در بررسی گفتگوی میان حضرت ابراهیم علیهالسلام و پدرش، جزئیاتی ظریف؛ اما پرمعنا آشکار میشود که درک بهتری از شخصیت ابراهیم علیهالسلام و شیوۀ دعوت او به توحید به ما میدهد:
۱. ملایمت و بردباری ابراهیم علیهالسلام:یکی از برجستهترین ویژگیهایی که در این گفتگو به چشم میخورد، حلم بینظیر حضرت ابراهیم علیهالسلام است؛ حتی زمانیکه با سرسختی و کفر پدرش مواجه میشود، لحن و کلمات او سرشار از مهربانی و دلسوزی است. او هرگز از الفاظ تند یا تحقیرآمیز استفاده نمیکند؛ بلکه با نهایت ادب و احترام پدرش را به راه راست دعوت میکند. این شیوۀ برخورد، نه تنها نشاندهندۀ عظمت روحی ابراهیم علیهالسلام است؛ بلکه الگویی برای نحوۀ دعوت به دین و هدایت دیگران نیز محسوب میشود. قرآن کریم این ملایمت را در عباراتی دقیق و گیرا به تصویر میکشد که نشاندهندۀ اوج فصاحت و بلاغت ابراهیم علیهالسلام در بیان حقیقت است.
۲. صدیق بودن پیش از نبیبودن: توصیف خداوند متعال از ابراهیم علیهالسلام به عنوان صدیق و پیامبر بسیار قابل تأمل است. تقدم واژۀ صدیق (راستگو و تصدیقکننده) بر نبی (پیامبر) نکتهای کلیدی را روشن میکند: ابراهیم علیهالسلام پیش از آنکه به مقام نبوت برسد و وحی الهی را دریافت کند، فردی با کمال صداقت و راستگویی در میان قوم خود بود، او به دلیل اخلاق نیکو، امانتداری و وفای به عهد خود، مورد اعتماد و احترام همگان قرار داشت. این صداقت ذاتی، پایه و اساس پذیرش دعوت او پس از نبوت شد، به عبارت دیگر، مردم ابتدا شخصیت صادق و مورد اعتماد او را میشناختند و سپس آمادۀ پذیرش رسالت او میشدند. این امر نشان میدهد که صداقت و پاکی درونی، مقدم بر مقام و منصب است و راه را برای تأثیرگذاری بیشتر در هدایت دیگران هموار میکند.
این جنبهها از شخصیت و شیوۀ دعوت حضرت ابراهیم علیهالسلام، درسهای ارزشمندی را برای ما به ارمغان میآورد: اینکه چگونه میتوان با ملایمت و صداقت، حتی در برابر سرسختترین مخالفتها، به نشر حقیقت پرداخت.
واکنش آزر، پدر ابراهیم، به دعوت پسرش
با وجود مهربانی و ادب فراوان حضرت ابراهیم علیهالسلام در دعوت پدرش و با وجود اینکه او را با عبارت «پدر جان» مورد خطاب قرار داد تا احساسات پدری او را برانگیزد، شاهدیم که آزر، پدر ابراهیم، با قساوت، خشونت، بیرحمی و تهدید به این همه لطف پاسخ میدهد.
پس از شنیدن سخنان پسرش، آزر گفت: “قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِی یا إِبْراهِیمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِی مَلِیاً”.[1] ترجمه: «(پدر ابراهیم برآشفت و) گفت: آیا تو ای ابراهیم از خدایان من رویگردانی؟! اگر (از این كار یكتاپرستی و ناسزاگوئی دربارۀ بتان) دست نكشی، حتماً تو را سنگسار میكنم. برو برای مدّت مدیدی از من دور شو (تا آتش كینه و خشمم فروكش كند، و دست به خون تو نیالایم)».
این بدان معناست: ای ابراهیم، آیا تو از خدایان من روگردان و اعراضکنندهای؟ اگر از طعنهزدن به خدایانم و نصیحتهایت به من، برای ترک پرستش آنها دست بر نداری، قطعاً تو را با سنگها سنگسار خواهم کرد و برای مدتی طولانی از من دور شو.[2]
او با تمام تأکید اعلام کرد که اگر ابراهیم از راه خود بازنگردد، سرنوشت او در آینده مرگ محقق خواهد بود (قطعاً تو را سنگسار خواهم کرد). و به عنوان تضمینی بر این عزم و تأکید، تصمیم به هجران و قطع رابطۀ طولانی را اعلام کرد: (و برای مدتی طولانی از من دوری کن). یعنی نه گفتگویی، نه معاشرتی و نه جایی در خانهام برای تو و در قلبم نیز هیچ اثری از مهر یا عطوفت و نیکی برای تو نخواهد بود.
