نویسنده: عبدالحی لیان
الگوی تربیت الهی در خانوادۀ انبیاء علیهمالصلاةوالسلام
بخش چهلوهشتم
آموزۀ نوزدهم: تأثیرگذاری امور عادی نه به خودی خود، بلکه به ارادۀ خداوند است
از سخنان مشهور این است که وقتی حضرت ابراهیم علیهالسلام پسرش اسماعیل علیهالسلام را در جایی قرار داد که بتواند او را ذبح کند و کارد را بر گلوی او کشید تا سرش را ببرد، کارد هیچ اثری نکرد و هیچ عضوی را نبرید. خداوند عزوجل کارد را از انجام وظیفهاش بازداشت و این دلیل بر آن است که امور عادی، نه به خودی خود و نه بهواسطۀ نیرویی که خداوند در آنها قرار داده، تأثیرگذار نیستند، بلکه تأثیرگذار تنها خداوند سبحان است.
بنابراین، استفاده از امور عادی جایز است، اما آنها وظایف معمول خود را انجام نمیدهند؛ همانطور که برای کارد با حضرت اسماعیل علیهالسلام اتفاق افتاد. با وجود کشیدن کارد بر گلوی اسماعیل علیهالسلام، او را ذبح نکرد، هیچ عضوی را نبرید و هیچ تأثیری نداشت. همچنین، آتشی که حضرت ابراهیم علیهالسلام در آن انداخته شد، او را نسوزاند و دریایی که با عصای حضرت موسی علیهالسلام دو نیم شد، جریان آب از دو طرف آن متوقف شد و بر موسی علیهالسلام و همراهانش بسته نشد.
تمام این وقایع نشان میدهند که امور عادی، نه به خودی خود و نه به واسطۀ نیرویی که خداوند سبحان در آنها قرار داده، تأثیرگذار نیستند؛ بلکه تنها خداوند سبحان است که تأثیرگذار است. خداوند در اینباره میفرماید: “إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ كُنْ فَیكُونُ.”[1] ترجمه: «هرگاه خدا چیزی را بخواهد كه بشود، كار او تنها این است كه خطاب بدان بگوید: بشو! و آن هم میشود».
و نیز میفرماید: “فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى.”[2] ترجمه: «(ای مؤمنان!) شما كافران را (با قوّت و قدرت خود در نبرد بدر) نكشتید، بلكه الله (با پیروز نمودنتان بر آنان و افگندن هراس به دلهایشان) ایشان را كشت».
آموزۀ بیستم: بلا و آزمایش
خداوند سبحان بندگان مؤمن خود را برای آزمایش و امتحان، در معرض بلا و سختی قرار میدهد تا آنچه در درونشان پنهان است، میزان اطاعتشان در سختیها و پایبندی و چنگ زدنشان به مفاهیم اسلام در زمانهای دشوار و سخت، آشکار شود.
بر اساس این سنت الهی، خداوند دوست خود، ابراهیم علیهالسلام را با ذبح فرزندش اسماعیل علیهالسلام امتحان کرد، همانگونه که خود اسماعیل علیهالسلام را نیز با این سوال امتحان نمود که آیا از پدرش نافرمانی میکند یا اطاعت.
ویژگیهای امتحان الهی
باید دانست که امتحان بندگان مؤمن، اختصاصاً در اختیار رب العالمین است. اوست که زمان و چگونگی امتحان مؤمن را تعیین میکند و هیچ اعتراض و تعقیبی بر حکم حکیمترین حاکمان نیست. این همان چیزی است که باید در دل و جان کسانیکه تربیت و هدایتشان میکنیم، کاشته و برایشان توضیح داده شود؛ زیرا این امر به عقیده مربوط است و عقیده مهمترین رکن دین است.
هدف از امتحان
همچنین، مربیان باید به کسانیکه تربیت میکنند، روشن سازند که خداوند عزوجل، کسانی را که مورد بلا و آزمایش قرار میدهد، به این منظور است که: “وَلِیمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیمْحَقَ الْكَافِرِینَ”[3] ترجمه: «و تا اینكه خداوند مؤمنان را سره و خالص گرداند و كافران را نابود و تباه سازد»
سپس، تا زمانیکه مسلمانان در برابر فرمان خداوند تسلیم، حاضر، آماده و مصمم به اجرای امر الهی باشند، خداوند عزوجل سختیها و گرفتاریهایشان را برطرف میسازد.[4] این همان چیزی است که سخن خداوند متعال به آن اشاره دارد:
“كَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ”[5] ترجمه: «ما اینگونه به نیكوكاران سزا و جزا میدهیم».
آموزۀ بیستویکم: توجه والدین به فرزندان (حتی اگر بزرگ باشند)
در داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام آمده است که او بسیار به فرزندش، اسماعیل علیهالسلام، سر میزد و از احوالش جویا میشد. او به اسماعیل علیهالسلام امر کرد که همسر گلهمند و شاکی از سختی زندگی را طلاق دهد و همسر شاکر و راضی را نگه دارد. از این ماجرا میتوان نکات زیر را استخراج کرد:
– اهمیت توجه و نظارت والدین
والدین باید به فرزندان خود اهمیت دهند، از احوالشان بپرسند و به طور کامل از شرایط و اوضاع آنها آگاه باشند و همۀ اخبارشان را پیگیری کنند؛ چه با آنها زندگی کنند و چه به هر دلیلی از آنها دور باشند. این کار به آنها کمک میکند تا همیشه فرزندان خود را به سمت خیر و صلاحشان هدایت کنند.
