نویسنده: مهاجر عزیزی
تحلیل و نقد مدرنیزم (نوگرایی) در پرتو اسلام
بخش بیستم
پیشدرآمد
در بخش قبلی، به بررسی و تحلیل موضوعات بنیادی مدرنیزم پرداختیم؛ مسائلی چون ویژگیها و اهداف این جریان، جهتگیریهای فکری آن و نیز اقوال و دیدگاههای علما و اندیشمندان پیرامون مدرنیزم. در آنجا تلاش کردیم كه تا خطوط و اهداف اصلی این اندیشه روشن و واضح گردد و ابعاد گوناگون و مختلف آن بهطور فشرده بیان بشود.
اما در این بخش، تمرکز اصلی ما بر یکی از مهمترین محورهای نقد مدرنیزم میباشد و آن، مسألۀ انکار حجیت قرآن و تضعیف جایگاه آن در منظومۀ فکری مدرنیزمها است. در این نوشته نخست به بیان دلایل مدرنیزمها در رد یا کمرنگ جلوهدادن قرآن پرداخته میشود، سپس با تکیه بر آیات، احادیث، اقوال علما و استدلالهای عقلی و اعجازی، جایگاه حقیقی قرآن بهعنوان اولین و بالاترین منبع شریعت اسلامی تبیین و اثبات خواهد شد.
افکار و عقاید مدرنیزم
هر مکتب فکری و فلسفی، دارای عقاید و باورهای ویژهای است که بر اساس آنها بنیان اندیشههایش شکل میگیرد. مدرنیزم هم بهعنوان یک مکتب فکری و فلسفی، باورها و دیدگاههای خاص خود را دارد که در ادامه به بررسی و تحلیل آنها میپردازیم.
۱. انکار حجیت قرآن
مدرنیستها و پیروان افراطی جریان مدرنیزم، قرآن و وحی الهی را بهعنوان منبع الزامآور دینی نمیپذیرند و کارآیی آن را انکار میکنند. آنها معتقدند اندیشۀ دینی باید بر اساس عقل و تجربه و فرهنگ مدرن، بازسازی گردد؛ اما برخی از مدرنیزمها مخصوصاً مدرنیزمهای کشورهای عربی و اسلامی قرآن را میپذیرند، ولی میگویند باید قرآن بازخوانی شود و معانی تاریخی و اجتماعی آن جدا از معانی جاودانه درک شود. بنابراین، آنها بسیاری از احکام ثابت مثل (حدود، جهاد، نقش خانواده و زن، حجاب و…) را مربوط به عصر نزول میدانند و در عصر امروزی آنها را الزامآور نمیدانند.
الف: دلایل مدرنیزم بر انکار قرآن و تضعیف آن
پیروان جریان مدرنیزم بر انکار حجیت و منبع اصلی بودن قرآن، به چند دلایل عقلی استناد میکنند، چون تمامی اندیشههای مدرنیزمها متکی بر عقل و علوم تجربی است، ازاینرو بر انکار حجیت قرآن نیز بر عقل و دلایل پوچ عقلیشان استناد میکنند:
۱. تاریخی بودن قرآن: آنها میگویند، قرآن مخصوص همۀ قومها نیست، بلکه صرفاً برای عربهای آن زمان (صدر اسلام) نازل شده است، و احکام آن هم مخصوص صدر اسلام است و کارآیی بر زمانهای دیگر ندارد.
۲. دلیل دیگر مدرنیزمها بر انکار قرآن این است که، آنها قرآن را متن ادبی یا شعر دینی معرفی میکنند و آن را کتاب قانون و شریعت نمیدانند. از نظر آنها قرآن صرفاً بهخاطر برانگیختن احساسات اخلاق و معنویت نازل شده است.
۳. آنها میگویند: امروزه، برای عصر و زمان تغییرات شگفتانگیزی رخ داده است و عقل بشر خیلی پیشرفت کرده است و بشر به فناوریهای مختلف و عالی دست یافته است؛ ازاینرو قرآن نمیتواند جوابگوی همۀ این مسایل جدید و پیشرفته باشد و هر حکمی که با عقل یا فرهنگ مدرن ناسازگار باشد، مثل: احکام حدود، جهاد، ارث و حجاب باید رد یا تأویل شود.
۴. از دلایل مهم دیگری که مدرنیزمها به آن استدلال کرده و قرآن و کارآیی آن را انکار مینمایند، برداشتهای مختلف مفسران از آیههای قرآن است. آنها میگویند: چون مفسران، قرآن را متفاوت و با برداشتهای مختلف فهمیدهاند، پس هیچ فهم قطعی و الزامآور وجود ندارد. بنابراین هر فرد یا جامعهای میتواند تفسیر دلخواه خود را داشته باشد.
۵. معیار فهم قرآن باید فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی مدرن باشد. اگر قرآن با این علوم مزبور ناسازگار شد، باید یا بازخوانی و یا کنار گذاشته شود.
۶. پیروان این جریان در مورد شریعت و قرآن این شبهه را وارد میکنند که گویا قرآن، آزادیهای فردی انسان را سلب میکند؛ ازاینرو میگویند: برای هماهنگ شدن با آزادی و حقوق بشر مدرن باید قوانین قرآن (مثل حدود، قصاص، تقسیم ارث و احکام زنان) کنار گذاشته شود.
ب: اثبات حجیت قرآن و رد بر دلایل عقلی آنها
قرآن کریم اولین و نخستین مصدر و منبع اساسی شریعت اسلام است. خداوند متعال قرآن را بهعنوان شریعت و قانونچۀ نجاتبخش و هدایتگر برای انسانها فرستاده است، تا انسانها با عمل و تکیه بر آن، زندگی سالم و سازگار با فطرت داشته باشند؛ چنانکه امام شاطبی رحمهالله میفرماید: «کتاب (قرآن) بهطور قطعی ثابت شده است که اساس و کلیّت شریعت، ستون دین، سرچشمۀ حکمت، نشانۀ رسالت، و نور چشمها و بصیرتهاست. هیچ راهی برای رسیدن به الله جز از طریق آن وجود ندارد و نجاتی جز با آن میسّر نیست و تمسک به چیزی که مخالف آن باشد جایز نیست. همۀ این امور نیازی به برهان و استدلال ندارد؛ زیرا از مسلّمات دین این امت است.»[1]
در ادامه حجیت قرآن و ثبوت منبع تشریعی آن را از آیهها، احادیث، اجماع علماء و دلایل عقلی و اعجازی ثابت مینماییم.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. الموافقات، ج۴، ص۱۴۴.