نویسنده: عبیدالله نیمروزی

پاسبان اندلس؛ سلطان یوسف بن تاشفین رحمه‌الله

بخش چهلم

رویارویی مسلمانان و قشتاله، خدعه و آمادگی برای نبرد
سه روز تقابل در کنار رود
دو سپاه سه روز تمام در دو سوی رودخانه مقابل یکدیگر صف کشیده بودند، و فرستادگان میان آنان در رفت‌وآمد بودند. در این میان، یوسف بن تاشفین نامه‌ای برای آلفونسو ششم پادشاه قشتاله فرستاد و او را میان سه راه مخیّر کرد: یا اسلام آوردن، یا پرداخت جزیه به مسلمانان، و اگر هیچ‌یک را نپذیرد، آمادۀ جنگ باشد. این نامه، نشانۀ پایبندی کامل ابن‌تاشفین به سلوک اسلامی بود و یادآور روش فاتحان بزرگ صدر اسلام، همچون خالد بن ولید، سعد بن ابی‌وقاص و ابوعبیده بود.
ابن تاشفین در بخشی از نامه نوشت: «ای اذفونش (آلفونسو)، شنیدیم که آرزو کرده‌ای در برابر تو دریایی باشد و کشتی‌ای که بتوانی با آن از آن بگذری تا به ما برسی. اکنون ما از دریا گذشتیم و خداوند ما را در این میدان رودرروی تو قرار داد. به‌زودی سرانجام دعایت را خواهی دید. «وَما دُعاءُ الكافِرينَ إِلّا في ضَلالٍ. [1]»»[2]
این پاسخ در حقیقت جوابیه‌ای بود به نامه‌ای که آلفونسو پیش از عبور سپاه مرابطین به اندلس نوشته بود و در آن گفته بود: «اگر توان گذر نداری، کشتی‌های خود را بفرست تا من نزد تو آیم و در هر مکانی که خواهی، با تو روبه‌رو شوم. اگر تو بر من پیروز شدی، غنیمتی بزرگ نصیبت می‌شود، و اگر من غالب شدم، حکومت از آن من خواهد شد.»
خشم آلفونسو و پاسخ کوتاه و کوبنده
وقتی آلفونسو نامۀ ابن تاشفین را خواند، آن را بر زمین انداخت و با خشم به فرستاده گفت: «به مولایت بگو که ما در میدان جنگ روبه‌رو خواهیم شد.» آن‌گاه پر از خشم و تهدید، پاسخ داد.
ابن تاشفین به دبیر خود، ابوبکر بن قصیره، دستور داد پاسخی درخور بنویسد. او نامه‌ای طولانی نوشت که وقتی بر امیر مرابطین خواند، ابن تاشفین گفت: «نیازی به طولانی‌گویی نیست؛ همان‌جا بر پشت نامۀ آلفونسو بنویس: آنچه خواهد شد، خواهی دید.»
وقتی آلفونسو این پاسخ کوتاه و قاطع را دید، سخت مضطرب شد و دانست که با مردی روبه‌روست که توان مقابله با او را ندارد.[3]
فریب آلفونسو در تعیین روز نبرد
آلفونسو پیش از آغاز نبرد، نامه‌ای دیگر برای یوسف نوشت: «فردا روز جمعه است و شما مسلمانان آن را روز عبادت می‌دانید، و روز یکشنبه روز نصارا است. پس بهتر است نبرد را به روز دوشنبه بیفکنیم تا هر یک از ما بتواند با همۀ توان در میدان حاضر شود.»
این پیشنهاد نزد یوسف مقبول افتاد و موعد نبرد به روز دوشنبه ۱۵ رجب ۴۷۹ق (۲۶ اکتبر ۱۰۸۶م) موکول شد.
اما در واقع آلفونسو، طبق روش ناجوانمردانۀ خود، معتقد بود که در جنگ حق دارد هر حیله‌ای به کار برد و پیمان‌شکنی کند. او قصد داشت در همان روز جمعه حمله کند تا مسلمانان را غافلگیر سازد.[4]
رؤیای شوم و غرور بی‌پایان آلفونسو
پیش از نبرد، آلفونسو خوابی دید که گویا بر فیل سوار است و معنای آن را نمی‌دانست. یک مسلمان تعبیر کرد: «ارتش تو هلاک خواهد شد، همان‌گونه که سپاه اصحاب فیل نابود شد.» آلفونسو در کمال غرور پاسخ داد: «به خدا قسم با همین سپاه، با خدای محمد (صلی‌الله‌علیه‌وسلم) خواهم جنگید!» این سخن نهایت تکبّر و جسارت او را نشان می‌داد.
هوشیاری مسلمانان در برابر خیانت
اگرچه زمان نبرد به تعویق افتاده بود، اما مسلمانان کاملاً محتاط بودند و می‌دانستند نباید از مکر آلفونسو غافل بمانند. معتمد بن عباد که از پیش، فریب‌های آلفونسو را تجربه کرده بود، شبانه جاسوسانی فرستاد تا وضعیت اردوگاه نصارا را بررسی کنند. آنان بازگشتند و خبر دادند که سپاه آلفونسو در حال آماده‌سازی برای حمله است. حتی شنیدند که آلفونسو به سپاهیانش گفته: «ابن عباد آتش‌افروز این جنگ‌هاست، و این صحرانشینان (مرابطین) اگرچه اهل وفا و دلاوری‌اند، اما این سرزمین را نمی‌شناسند و تنها به رهبری ابن عباد آمده‌اند. پس نخست بر ابن عباد بتازید و اگر او را شکست دهید، کار مرابطین آسان خواهد شد.»[5]
