]
قرطبه در نگاه دانشمندان و ادیبان
در حدود سال ۳۵۰هـ/۹۶۱م، ابنحوقل (تاجر موصلی) به قرطبه رسید و چنین وصف کرد: «بزرگترین شهر اندلس، قرطبه است که در مغرب نظیری برای آن در کثرت جمعیت و گستردگی مساحت وجود ندارد. گفته میشود: همانند یک سو و طرف بغداد است، و اگر چنین هم نباشد، نزدیک به آن است. قرطبه بهوسیلۀ دیواری سنگی محکم استوار است و دو دروازه دارد که از درون دیوار به راه وادی گشوده میشود. رصافه (بخش شمالی) در بلندی شهر به بخش پایینی آن متصل است که همان ربض (انبوه درختان) آن است. بناهای آن پیوسته و از شرق و شمال و غرب و جنوب در احاطهاند. از سوی وادی، رصيفی هست که به بازارها و خرید و فروش اختصاص دارد، و خانههای مردم عادی در ربض آن قرار دارد. اهالی آن توانگر و متخصصاند.»[7]
حتی مردم قرطبه بهویژه بهعنوان اشراف و علما و برترین افراد جامعه شناخته میشدند. « شیخ ادریسی» میگوید: «قرطبه هیچگاه از بزرگان علما و سروران فضلا خالی نبوده است. بازرگانان آن ثروتمندانی بودند که مال فراوان و زندگی گسترده داشتند، کشتیهای مجلل در اختیار داشتند و همتهای بلند.»[8]
امام حمیری میگوید: «قرطبه: پایتخت اندلس، مادر شهرهای آن و مقر خلافت امویان در آن بود. آثار ایشان در آن آشکار است. فضایل قرطبه و مناقب خلفای آن مشهورتر از آن است که ذکر شود. ایشان بزرگان سرزمینها و اشراف مردمان بودند. به سلامت مذهب، پاکی کسب، زیبایی پوشش، بلندهمتی و اخلاق نیکو معروف بودند. در قرطبه بزرگان علما و سروران فضلا میزیستند.»[9]
«یاقوت حموی» نیز چنین وصف میکند: «شهری بزرگ در اندلس، در میانۀ سرزمین آن؛ و تختگاه و پایتخت آن بود. در آن پادشاهان بنیامیه حکومت داشتند، و آنجا معدن فضلا و سرچشمۀ بزرگان بود.»[10]
«ابوالحسن ابن بسام» دربارۀ قرطبه میگوید: «[قرطبه] نهایت کمال بود، مرکز افتخار، امالقرى، جایگاه اهل فضل و تقوا، وطن صاحبان علم و خرد، قلب اقلیم، چشمۀ جوشان علوم، گنبد اسلام، سرای بارش اندیشهها، بوستان میوۀ افکار، دریای گوهرهای نبوغ؛ و از افق آن ستارگان زمین و بزرگان روزگار طلوع کردند، پهلوانان نظم و نثر پدید آمدند؛ در آنجا تألیفات دلنشین بهوجود آمد و تصنیفات گرانسنگ نگاشته شد. و سبب این همه (و برتری مردم آن دیار در گذشته و امروز بر دیگران) آن است که افق قرطبه هرگز در برگیرندۀ افراد جز اهل تحقیق و طلبِ انواع دانش و ادب نبود. بهطور کلی بیشتر مردم این سرزمین (یعنی بهویژه قرطبه و بهطور عام اندلس) از اشراف عرب مشرقاند که آنجا را فتح کردند، از سروران سپاهیان شام و عراق که در آن سکونت گزیدند؛ پس نسل در هر منطقهای از آنان به ریشهای اصیل بازمیگشت، بهگونهای که به ندرت شهری در آن دیار خالی از نویسندهای ماهر یا شاعری چیرهدست یافت میشد.»[11]
امام ابنالوردی در «خريدة العجائب»، قرطبه و مردمش را چنین وصف میکند: «مردمانش بزرگان شهرها و سروران مردماند، در نیکویی خوراک و پوشاک و سواریها و بلندهمتی. در آنجا بزرگان علما و سادات فضلا و برجستگان مجاهدان و نامآوران میدانهای جنگ حضور دارند.» سپس پس از وصف مسجد و پل آن گفت: «زیباییهای این شهر برتر از آن است که توصیف آن در توان آید.»[12]
قرطبه یکی از شهرهای تمدن اسلامی بود که در پیشبرد حرکت انسانیت و راندن چرخ آن بهسوی جلو، سهمی عظیم داشت. و حقیقت آن است که قرطبه تنها نمونه در این زمینه نیست؛ اگر سخن ما دربارۀ بغداد یا دمشق یا قاهره یا بصره یا شهرهای دیگر میبود، همان اندازه یا حتی بیشتر شگفتانگیز مینمود، و این جای شگفتی نیست! چرا که این، همان تمدن مسلمانان است؛ بزرگترین تمدنهای جهان، و گوهر درخشان پیشانی تاریخ طولانی بشریت.[13]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. حماده، محمدماهر، المکتبات فی الإسلام، نشأتها وتطورها ومصائرها، ص: ۹۹، موسسة الرسالة، بیروت، لبنان.
[2]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۶۷۷.
[3]. المقری، احمدابن محمد، نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب، ص: ۴۵۸، دار صادر، بیروت، لبنان.
[4]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۶۸۸.
[5]. نفح الطیب، ج۱، ص: ۵۴۰.
[6]. تعداد باشندگان قرطبه در زمان مولف به این میزان بوده است. اکنون نیز تغییر اندکی داشته است. (ویکیپدیا).
[7]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۶۸۹.
[8]. الشریف الإدریسی، محمد ابن محمد، نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق، ج۱، ص: ۵۷۵، مکتبة الثقافة الدینیة، قاهره، مصر.
[9]. الروض المعطار، ص: ۴۵۶.
[10]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۶۹۰.
[11]. همان منبع، ص: ۶۹۰.
[12]. خریدة العجائب وفریدة الغرائب، ص: ۶۲.
[13]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟.