نویسنده: ابورائف

نقش مسلمانان در شکل‌گیری و توسعۀ علوم

بخش هفتادوسوم

راه‌های انتقال تمدن اسلامی به اروپا
در این مبحث می‌خواهیم در مورد چگونگی رسیدن تمدن اسلامی به کشورهای اروپایی و غربی بحث کنیم. شکی نیست که اروپایی‌ها از فرهنگ و تمدن اسلامی در بلاد خود بسیار بهره و استفاده برده‌اند و در زمینه‌های مختلفی مدیون این تمدن عظیم هستند.
شکی نیست که ماندگاری تمدن‌ها به اندازۀ سهمی است که در تاریخ انسانیت در زمینه‌های گوناگون اندیشه، علم و اخلاق و آثار ماندگاری که در تاریخ جاودانه می‌شود، از خود به‌جای می‌گذارند؛ و چون ما نقش عظیمی را که تمدن اسلامی در تاریخ پیشرفت بشری ایفا کرده و بدان سهم بخشیده است، می‌دانیم، می‌توانیم اثرات آن را در اروپا و در پیدایش تمدن و نهضت اروپایی نیز بازشناسیم؛ چرا که آنچه اروپا بعدها در عرصۀ تمدن به‌دست آورد، در حقیقت متأثر از تمدن اسلامی بود که پیش از آن شکوفا شده بود. در  این زمینه هرگز جای شگفتی نیست؛ زیرا تاریخ جدید اروپا ادامۀ طبیعی عصر شکوفایی تمدن اسلامی است و هیچ مرز جدیدی آن دو را از هم جدا نکرد.
در ارتباط تمدن اسلامی با غرب مسیحی اروپا در دوران قرون وسطی -که اروپا در آن زمان دوران تاریکی و انحطاط خود را می‌گذراند- تقریباً همۀ تاریخ‌نگاران هم‌عقیده‌اند که این ارتباط از سه راه اصلی صورت گرفت که هر یک از نظر فعالیت و میزان انتقال میراث فرهنگی با دیگری تفاوت داشت.
اندلس
اندلس مهم‌ترین گذرگاه تمدن اسلامی و پل اصلی در فرایند انتقال فرهنگ و دانش اسلامی به اروپا در عرصه‌های علمی، فکری، اجتماعی و اقتصادی بود؛ این سرزمین -که خود بخشی از اروپاست- به مدت هشت قرن (۹۲-۸۹۷هـ/ ۷۱۱-۱۴۹۲م) درخشان‌ترین منبر اشاعۀ تمدن اسلامی به‌شمار می‌رفت. حتی در دوران ضعف سیاسی و پراکندگی حکومت‌ها به شکل ملوک‌الطوائف، باز هم از طریق پوهنتون‌ها، مدارس، کتابخانه‌ها، کارگاه‌ها، قصرها، باغ‌ها، دانشمندان و ادیبانش مرکز توجه اروپاییانی بود که پیوندی نزدیک و مداوم با این سرزمین داشتند.[1]
همین که مسلمانان در اسپانیا استقرار یافتند، خود را وقف دانش کردند و به علوم، ادبیات و هنر پرداختند. آنان حتی از برادران خود در مشرق زمین در برخی حوزه‌ها پیشی گرفتند و در همۀ علوم ابتکارات نوین و شگرف پدید آوردند. از این رهگذر اروپا سرچشمه‌ای زلال یافت که از اواخر قرن یازدهم میلادی تا رنسانس ایتالیا در قرن پانزدهم میلادی از آن بهره‌مند بود.
«گوستاو لوبون» Gustav Lebon)  ) می‌گوید: «عرب‌ها هنوز فتح اسپانیا را به پایان نبرده بودند که رسالت تمدنی خود را در آنجا آغاز کردند؛ در کمتر از یک قرن زمین‌های مرده را زنده ساختند، ویرانی شهرها را آباد کردند، بناهای باشکوه برپا نمودند، روابط بازرگانی استواری با ملت‌های دیگر برقرار کردند و سپس خود را وقف مطالعۀ علوم و ادبیات ساختند. آنان آثار یونانیان و رومیان را ترجمه کردند و پوهنتون‌هایی (دانشگاه‌هایی) بنیاد نهادند که برای مدتی طولانی تنها پناهگاه فرهنگ در اروپا بودند.»[2]
سیاست مدارا و تسامح اسلامی تأثیری ژرف بر دل‌های اهل ذمه -یهود و نصارا- نهاد؛ چنان‌که مسیحیان اسپانیاییِ عرب‌زبان (مستعربان) به یادگیری و به‌کارگیری زبان عربی روی آوردند و حتی آن را بر زبان لاتینی برتری دادند. بسیاری از یهودیان نیز نزد استادان عرب دانش آموختند.
نهضت ترجمه از عربی بسیار گسترده شد، به‌ویژه در شهر «طلیطله» (تولدوی امروزی) در سده‌های دوازدهم و سیزدهم میلادی. ترجمه‌ها یا از عربی به اسپانیایی و سپس لاتینی صورت می‌گرفت، یا مستقیم از عربی به لاتینی. این ترجمه‌ها فقط محدود به آثار دانشمندان مسلمان نبود؛ بلکه آثار مهم یونانیان -که دو قرن پیش‌تر در مشرق به عربی برگردانده شده بود- نیز ترجمه شد؛ از جمله آثار «جالینوس»، «بقراط»، «افلاطون»، «ارسطو»، «اقلیدس» و دیگران.