هماهنگی معتمد و یوسف برای خنثی‌سازی غدر
ابن عباد فوراً ابوبکر بن قصیره را نزد یوسف فرستاد و او را از خیانت آلفونسو آگاه کرد. ابن تاشفین پاسخ داد: «به یاری خداوند، به او نزدیک خواهم شد.» سپس فرمان داد یکی از سردارانش با دسته‌ای از سپاه، به اردوگاه نصارا یورش ببرند و آن را به آتش بکشند تا آلفونسو که مشغول نبرد با ابن عباد است، غافلگیر شود.
بدین ترتیب، ابن تاشفین سپاه خود را پیش از حرکت آلفونسو آمادۀ نبرد ساخت، همۀ حرکات او را زیر نظر گرفت و برای مقابله با هر خدعه‌ای کاملاً مهیا شد.
نبرد زلاقه و نبوغ نظامی ابن‌تاشفین
طرح نظامی ابن‌تاشفین
ابن‌تاشفین، برای آرایش سپاه اسلام، معتمد بن عباد را در قلبِ مقدمه (جلو) قرار داد، متوکل بن افطس را در جناح راست، سپاهیان شرق اندلس را در جناح چپ، و دیگر اندلسیان را در عقب‌سپاه (ساقة). در همین حال، نیروهای مرابطین به صورت کمین در نقاط پنهان جای گرفتند تا پس از درگیری دشمن با سپاه اندلس، ناگهان حمله‌ور شوند و علاوه بر ضربه بر دشمن، مانع عقب‌نشینی یا فرار اندلسیان گردند.
طرح نظامی آلفونسو
تقسیمات سپاه نصارا نیز کمتر از ارتش اسلامی دقیق و حساب‌شده نبود. آلفونسو ششم سپاهش را به دو بخش عمده تقسیم کرد: بخش نخست به فرماندهی کنت گارسیا و کنت رودریک، که وظیفه‌اش حملۀ مستقیم به معتمد بن عباد بود. بخش دوم دو جناح آلفونسو را در بر می‌گرفت که در جناح راست، سانچو رامیرز پادشاه آراگون، و در جناح چپ، کنت ریموند قرار داشتند. قلب سپاه نصارا را شخص آلفونسو ششم رهبری می‌کرد.
نگاهی به تدبیر ابن‌تاشفین
۱. از مهم‌ترین طرح‌هایی که نبوغ جنگی مرابطین را به نمایش گذاشت و نشان از آینده‌نگری و حسن تدبیر آنان داشت، این بود که ابن‌تاشفین جزیرۀ خضراء را به عنوان پایگاه برگشت و مرکز تجمع سپاهش در اندلس پیش از نبرد زلاقه قرار داد.
۲. او نیرویی ذخیره از دلیرترین و کارآزموده‌ترین جنگاوران نگه داشت تا در لحظۀ مناسب، زمانی که دشمن از شدت خستگی ناتوان شده باشد، با حملۀ غافلگیرانه بر آنان یورش برد. این تاکتیک بر پایۀ اصل کمین بود که زمین‌های ناهموار و صعب‌العبور اسپانیا به خوبی امکان اجرای آن را می‌داد.
۳. طرح زلاقه یک نقشۀ بدیع و ابتکاری بود که عنصر «غافلگیری» را به کار گرفت. نیروهای احتیاطی در آرامش و آمادگی کامل، مستقیم بر اردوگاه دشمن هجوم می‌بردند و فشار سنگینی از پشت بر سپاه آلفونسو وارد می‌کردند. در همین زمان، صدای مهیب طبل‌ها از اطراف سپاه مرابطین بلند می‌شد و آسمان و زمین را می‌لرزاند؛ چیزی که آلفونسو و سپاهیانش هرگز پیش‌تر تجربه نکرده بودند و این هیاهو وحشت بزرگی در دل آنان می‌افکند.
۴. ارتش اسلام با نظامی منسجم و صفوفی متراکم و استوار جنگید؛ روشی که برای شوالیه‌های نصارا ناشناخته بود. چرا که آنان بیشتر به نبردهای فردی خو گرفته بودند. ازاین‌رو، با وجود برتری عددی و تجهیزاتی، در برابر این صفوف استوار و روحیۀ شهادت‌طلبی مسلمانان، سخت ناتوان ماندند.[6]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. غافر: ۵۰.

[2]. الحلل الموشیة، ص ۳۵؛ نفح الطیب، ج ۲، ص ۵۲۷؛ وفيات الأعيان، ج ۲، ص ۴۸۳.

[3]. الحلل الموشیة، ص ۳۵ و ۳۸؛ نفح الطیب، ج ۲، ص ۵۱۷؛ الكامل في التاريخ، ابن اثیر، ج ۱۰، ص ۵۲.

[4]. اروپایی: يوسف أشباخ، تاريخ الأندلس في عهد المرابطين والموحدين، ص ۹۲-۹۳.

[5]. الحلل الموشیة، ص ۳۸؛ نفح الطیب، ج ۲، ص ۵۱۷.

[6]. شوقی ابو خلیل، الزلاقة بقیادة یوسف بن‌تاشفین، ص. ۴۹، دارالفکر، دمشق، سوریه.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version