نویسنده: عبدالحی لیّان
الگوی تربیت الهی در خانوادۀ انبیاء
بخش بیستونهم
آموزههای تربیتی داستان نوح علیهالسلام
البته علاوه بر مسئولیت پدری، نوح علیهالسلام به عنوان یک پیامبر، مأمور به دعوت مردم به خیر و دین الله متعال بود. ازاینرو، بر او واجب بود که دعوت خود را تا آخرین لحظات زندگی به مدعوین برساند، همانگونه که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم نیز با بسیاری از افراد، از جمله عمویش (ابوطالب)، چنین رفتاری داشتند. امید است که این دعوت در واپسین لحظات زندگی شنوندهای بیابد که به آن گوش فرا دهد، اجابت کند و به الزامات آن تسلیم شود و بدین ترتیب سرنوشت او از آتش جهنم به بهشت تغییر یابد.
بنابراین، پایداری، امید و عدم ناامیدی در دعوت به سوی حق، حتی در شرایط به ظاهر ناامیدکننده، از اصول اساسی است؛ زیرا هیچگاه نمیتوان دانست که چه زمانی قلبها برای پذیرش حقیقت آماده میشوند.
آموزۀ پنجم: نقش حیاتی همسر صالح در تربیت فرزند
بر پدران واجب است که در انتخاب همسران صالح و پایبند به دین خداوند نهایت دقت را به خرج دهند. دلیل این امر، تأثیر مستقیم و عمیق مادر بر فرزندان است:
– مادر، فرزند را برای چندین ماه در بطن خود حمل میکند.
– پس از تولد، او را به آغوش میکشد و برای مدت زمانی طولانی و مهم، فرزند از شیر او تغذیه میکند.
– مهمتر از همه، مادر تأثیری قوی و مستقیم بر شکلگیری روان و شخصیت فرزند دارد. او نقشی فعال و اساسی در تربیت و پرورش فرزند ایفا میکند.
فراهم آوردن محیط صالح و انتخاب دوست مناسب
علاوه بر انتخاب همسر، پدران باید محیطی صالح را برای فرزندان خود فراهم آورند تا آنها بر اساس منهج اسلامی و اصول و افکار والا تربیت شوند. این محیط شامل توجیه صحیح و سالم از کودکی است که باید بر مبنای کتاب الله (قرآن) و سنت رسول او باشد.
همچنین، پدران باید نهایت تلاش خود را به کار گیرند تا دوستان فرزندانشان، افرادی صالح باشند تا آنها نیز صالح و نیکوکار بار بیایند؛ زیرا همنشینی تأثیر بسیار زیادی بر افراد میگذارد. ضربالمثل قدیمی «الصاحب ساحب» (دوست کَشنده است/دوست تو را با خود میکشد) نیز به همین معنا اشاره دارد.
در نهایت، نه تنها پدران؛ بلکه تمامی مربیان، باید بهترین روشهای تربیتی را برای تربیت فرزندان و دیگران به کار گیرند. این روشها باید متنوع و متفاوت باشند و به صورت تدریجی اعمال شوند تا تأثیری عمیقتر و ماندگارتر داشته باشند و در نتیجه، پاسخگویی و پذیرش کودکان و مربیان را دیر یا زود به دنبال داشته باشند. این رویکرد جامع، که شامل انتخاب همسر صالح، ایجاد محیط تربیتی مناسب، نظارت بر انتخاب دوستان و استفاده از روشهای مؤثر تربیتی است، کلید پرورش نسلی متعهد و صالح است.
آموزۀ ششم: نرمخویی و مهربانی در دعوت و نصیحت فرزندان
این رویکرد، از نحوۀ خطاب حضرت نوح علیهالسلام بهفرزندش با کلمۀ «یا بُنَیَّ» (ای پسرم کوچکم) استنباط شده است.
دعوت نوح علیهالسلام با واژۀ «یا بُنَیَّ» که یک تصغیر به همراه تحنن است، نشاندهندۀ مهر و رأفت و رحمت اوست. این کلمه عاطفۀ فرزندپروری را در مخاطب برمیانگیزد، با این امید که به ندای پدرش توجه کند، به آنچه به او گفته میشود، دقت کند، بشنود و از آن بهره ببرد و در نهایت، به پاسخ مطلوب دست یابد.
این شیوه آغاز گفتوگو با فرزندان، نمونهای عالی از حکمت در تربیت فرزند است. پدران و مربیان باید حتی اگر فرزندانشان در خطا هستند، با کلماتی با آنها صحبت کنند که احساساتشان را برانگیزد و حس محبت و شفقت خود را به آنها منتقل کنند. شاید این رویکرد باعث شود که فرزندان گوش شنوا داشته باشند و در نتیجه اطاعت کنند و فرمانبردار شوند.