از مترجمان مشهور طلیطله «جیراردو کرمونیایی»Gerard of Cremona) ) بود که از ایتالیا در سال ۱۱۵۰م به طلیطله آمد و گفته می‌شود نزدیک به صد کتاب را ترجمه کرد که بیست و یک کتاب آن طبی بود، از جمله «المنصوری» تألیف امام ابوزکریای رازی و القانون ابن‌سینا. بخشی از این ترجمه‌ها کار شاگردانش تحت نظارت او یا با همکاری مترجمان دیگر همچون غالبوس(Galipus)  که وی «مستعرب» بود.
در قرن دوازدهم، اسپانیایی‌ها و دیگرانی که به اسپانیا آمده بودند نیز به ترجمه پرداختند. سپس «آلفونسوی دهم» (پادشاه کاستیل، ۱۲۵۲-۱۲۸۴م) چندین مرکز آموزش عالی بنیاد نهاد و ترجمه از عربی به لاتینی، و گاهی به زبان کاستیلی را تشویق کرد.[3]
«جرج سارتون»Sarton) ) تاریخ‌نویس غربی می‌گوید: «مسلمانان -نوابغ مشرق- در قرون وسطی بزرگ‌ترین دستاوردها را رقم زدند. ارزشمندترین و اصیل‌ترین و پرماده‌ترین آثار به زبان عربی نوشته شد. از میانۀ قرن هشتم تا پایان قرن یازدهم، زبان عربی زبان علمی ارتقایی بشر بود، تا آنجا که هر کس می‌خواست با فرهنگ روزگار خود آشنا شود، ناگزیر از آموختن عربی بود. بسیاری از غیرعرب‌زبانان نیز چنین کردند. دیگر نیازی نیست ما دستاوردهای علمی مسلمانان را در ریاضیات، فیزیک، نجوم، شیمی، گیاه‌شناسی، پزشکی و جغرافیا یادآور شویم.»[4]
دربارۀ جایگاه قرطبه در انتقال تمدن اسلامی، «جوان برانت تراند جان» می‌گوید: «قرطبه در قرن دهم از همۀ شهرهای اروپا پیشرفته‌تر بود و در حقیقت مایۀ شگفتی و تحسین جهانیان. گردشگران شمالی از شهری سخن می‌شنیدند که هفتاد کتابخانه و نه‌صد حمام عمومی داشت. هرگاه حاکمان لئون یا ناوارا یا بارسلونا به جراح، مهندس، معمار، خیاط یا موسیقی‌دان نیاز می‌یافتند، روی به قرطبه می‌آوردند.»[5]
اندیشمند «لیوپولد وایس» که بعداً به اسلام مشرف شد و نام «محمد اسد» را بر خود گذاشت، تأکید می‌کند: «اغراق نیست اگر بگوییم عصر علمی مدرن که امروز در آن زندگی می‌کنیم، در شهرهای اروپا آغاز نشد، بلکه در مراکز اسلامی چون دمشق، بغداد، قاهره و قرطبه پایه‌گذاری شد.»[6]
زیگرید هونکهSigrid Hunke) ) می‌نویسد: «کوه‌های «پیرنه» مانعی در برابر این ارتباط نبودند، از همین‌رو تمدن عربیِ اندلس راه خود را به غرب یافت.»
او می‌افزاید: «مشعل تمدن عربی از طریق اندلس به دست هزاران اسیر اروپایی منتقل شد که از «قرطبه» و «سرقسطة» و دیگر مراکز فرهنگی اندلس بازمی‌گشتند. بازرگانان لئون، جنوا، ونیز و نورنبرگ واسطۀ میان شهرهای اروپایی و اندلس بودند. میلیون‌ها زائر مسیحی اروپایی که در راه سنتیاگو بودند، با بازرگانان عرب و زائران مسیحی شمال اندلس برخورد می‌کردند. سیل شوالیه‌ها، بازرگانان و روحانیونی که سالانه از اروپا به اسپانیا می‌آمدند، پایه‌های تمدن اندلس را به سرزمین‌های‌شان انتقال دادند. یهودیان نیز به عنوان تجار، طبیب و دانشمند فرهنگ عربی را به غرب بردند و در کار ترجمه در «طلیطله» سهمی بزرگ داشتند. آنان همچنین بسیاری از قصه‌ها، اسطوره‌ها و حماسه‌ها را از عربی به اروپا رساندند.»[7]
بدین‌سان، اندلس مرکز مهمی از مراکز تمدن اسلامی بود و یکی از اصلی‌ترین راه‌های انتقال آن به اروپا به شمار می‌آمد.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. المبارک، هانی، دورالحضارة العربیة الإسلامیة فی النهضة الأوربیة، ص: ۵۱، دارالفکر، دمشق، سوریة.

[2]. لوبون، گوستاو، حضارة العرب، ص: ۲۸۷، موسسة الهنداوی، جمهوریة مصر العربیة.

[3]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۶۹۸.

[4]. شمسی باشا، حسان، هکذا کنا یوم کنا، ص: ۸، دارالمنارة، جده، عربستان سعودی.

[5]. ماذا قدم المسلمون للعالم؟ ص: ۶۹۶.

[6]. الإسلام علی مفترق الطرق، ص: ۴۰.

[7]. شمس العرب تسطع علی الغرب: ص: ۳۱.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version