
نویسنده: عبیدالله نیمروزی
پاسبان اندلس (اسپانیا)، سلطان یوسف بن تاشفین رحمهالله
بخش بیستوچهارم
جهاد بزرگ برای وحدت مغرب
وقتیکه یوسف بن تاشفین، سپاه منظم خود را تشکیل داد، فرماندهان آن را تعیین کرد، نقشههای جنگی را ترسیم نمود و اهداف مشخصی را تعیین کرد، این لشکریان مؤمن بهسوی هدفهای خود روانه شدند. این اهداف، مبارزه با قبایلی بود که از اطاعت دولت مرابطین و از احکام شریعت اسلام خارج شده بودند. مهمترین این قبایل، قبایل مغراوه و بنی یفرن بودند.[1]
فرماندهای در میدان: یوسف بن تاشفین در خط مقدم
یوسف بن تاشفین، خود فرماندهی بخش دیگر سپاه را بهعهده گرفت و در پی پیشقراولان، حرکت کرد تا اسلام را گسترش دهد، اوضاع مردم و سرزمینها را رسیدگی کند، مالیات ظالمانه و احکام ساختگی را لغو نماید و تنها زکات، عشر و موارد مشابهی را باقی بگذارد که موافق با شریعت اسلامی هستند. در این مسیر، یوسف مردم را به جماعت، نماز، وحدت صفوف، اقامۀ دین و پیوستن به کاروان جهاد دعوت میکرد.
واکنش مردم مغرب: سه دستۀ متفاوت
مردم مغرب در برابر دعوت یوسف بن تاشفین به سه گروه تقسیم شدند:
-
گروهی که با طیب خاطر اطاعت کردند و به صف مجاهدان پیوستند.
-
گروهی که مخالفت و عناد نشان دادند. مرابطین آنها را به بازگشت به جماعت و ترک تفرقه دعوت میکردند. اگر نمیپذیرفتند، آنها را محاصره مینمودند و اگر این هم مؤثر نبود، جهاد علیهشان آغاز میشد تا زمانی که توبه کنند و به احکام شریعت گردن نهند.
-
گروه سومی که نه میجنگیدند و نه به مرابطین میپیوستند؛ بلکه تنها عقبنشینی میکردند.[2]
فتح سرزمین به سرزمین: گسترش دولت مرابطین
بدینگونه، یوسف بن تاشفین پرچم جهاد را در دست گرفت و پیش رفت، چنانکه به سراسر بلاد مغرب رسید و کشور را گسترش داد. قبایل را یکییکی تحت اطاعت درآورد و شهرها را یکی پس از دیگری فتح کرد.[3]
نوسازی ارتش در مرحلۀ جدید
با تکیه بر تجربههای جهادی و حس نظامیگری نیرومندش، یوسف به این نتیجه رسید که باید ارتش را از نو سازماندهی کند، گروههای جدید تشکیل دهد و فرماندهانی شایسته برای آنها برگزیند. این تصمیم با توجه به مرحلۀ جدیدی که دولت به آن وارد شده بود گرفته شد: دولتی که از بادیهنشینی و وابستگی به صحرا، به وضعیتی پایدار و با پایتختی مقتدر، قلعهها، استحکامات، نیروهای آمادۀ جنگ، تسلیحات و آذوقه دست یافته بود.
روایات تاریخی اشاره دارند که شمار نیروهای مرابطین به حدود صد هزار سوارکار از قبایل مختلفی رسیده بود که زیر پرچم مرابطین گرد آمده و به اصول آن ایمان آورده بودند. اما تاریخ دقیق این آمار مورد اختلاف است. بهعنوان نمونه، ابن ابیزرع سال ۴۵۴ هجری را ذکر کرده است.
نیروی ایمان: رمز گسترش بینظیر ارتش مرابطین
با آنکه روایات دربارۀ تعداد نیروها متفاوتاند، اما افزایش فوقالعاده ارتش مرابطین در آن زمان غیرقابل انکار است. دلیل این امر، گسترش دعوت مرابطین، آگاهی مردم از اهداف بلند آن، افزایش روحیۀ جهادی اسلامی، و تمایل عمومی برای پیوستن به صفوف مجاهدان بود. مگر میشود دعوت مرابطین گسترش نیابد، وقتی رهبرانش تا مرز شهادت بدان وفادار بودند؟
بنیانگذار این نهضت، عبدالله بن یاسین، در سال ۴۵۱ هجری شهید شد. پس از او، امیر یحیی بن عمر در حدود سال ۴۴۸ هجری و ابوبکر بن عمر در سال ۴۸۰ هجری نیز جان خود را فدای این راه کردند. یوسف بن تاشفین نیز راه آنان را دنبال کرد و در هر نبرد، در خط مقدم حضور داشت و آمادگی شهادت را داشت. او دلبستۀ دنیا نبود، نان جو میخورد و لباس خشن میپوشید!
محبوب قلوب: چرا مردم مغرب گرد یوسف جمع شدند؟
با این اوصاف، آیا جای تعجب است که همۀ مردم مغرب با میل و رغبت دور یوسف بن تاشفین جمع شدند؟ اگر ارتش او شامل صد هزار جنگجوی مسلح بود، نباید تعجب کرد، چون مرابطین باور داشتند که جهاد، بهویژه در برابر هجوم دشمن، بر هر مسلمانی واجب است. بنابراین، تمام نیروهای مرابطین آمادۀ جهاد بودند.
ادامه دارد…
[1] . ابن ابیزرع، روض القرطاس، ص۸۹.
[2] . ابنأبیزرع، روضالقرطاس في أخبار ملوك المغرب وتاريخ مدينة فاس، تحقیق: بشار عواد معروف، دار الغرب الإسلامي، بيروت، ۱۹۹۷م، ص ۸۹. همچنین: يوسف أشباخ، تاريخ الأندلس في عهد المرابطين والموحدين، ترجمه: د. إحسان عباس، دار الثقافة، بيروت، ۱۹۸۳م، ص ۴۷۹.
[3] . ابنأبیزرع، روضالقرطاس، ص ۸۹؛ يوسف أشباخ، تاريخ الأندلس في عهد المرابطين والموحدين، ص ۴۷۹.