نویسنده: محمد عاصم اسماعیلزهی

سیمای یهود در قرآن کریم

بخش دوم

دوران چهل‌سالۀ زندگی موسی علیه‌السلام در مصر
در دوران اقامت ۴۰سالۀ زندگی موسی علیه‌السلام در مصر مطالب زیادی اتفاق افتاد و فرعون علی‌رغم همۀ معجزاتی که دید، مانند مغلوب شدن ساحرانش و توبه و گرایش ساحران به موسی علیه‌السلام، باز هم سعی کرد که مردم دور موسی علیه‌السلام جمع نشوند؛ ولی عده زیادی به موسی علیه‌السلام ایمان آوردند و قوم بنی‌اسرائیل تشکل قوی پیدا کرد؛ لذا فرعون تصمیم گرفت، به بنی‌اسرائیل حمله کند و الله متعال به موسی علیه‌السلام امر کرد که شبانه با بنی‌اسرائیل از مصر خارج شود: “وَأَوْحَیْنا إِلی مُوسی أَنْ أَسْرِ بعِبادی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ” «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه کوچ بده که حتما دشمنان ازپی شما خواهند آمد».[1]
صبح روز بعد که فرعون از این ماجرا خبردار شد، با لشكر خود به طرف بنی‌اسرائیل حرکت کردند و قوم بنی‌اسرائیل در مقابل امواج نیل را داشتند و از پشت سپاه فرعون و گفتند که ما هلاک شدیم: “فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسی إِنَّا لَمُدْرَکُونَ” «چون آن دو گروه یکدیگر را دیدند، اصحاب موسی گفتند: حتما ما به چنگ آنان خواهیم افتاد».[2]
و در اینجا معجزۀ بزرگی رخ داد و بنی‌اسرائیل از آب گذشتند و این حادثه، نقطه‌عطفی برای بنی‌اسرائیل بود.[3]
سرنوشت بنی‌اسرائیل پس از گذشتن از آب
قوم بنی‌اسرائیل، بعد از عبور از آب و قضایایی که داشتند، قرار شد، وارد سرزمین فلسطین شوند، در سرزمین فلسطین حکومتی وجود داشت که به مردم خود ظلم می‌کرد و موسی علیه‌السلام به امر الهی به بنی‌اسرائیل فرمان داد که وارد این شهر شوید و با توکل الهی، با حاکم ستمگر مبارزه کنید و در آنجا زندگی راحتی داشته باشید؛ اما بنی‌اسرائیل با کمال جسارت گفتند: ما هرگز وارد این شهر نمی‌شویم؛ مگر اینکه این انسان‌های ستمگر از این شهر بیرون روند: “قالُوا یا مُوسی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ.” «گفتند: ای موسی! تا وقتی آنان در آن (شهرند)، ما هرگز پای در آن ننهیم تو و پروردگارت (بروید) و جنگ کنید که ما همین‌جا می‌نشینیم».[4]
و الله متعال در برابر این برخورد بی‌ادبانه، مجازات سنگینی برای آنان در نظر گرفت و سرزمین فلسطین را ۴۰ سال بر ایشان تحریم کرد و ۴۰ سال در بیابان سرگردان شدند و در همین دورا سخت بود که موسی علیه‌السلام از دنیا رفت و اتفاقات عجیبی افتاد و به بعضی از این اتفاقات دوران ۴۰سالۀ صحرا گردی، فقط اشاره می‌نماییم:
حوادث دوران چهل‌سالۀ صحراگردی بنی‌اسرائیل
الف: نزول الواح دهگانه
در همین دوران بود که موسی علیه‌السلام مأموریت یافت و از قومش جدا شد و به‌همراه گروهی به کوه سینا رفت و هارون علیه‌السلام را جانشین قرار داد: “وَواعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْناها بِعَشرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَقالَ مُوسی لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَأَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ” «و با موسی (برای عبادتی ویژه و دریافت تورات) سی شب وعده گذاشتیم و آن را با (افزودن) ده شب کامل کردیم، پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت و موسی (هنگامی که به میعادگاه می‌رفت) به برادرش هارون گفت: در میان قومم جانشین من باش و به اصلاح برخیز و از راه و روش مفسدان پیروی مکن».[5]