درسی برای مربیان و داعیان
این شیوه، درسی مهم برای مربیان و داعیان نیز هست. بر آنها واجب است که با کسانیکه تربیتشان میکنند و به سوی دین الله دعوتشان مینمایند، به گونهای سخن بگویند که مودت، محبت، شفقت و عطوفتشان را به آنها نشان دهد. این کار باعث میشود که مخاطبان به سمت آنها و دعوتشان متمایل شوند و از آنها رویگردان نشوند.
همچنین، شایسته است که آنها را با محبوبترین نامهایشان صدا کنند تا بر روانشان تأثیر بگذارند و آنها را به سوی خود جذب کنند؛ در نتیجه، به سخنانشان گوش فرا دهند، پاسخگو باشند و هدایت یابند. خداوند متعال میفرماید:
“اُدْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ“.[1] ترجمه: «(ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیكو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان، و با ایشان به شیوۀ هرچه نیكوتر و بهتر گفتگو كن؛ چرا كه (بر تو تبلیغ رسالت الهی است با سخنان حكیمانه و مستدلاّنه و آگاهانه، و به گونۀ بس زیبا و گیرا و پیدا، و بر ما هدایت و ضلال و حساب و كتاب و سزا و جزا است.) بیگمان پروردگارت آگاهتر (از همگان) به حال كسانی است كه از راه او منحرف و گمراه میشوند و یا این كه رهنمود و راهیاب میگردند.»
اولین و مهمترین دلیل برای استفاده از این شیوه، طبیعت انسان است. قلب انسانها بهطور طبیعی به سمت کسانی جذب میشود که محبت، دلسوزی و خیرخواهی را از آنها احساس کنند. وقتی یک مربی یا داعی با لحنی خشک، خشن، آمرانه یا بیتفاوت سخن میگوید، حتی اگر پیامش حق باشد، دیواری نامرئی میان خود و مخاطبش ایجاد میکند. این دیوار، مانع از نفوذ کلام به قلب و جان مخاطب میشود. در مقابل، وقتی مخاطب احساس کند که شما واقعاً نگران او هستید، خواهان خیر او هستید و از روی دلسوزی صحبت میکنید، ناخودآگاه گارد دفاعی خود را پایین آورده و برای شنیدن و پذیرش آماده میشود.
برای اینکه مربیان و داعیان بتوانند این مودت، محبت، شفقت و عطوفت را به درستی ابراز کنند، میتوانند از راهکارهای عملی زیر بهره ببرند:
۱. استفاده از لحن آرام و دلنشین: لحن صحبت، اولین چیزی است که مخاطب با آن مواجه میشود. لحنی آرام، مهربان و بدون قضاوت، اولین گام در جلب اعتماد است.
۲. انتخاب کلمات مثبت و تشویقکننده: حتی در هنگام نصیحت یا تذکر اشتباه، میتوان از کلماتی استفاده کرد که جنبۀ تخریبی نداشته باشند و بیشتر بر راهنمایی و تشویق به تغییر تمرکز کنند.
۳. فراخوانی با نامهای مورد علاقه: همانگونه که در متن اصلی ذکر شد، صدا زدن افراد با نامهایی که دوست دارند یا القابی که احترامآمیز و محبتآمیز هستند، تأثیر بسزایی در جذب آنها دارد.
۴. اهمیت دادن به شنیدن: یک مربی خوب، بیش از آنکه سخن بگوید، گوش میدهد، شنیدن فعال و با دقت، نشانهای از احترام و دلسوزی است که به مخاطب احساس ارزشمندی میدهد.
۵. درک شرایط مخاطب: هر فردی شرایط زندگی، تجربیات و مشکلات خاص خود را دارد، یک مربی با شفقت، سعی میکند این شرایط را درک کند و بر اساس آن، راهنماییهای خود را ارائه دهد، نه اینکه صرفاً حکمی کلی را صادر کند.
۶. پرهیز از تحقیر و سرزنش: هیچگاه نباید مخاطب را به خاطر اشتباهاتش تحقیر کرد یا او را سرزنش نمود. هدف، اصلاح و هدایت است، نه خرد کردن شخصیت.
۷. صبوری و استمرار: تربیت و دعوت، فرآیندی زمانبر است، ممکن است تأثیر محبت و شفقت بلافاصله ظاهر نشود. استمرار در مهربانی و عدم ناامیدی، کلید موفقیت در این مسیر است.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . النحل: ۱۲۵.