نویسنده: ابورائف

نقش مسلمانان در شکل‌گیری و توسعۀ علوم

بخش شصت‌وچهارم

زیبایی لباس‌ها
بخش دیگری از زیبایی‌ها، زیبایی لباس است که شریعت اسلامی به آن توجه ویژه داشته است.
اسلام هم‌چنین به آنچه انسان می‌پوشد، یعنی لباس‌ها، توجه ویژه‌ای داشته است؛ زیرا لباس‌های تمیز و زیبا، هم برای خودِ پوشنده مفید است، هم برای کسانی‌که در کنار او زندگی می‌کنند؛ بلکه حتی برای کسی‌که او را می‌بیند و اگرچه او را نشناسد نیز تأثیرگذار است.
قرآن کریم هنگام سخن‌گفتن از نعمت لباس، بیان کرد که لباس عیب‌ها را می‌پوشاند و نیز زینت است.
سرشت انسان به‌گونه‌ای آفریده شده که به‌طور فطری تمایل به پوشاندن عورت دارد، برخلاف حیوانات و پرندگان؛ و همین گرایش فطری به‌خودی‌خود امری زیباست، حتی اگر ذاتاً ضروری باشد. وقتی حضرت آدم و همسرش از آن درخت ممنوعه خوردند، عورت‌شان برای‌شان آشکار شد و وقتی متوجه آن شدند، شروع کردند به چسباندن برگ‌های بهشتی بر خود: “طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ”[1] ترجمه: «و (براي پوشاندن شرم‌گاه‌هاي خود) شروع به جمع‌آوري برگ‌هاي (درختان) بهشت كردند و آن‌ها را بر خود افكندند.»
«و این نشان می‌دهد که منظور، عورت‌های جسمانی بود که انسان به‌طور طبیعی از نمایان‌شدن آن خجالت می‌کشد و تنها وقتی فطرتش فاسد شود، ممکن است از بی‌پوششی و برهنگی ابایی نداشته باشد.»[2]
پس لباس‌پوشیدن، امری فطری و ضرورتی درونی در وجود انسان است و انسان به آن نیاز دارد. این خود نعمتی از جانب خداوند است؛ اما خداوند توجه ما را به زیبایی لباس نیز جلب کرده، سپس ما را به زیبایی درونی هم دعوت کرده است. خداوند می‌فرماید:
“یَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِي سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِکَ خَیْرٌ”[3] ترجمه: «ای فرزندان آدم! ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که عورت شما را می‌پوشاند و زینتی است، و لباس تقوا بهتر است».
از نخستین آیاتی که نازل شد، آیه‌ای است که خداوند در آن می‌فرماید: “وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ[4] ترجمه: « و لباست را پاک کن» و چه زیباست که اسلام از همان آغاز، به ظاهر انسان همان‌قدر اهمیت می‌دهد که به باطن او، به‌گونه‌ای که پاکی و طهارت ظاهر را همراه با توحید می‌آورد: “وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ” و “وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ”[5] « و پروردگارت را به بزرگی یاد کن و لباست را پاک کن.» طهارت در اینجا هم به معنای حسی (پاکی لباس) است و هم به معنای طهارت از گناه و معصیت. امام ابن‌کثیر رحمه‌الله می‌گوید: «این آیه ممکن است هر دو معنا را شامل شود، همراه با طهارت دل؛ چراکه عرب‌ها گاهی واژۀ «ثیاب» را برای دل نیز به‌کار می‌برند.»[6]
خداوند هم‌چنین ما را به آراستگی دعوت کرده و فرموده: “یَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا”[7] ترجمه: «‏اي آدميزادگان! در هر نمازگاه و عبادتگاهي، خود را (با لباس مادي كه عورت شما را بپوشاند و با لباس معنوي كه تقوا نام دارد) بيارائيد، و بخوريد و بنوشيد ولي اسراف و زياده‌روي مكنيد كه خداوند مسرفان و زياده‌روي‌كنندگان را دوست نمي‌دارد.»