و در مدت ۴۰ شبانه‌روز عبادات و مناجات با الله، الواحی بر او نازل شد که آن‌ها را بروی سنگ‌نوشته‌هایی برای بنی‌اسرائیل آورد و تورات اصلی همین الواح است که مشتمل بر ده فرمان بوده است که آن ده فرمان عبارت اند از:
۱. برای خود خدایی جز من قرار مدهید؛
۲. به بت سجده نکنید؛
۳. نام الله را به باطل نبرید؛
۴. روز شنبه را گرامی بدارید؛
۵. پدر و مادر را احترام کنید؛
۶. کسی را به قتل نرسانید؛
۷. زنا و کار خلاف عفت نکنید؛
۸. دزدی نکنید؛
۹. علیه همسایگان شهادات دروغ ندهید؛
۱۰. به اموال و ناموس بندگان و همسایگان طمع نورزید.[6]
ب: داستان گاو بنی‌اسرائیل
از دیگر اتفاقات این ایام، داستان گاو بنی‌اسرائیل است که در آیۀ ۶۷ تا ۷۵ سورۀ بقره داستانش بیان شده است و این داستان علاوه بر اینکه نشان‌دهندۀ بهانه‌جویی و تلاش بنی‌اسرائیل برای فرار از مسئولیت و تکلیف الهی است، یکی از معجزات الهی را هم نشان می‌دهد و بار دیگر، زمینه برای هدایت و بازگشت و تعالی بنی‌اسرائیل را بیان کرده است و اما این معجزه هم، بر قلب سنگ ایشان اثر نکرد؟!
ج:  گوساله‌پرستی
از دیگر اتفاقاتی بود که در این دوران افتاد و در مدت ۳۰ تا ۴۰ روزه‌ای که موسی علیه‌السلام به کوه طور رفته بود، آن‌ها که مانده بودند، تحت وسوسه‌های سامری به پرستش گوساله روی آوردند و همین امر، غضب الهی را به دنبال داشت و اگر شفاعت موسی علیه‌السلام، نبود آن‌ها به‌طور کامل هلاک می‌شدند. قرآن در چندجا به این جریان اشاره دارد؛ مانند: سورۀ بقره آیۀ ۹۲، طه آیات ۸۵-۹۸ نساء آیۀ ۱۵۳، اعراف آیات ۱۴۸-۱۵۲.
د: ماجرای حضرت موسی و حضرت خضر علیهماالسلام
حضرت موسی علیه‌السلام در محل تلاقی دو دریا با بنده‌ای از بندگان الله برخورد کرد و داستان حکمت‌آمیز همراهی موسی و خضر علیهماالسلام در سورۀ کهف آیات ۶۵-۸۲بیان شده است و نکات بسیار آموزنده‌ای دارد.
هـ: طلب رویت خداوند توسط بنی‌اسرائیل
افراد همراه موسی علیه‌السلام درخواست رؤیت خداوند ذوالجلال را کردند و جریان صاعقه پیش آمد و همراهان موسی علیه‌السلام هلاک شدند و خود موسی علیه‌السلام بیهوش شد و موسی علیه‌السلام از خداوند متعال درخواست حیات دوباره برای ایشان کرد و آن‌ها زنده شدند.
و: وفات موسی علیه‌السلام
موسی علیه‌السلام از دنیا رفت و چون هارون علیه‌السلام هم قبل از او از دنیا رفته بود، حضرت «یوشع» علیه‌السلام شریعت او را تبلیغ کرد و بعد از حضرت موسی علیه‌السلام، بنی‌اسرائیل با رهبری یوشع پیامبر علیه‌السلام وارد سرزمین فلسطین شدند. پس بنی‌اسرائیل ذاتاً اهل فلسطین نبودند و به‌تدریج سازمان حکومتی ایشان محکم‌تر شد و به‌لطف الله و در سایۀ پیروی از شریعت موسی علیه‌السلام، خداوند متعال ایشان را بر عالمیان فضیلت داد: “یا بَنی‌إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمینَ” «ای بنی­اسرائیل، یادکنید از نعمت‌های که به شما عطا کردم و (به نعمت کتاب و رسول) شما را بر عالمیان برتری دادم».[7]