همانگونه که حضرت ابراهیم علیهالسلام این کار را انجام میداد. با وجود فاصلۀ زیاد بین شام و مکه، ابتدایی بودن وسایل حمل و نقل در آن زمان، و خستگی، سختی و مشقتی که در سفرهایش بر او وارد میشد (به خصوص در آن زمان که پا به سن گذاشته بود)، او همیشه به مکه نزد همسرش هاجر رضیاللهعنها و پسرش اسماعیل علیهالسلام میرفت تا از احوالشان باخبر شود. این کار به فرزندش این حس را میداد که در امان است و کسی مراقب او، نگران احوال و خیرخواه اوست.
– لزوم اصلاح و راهنمایی
والدین اگر در فرزندان خود رفتاری نادرست مشاهده کردند، باید آنها را متوجه کنند و از آنها بخواهند که وضعیت نادرست را اصلاح کنند.
این همان کاری است که حضرت ابراهیم علیهالسلام انجام داد، وقتی دید همسر اول حضرت اسماعیلعلیهالسلام از زندگی خود گلهمند و از روزی و قسمت الهی که نصیبش شده بود، ناراضی است. این در حالی است که هر مؤمنی باید بداند که هرچه از جانب خدا میرسد خیر است، حتی اگر ظاهراً ناخوشایند باشد (مانند پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم که زره اش نزد یک یهودی در گرو بود و گاهی ماهها در خانهاش آتشی برای پختوپز روشن نمیشد).
به همین دلیل، حضرت ابراهیم علیهالسلام به اسماعیل علیهالسلام امر به طلاق آن زن داد و اسماعیل علیهالسلام نیز فرمان پدر را اطاعت کرد و همسرش را طلاق داد و با زنی دیگر ازدواج کرد.
فرزندان نیز باید در آنچه پدر و مادرشان به حق دستور میدهند، آنها را اطاعت کنند، حتی اگر آن امر مطابق میلشان نباشد.
به عنوان مثال، زمانیکه حضرت عمر بن خطاب رضیاللهعنه به فرزندش عبدالله که همسرش را بسیار دوست داشت، دستور طلاق داد، عبدالله اطاعت نکرد. وقتی این موضوع به پیامبر صلیاللهعلیهوسلم گزارش شد، ایشان فرمودند: «ای عبدالله بن عمر رضیاللهعنهما، همسرت را طلاق بده و از پدرت اطاعت کن».[6] بدون شک، عمر رضیاللهعنه اگر دلیل کافی برای طلاق نمیدید، چنین درخواستی نمیکرد. به همین دلیل، در مسئلۀ طلاق، تنها زمانی باید از والدین اطاعت کرد که دلایل کافی برای آن وجود داشته باشد.
– اهمیت احترام به والدین همسر
یکی از مقدسترین حقوق شوهر بر زن، احترام و رفتار نیک با والدین اوست؛ زیرا این اعترافی است از سوی زن به فضیلت آنها در به دنیا آوردن، تربیت کردن و آمادهسازی شوهرش برای زندگی مشترک.[7]
در این مورد، همسر دوم حضرت اسماعیل علیهالسلام میتواند الگویی برای زنان باشد، چرا که با نهایت ادب، احترام و قدردانی با حضرت ابراهیم علیهالسلام برخورد کرد.
– رضایت به روزی الهی
زن باید به زندگی و روزیای که خداوند به آنها عطا کرده، راضی باشد. او نباید از تقدیر الهی گلهمند و ناراضی باشد و روزی خدا را بیارزش بداند تا خداوند بر او و همسرش وسعت دهد و از جایی که گمان نمیبرند، به آنها روزی برساند.
– انتخاب همسر شایسته
مسلمان باید در انتخاب همسر دقت کند و زنی دیندار، راضی، صبور و مجاهد در راه الله را برگزیند.
به همین دلیل، حضرت اسماعیل علیهالسلام کسی را که ناشکری و نارضایتی را پیشه کرده بود، ترک کرد و با زنی که صبر، قناعت و رضایت داشت، خوشبخت شد.[8]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. یس: ۸۲.
[2]. أنفال: ۱۷.
[3]. آل عمران: ۱۴۱.
[4]. عبدالکریم، زیدان، المستفاد من قصص القرآن، ص۲۲۶-۲۲۵.
[5]. الصافات: ۱۰۵.
[6]. أخرجه الترمذی فی کتاب الطلاق، الحدیث: ۱۱۸۹؛ والحاکم فی المستدرک، ج۴، ص۱۵۲ وقال صحیح علی شرط الشیخین.
[7]. احمد عبدالغنی محمد النجولی، الجمل، عنایه القرآن الکریم بالأسره، مصر: مکتبه الأزهر، ۲۰۰۲م، ص۱۵۷.
[8]. سید احمد، الکیلانی، فی موکب النبیین، الکویت: دار القلم، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۲۵.