و در ادامه، انکار کرده کسانی را که از این زینت بهره نمی‌برند: “قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ والطیبات من الرزق”[8] ترجمه: « ‏(اي محمّد! زشتي كارِ افتراء تحليل و تحريم را بديشان خاطرنشان ساز و به آنان) بگو : چه كسي زينت‌هاي الهي را كه براي بندگانش آفريده است و هم‌چنين مواهب و روزي‌هاي پاكيزه را تحريم كرده است‌؟»
برخی از علمای اسلامی در فهم آیۀ «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ» آن‌قدر دقت داشتند که شرط می‌دانستند لباس با گلاب شسته شده باشد. امام فخر رازی رحمه‌الله در تفسیر خود نقل می‌کند که این علما معتقد بودند چون الله  متعال ما را به نماز فراخوانده و نماز دعاست و چون فرمان را انجام داده‌ایم پس به لحاظ ظاهر کفایت می‌کند؛ اما چون آیه می‌گوید: «خُذُوا زِينَتَكُمْ»، باید نهایت زینت (مانند لباس شسته‌شده با گلاب) را رعایت کرد.[9]
وقتی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم مردی را با لباس‌های کثیف دید، فرمود: «آیا این مرد آبی پیدا نمی‌کرد تا لباسش را با آن بشوید؟»[10]
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم لباس سفید را دوست می‌داشت و سفارش می‌فرمود: «لباس سفید بپوشید که پاک‌تر و نیکوتر است.»[11]
در سیرۀ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم دو موقف جالب وجود دارد: یکی دربارۀ مردی که زیبایی را دوست داشت، ولی می‌ترسید این محبت ناشی از تکبر باشد و دیگری دربارۀ مردی که به ظاهر خود بی‌اعتنا بود.
عبدالله بن مسعود روایت می‌کند که پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: کسی‌که در دلش ذره‌ای از تکبر باشد، به بهشت وارد نمی‌شود». مردی پرسید: «اما انسان دوست دارد لباس و کفشش زیبا باشد»، پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم  فرمود: «خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد. تکبر، رد کردن حق و تحقیر مردم است.»[12]
این همان معادلۀ دقیق اسلامی است؛ توجه به زیبایی و زینت؛ اما بدون افتادن در دام تکبر، تکبر یعنی از بالا به دیگران نگریستن و بزرگ‌پنداشتن خود. اشکالی ندارد که زیبا باشی؛ زیرا خداوند زیبایی را دوست دارد، اما مراقب باش حتی ذره‌ای تکبر نداشته باشی؛ زیرا همان یک ذره ممکن است تو را از ورود به بهشت محروم کند.
در این زمینه، دوری‌گزینی کامل از زیبایی، ورع یا احتیاط شرعی محسوب نمی‌شود، اینجاست که به موقف دوم می‌رسیم؛ ابوالأحوص از پدرش نقل می‌کند: «به پیامبر اکرم درحالی‌که لباسی فرسوده بر تن داشتم، وارد شدم. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: آیا ثروت داری؟ گفتم: بله. فرمود: از چه نوع؟ گفتم: الله به من شتر، گوسفند، اسب و غلام عطا کرده است. فرمود: پس باید آثار نعمت و کرامت الله بر تو دیده شود.»[13]
اسلام بدین‌گونه میانه‌روی را میان افراط و تفریط، میان کبر و زشتی، برقرار کرده است. خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و دوست دارد آثار نعمتش در بندگانش دیده شود؛ اما کسانی‌که در دل‌شان ذره‌ای تکبر باشد، از بهشت محروم‌اند.