و این فضیلت و برتری که الله متعال بیان می‌کند، به‌خاطر پیروی از موسی علیه‌السلام و عبادت و بندگی الله متعال بود؛ نه به‌معنای برتری نژادی ایشان و لذا با از دست دادن ایمان و مخالفت انبیای الهی و روی آوردن به نژادپرستی، نه‌تنها این فضیلت از ایشان سلب شد؛ بلکه همین نژادپرستی، موجب سقوط ایشان شد و مقابل انبیاء علیهم‌السلام ایستادند و بسیاری از انبیا را تکذیب کردند و بسیاری از انبیا را به قتل رساندند.
رویارویی بنی‌اسرائیل با انبیاء علیهم‌السلام دوران طولانی دارد تا اینکه در دوران طالوت علیه‌السلام، حضرت داود علیه‌السلام که از نیروهای طالوت بود، به پیامبری مبعوث شد و جالوت را کشت و پس از وفات طالوت، مقتدرترین حکومت بنی‌اسرائیل تشکیل شد و بعد از او، پسرش سلیمان علیه‌السلام ادامه‌دهندۀ آن حکومتی شد که هرگز نظیر نداشته و علاوه بر حیوانات و اجنه، حتی عوامل طبیعی نیز تحت سیطرۀ سلیمان علیه‌السلام بودند؛ اما متأسفانه یهود و بنی‌اسرائیل حتی با سلیمان علیه‌السلام هم درگیر شدند و او را به کفر و سحر متهم کردند: “وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ ۚ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ ۖ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ ۚ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ ۚ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ۚ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ.” ترجمه: «و (یهودیان) از آنچه شیاطین در زمان پادشاهی سلیمان (از علم سحر بر مردم می خواندند) پیروی کردند. و (سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین) سلیمان کافر نشد، ولی شیاطین که به مردم سحر می­آموختند، کافر شدند. و (نیز یهودیان) از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد (پیروی کردند) و حال آنکه آن دو فرشته به هیچ کس نمی­آموختند؛ مگر آنکه می­گفتند: ما فقط مایه آزمایشیم (و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم می­دهیم)، پس (با به کار گرفتن آن در مواردی که ممنوع و حرام است) کافر مشو” اما آنان از آن دو فرشته مطالبی (از سحر) می­آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می­انداختند؛ در حالی‌که آنان به وسیلۀ آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند؛ و همواره چیزی را می­آموختند که به آنان آسیب می­رسانید و سودی نمی‌بخشید؛ و یقیناً (یهود) می­دانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهره­ای ندارد. و همانا بدچیزی است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت می­داشتند.».[8]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. سورۀ شعراء، آیه: ۵۲.

[2]. سورۀ شعراء، آیه: ۶۱.

[3]. ندوی، سید ابوالحسن علی، قصص النبیین، ج ۳، ص‏۴۵، سال چاپ: ۱۳۹۷هـ، نشر احسان تهران.

[4]. سورۀ مائده، آیه: ۲۴.

[5]. سورۀ اعراف، آیه: ۱۴۲.

[6]. در تورات در فصل ۲۰ «سفر خروج» احکام دهگانه‌ای دیده می‌شود که به‌عنوان ده فرمان در میان یهود معروف شده است.

[7]. سورۀ بقره، آیه: ۴۷.

[8]. دائرة المعارف وجدى به نقل از: سید على اکبر قرشى، تفسیر احسن الحدیث، واحد تحقیقات اسلامى بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۳۶۶، ج ۲، ص ۲۱۴.  

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version