او دو مجازات را برای ابراهیم علیهالسلام اعلام کرد: اولی فوری بود که همان اخراج از خانه و بیخانمانی و تبعید بود و اگر این کارساز نبود، دومی در آینده بود که همان سنگسار تا حد مرگ بود.
اینکه چنین چیزی از آزر، پدر ابراهیم علیهالسلام، سر بزند، عجیب نیست؛ زیرا کفر یا شرک، قلب او را مانند سنگ خارا کرده بود؛ بلکه سنگ خارا نیز از او نرمتر است. خداوند متعال میفرماید:
“وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ”[3] ترجمه: «و پارهای از سنگها است كه از آن نهرها میجوشد و پارهای از آنها است كه میشكافد و آب از آن بیرون میآید و پارهای از آنها است كه از ترس خدا فرو میریزد و الله از آنچه میكنید بیخبر نیست».
این آیه نشان میدهد که حتی سنگها نیز در برابر عظمت خداوند خشوع میکنند، اما قلوب کافران تا این حد سخت شده است.
واکنش ابراهیم علیهالسلام به پدرش: اوج ادب و بردباری
در برابر خشونت و بیرحمی پدرش آزر، حضرت ابراهیم علیهالسلام خطمشی الهی و تربیتی خود را در پیش گرفت. او که نمونهای از مؤمن صالح و الگو در برخورد با والدین بود، با نهایت آرامش، بردباری و گشادهرویی پاسخ داد.
«سَلام عَلَیکَ» این کلام کوتاه، اما عمیق، حاوی چندین پیام است:
۱. پایان دادن محترمانه به بحث:ابراهیم علیهالسلام با گفتن «سلام بر تو»، به طور ضمنی نشان داد که از ادامۀ بحث بیحاصل با پدرش که هیچ تمایلی به شنیدن حق نداشت، خودداری میکند؛ اما این پایان دادن به بحث، همراه با احترام و آرزوی خیر بود، نه با قهر و عصبانیت.
۲. نمایش اوج نیکوکاری: با وجود اینکه پدرش او را تهدید به سنگسار و طرد کرده بود، ابراهیم علیهالسلام همچنان بر اصول اخلاقی خود پایبند ماند. این عمل، نشاندهندۀ بالاترین درجۀ نیکوکاری و ادب فرزند در برابر والدین است، حتی اگر والدین در گمراهی باشند. این برخورد، تجلی عملی آیۀ قرآن کریم است که میفرماید:
“وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِی مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً”[4] ترجمه: «هرگاه آن دو، تلاش و كوشش كنند كه چیزی را شریك من قرار دهی كه كمترین آگاهی از بودن آن و (كوچكترین دلیل بر اثبات آن) سراغ نداری، از ایشان فرمانبرداری مكن. (چرا كه در مسألۀ عقائد و كفر و ایمان همگامی و همراهی جائز نیست، و رابطۀ با الله، مقدّم بر رابطۀ انسان با پدر و مادر است و اعتقاد مكتبی برتر از عواطف خویشاوندی است. ولی در عین حال) با ایشان در دنیا به طرز شایسته و به گونۀ بایستهای رفتار كن».
ابراهیم علیهالسلام اطاعت از شرک را رد کرد، اما مصاحبت نیکو و مهربانی را ادامه داد.
۳. دعا و آرزوی سلامتی و هدایت: «سلام بر تو» همچنین میتواند به معنای دعایی برای سلامت و رستگاری پدر باشد. ابراهیم علیهالسلام با این کلام، در عمق وجود خود، همچنان به هدایت پدرش امیدوار بود و برای او آرامش و سلامتی طلب میکرد.
این واکنش ابراهیم علیهالسلام نمونهای بارز از صبر، حکمت و بصیرت یک پیامبر است که حتی در سختترین شرایط نیز از اصول اخلاقی و الهی خود دست نمیکشد و با نهایت احترام و مهربانی با مخالفان، به ویژه خانوادۀ خود، برخورد میکند.