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم بهترین و زیباترین لباس‌ها را می‌پوشید. حضرت ابن عباس رضی‌الله‌عنه وقتی از طرف حضرت علی رضی‌الله‌عنه برای گفت‌وگو با خوارج مأمور شد، زیباترین لباس‌های خود را پوشید. امام ابوداود نقل کرده که ابن عباس گفت: وقتی نزد خوارج رفتم، گفتند: ای پسر عباس، این لباس چیست؟ گفتم: چه ایرادی دارد؟ من خودم زیباترین لباس‌ها را بر پیامبر خدا دیده‌ام.»[14]
توجه به لباس و پاکیزگی به حدی در اسلام مورد توجه است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم کراهت داشت مسلمانی با لباس کثیف به نماز، به‌ویژه نماز جمعه، بیاید؛ حتی به کسانی‌که در مشاغل آلوده‌کننده کار می‌کردند سفارش می‌فرمود برای جمعه لباس تمیز داشته باشند. فرمود: «چه ایرادی دارد اگر هر یک از شما برای نماز جمعه، لباسی جداگانه داشته باشد، غیر از لباس کارش؟»[15]
در فقه اسلامی، اگر لباس با چیزی مانند ادرار، مدفوع یا خون آلوده شود، نجس تلقی می‌شود و نماز در آن صحیح نیست، مگر این‌که نجاست برطرف گردد؛ البته در مورد مقدار آن در میان فقهای مذاهب اسلامی اختلافات و تفاوت‌هایی وجود دارد.
امام مناوی رحمه‌الله‌تعالی این موضوع را چنین خلاصه کرده: «پاکیزگی لباس و بدن، هم به حکم عقل، هم شرع و هم عرف، لازم است». گفته شده که لباس‌های «شیخ‌الاسلام برهان‌بن‌ابی شریف» چنان تمیز و سفید بود که در زمان خودش از لباس پادشاهان نیز پاکیزه‌تر بود، گویی با لباس‌هایش چونان تکه‌ای نور بود.
پاکیزگی، موجب هیبت در چشم دیگران و جایگاه در دل آن‌ها می‌شود، برخی از اهل فقر در این زمینه سستی نشان دادند، چنان‌که لباس برخی از آنان در حدی بود که از نظر عقل و عرف نکوهیده، و حتی ممکن است از نظر شرعی نیز نکوهیده باشد. شیطان به یکی از آن‌ها چنین وسوسه کرد که «اول دلت را پاک کن، بعد لباست را»، اما هدفش نصیحت نبود؛ بلکه برای بازداشتن او از اجرای فرمان الله و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و رعایت حقوق همراهانش و جماعتی که نظافت در آن لازم است. اگر دقیق بنگریم، خواهیم دید پاکیزگی ظاهر، در پاک‌سازی باطن نیز یاری‌گر است.
نقل شده است که لباس پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم هیچ‌گاه کثیف نشد؛ چنان‌که در «المواهب» و منابع دیگر آمده است. گفته شده چون چیزی جز پاکی و خوشبویی از او صادر نمی‌شد.»[16]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. اعراف: ۲۲.
[2]. سيدقطب، فی ظلال القرآن، ج۳: ص: ۱۲۶۹، دارالشروق، بیروت، لبنان.
[3]. اعراف: ۲۶.
[4]. مدثر: ۴.
[5]. مدثر: ۳-۴.
[6] – ابن كثير، تفسير القرأن الكريم، ج۸، ص: ۲۶۳، دار طیبه.
[7]. اعراف: ۳۱.
[8]. اعراف: ۳۲.
[9] – رازی، فخرالدین، التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص: ۲۲۹، دار إحیاء التراث العربی، بیروت.
[10]. ابوداوود: ۴۰۶۲.
[11]. احمد: ۲۰۱۶۶.
[12]. مسلم: ۹۱.
[13]. نسائی: ۵۲۳۴.
[14]. ابوداوود: ۴۰۳۷.
[15]. ابوداوود: ۱۰۷۸.
[16]. المناوي، فيض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲: ص: ۲۲۵، المکتبة التجاریة، مصر.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version