نویسنده: غیاث الدین غوری
نگاهی کوتاه پیرموان عقاید و باورهای فرقه «دُرُوزِی»
بخش ششم
ریشههای فکری و اعتقادی
فرقهٔ دروز از باطنیگری یونان، بهویژه اندیشههای ارسطو و افلاطون تأثیر پذیرفتهاند؛ آنان بهطور کلی تحت تأثیر باطنیگریاند و بهخصوص از اندیشههای پیروان فیثاغورس بهره گرفتهاند و ایشان را سروران خود میدانند.
بیشتر باورهای خود را از فرقهٔ اسماعیلیه اقتباس کردهاند، در عقیده به زندگی جاویدان، تحت تأثیر دهریه (مادیگرایان) قرار گرفتهاند، آنان همچنین از آیین بودا در بسیاری از افکار و اعتقاداتشان تأثیر پذیرفتهاند و از بعضی فلاسفهٔ ایران، هند و فراعنهٔ باستان نیز متأثر شدهاند؛ آنها ریشههای مذهبشان را به روشهای فلسفی و عرفانی پیشین در دورههای مختلف تاریخی نسبت میدهند، چنانکه «کمال جنبلاط» در مقدمهٔ کتاب “أضواء على مسلك التوحيد – الدرزية” مینویسد:
«به نظر ما، نمیتوان مسیر توحید را جدای از مسیرهای حکمت و عرفان که در دورههای گوناگون تاریخ – چه شناختهشده و چه ناشناخته – وجود داشتهاند، در نظر گرفت. این مسیرها زندگی نخستین مؤمنان موحد را در مصر باستان، هند، ایران، تبت، سرزمینهای پشت واحهها، بابل، آشور، یونان، جزایر مدیترانه، و سواحل آن و سپس در اسلام، پیش از آن در مسیحیت اولیه و حتی پیش از آن (همانگونه که در غارهای دریای مرده در فلسطین آشکار شده) شکل دادهاند و نیز در مذاهب عرفانیای که در سراسر جهان باستان پراکنده شده بودند. حکمت در هیچ زمان یا مکان از یکدیگر جدا نیست.»
جنبلاط، این اندیشمند دروزی، در این سخن توقف نمیکند؛ بلکه ریشهٔ این مذهب را به حکمای هند نسبت میدهد، و میگوید: «از شگفتانگیزترین چیزهایی که در این نسخههای خطی یافتیم، ارتباط این مسیر توحیدی با حکمای هند و سند بود، ما باور داشتهایم و همچنان باور داریم که حکمت در هر مکان و زمانی، یکی است؛ جوهر آن تغییر نمیکند؛ زیرا حقیقت یکی است، کشف آن یکی است، و روح و عقل بشر نیز یکیاند.
ما از پیوند موحدین (دروزیها) با حکمای هند آگاه بودیم، آنان را میستودند و از برخی چهرههای مبارک آنان یاد میکردند. بهویژه ما داستان کتاب «بَلوهر حکیم» را دنبال کردیم، کتابی که میان موحدین (دروزیها) رایج است و از کتابهای پند و اندرز آنان بهشمار میرود و دریافتیم که موحدین در این سرزمینها برحقاند؛ زیرا وجه باطنی و آشکار حکمت جهانی انسانی را دارا هستند.»
این خلاصهای از مذهب دروزی است؛ و بیتردید، یکی از شگفتآورترین صفحههای شورش بر اسلام، بلکه شورش بر عقل و منطق است و از نظر افراط و انحراف، از شدیدترین آنهاست.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی