
نویسنده: مفتی عبیدالله نورزهی
بحرانهای لیبرالیزم در جهان معاصر
بخش هجدهم
ابعاد آزادی از نظر قرآن
یکی از تمایزات آشکار ادیان الهی با مکاتب بشری در این زمینه این است که در مکاتب حقوقی غیردینی، انسان تنها در مقایسه با سایر انسانها مورد توجه حقوقی قرار میگیرد و در برابر رعایت حقوق دیگران مسئول است؛ در حالی که در ادیان الهی، به ویژه در اسلام، انسان پیش از آن که در برابر حقوق دیگران مسئول باشد، در برابر حقوق خود مسئول است، پیش از آن که بتواند حقوق دیگران یا حق خود در قبال دیگران را بشناسد، باید بتواند حق خود در برابر خویش را درک کند و بشناسد. به این ترتیب، در نگاه قرآن، حقوق انسانی پیش از آن که در ساحت روابط فرد و جامعه مطرح شود، در سازمان درونی وجود خود انسان مطرح است. انسان پیش از آن که دغدغه آزادی بیرونی را داشته باشد، باید نگران آزادی درونی خود باشد، چرا که بردگان درون هرگز نخواهند توانست آزادگان بیرون باشند.
آزادی درونی
در قرآن، افزون بر وجود حقیقتی به نام روح در انسان، وجود آدمی را برخوردار از سه نهاد (نفس امّاره، لوّامه و مطمئنه) دانسته است. از این میان، نفس امّاره به دلیل آن که به انسان فرمان میدهد و میخواهد تمام وجود و ابعاد انسانی را تحت سیطره خویش درآورد و هیچ اراده و اختیاری مخالف خواسته او ابراز نگردد، چنین نامیده شده است.
قرآن کریم از کسی که به پیروی بیچون و چرا از نفس امّاره خود روی آورده، به عنوان فردی یاد کرده که نفس امّاره را خدای خود پنداشته است: “أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَأَضَلَّهُ الله عَلى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً” ترجمه: «آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خود را معبود خویش قرار داده، و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟»[1]
چیرگی انسان بر خواستهها و خواهشهای نفس امّاره و حیوانی و رهایی از سیطرهی آن، مرحلهای از آزادی انسان است که در حوزه آزادیهای انکاری به معنای گسستن بندها و زنجیرهای هوی، جای میگیرد” در نتیجه، خود انسانی از چنگ خود حیوانی و خود مدنی از خود وحشی آزاد میشود. پس از این رهایی، غرایز سرکش مانند غضب، شهوت، جهل، حسد، طمع، و خودبینی نمیتوانند بر انسان فرمان برانند. انسانی که از این اسارت آزاد شده است، بر اساس رأی و اراده عقلانی در فضای آزاد، مصالح و منافع خود را جستوجو میکند و مسیر سعادت، تکامل، رفاه و آسایش را برمیگزیند.
آزادی بیرونی
آزادی انسان نسبت به سایر انسانها به تناسب گوناگونی شئون، حیثیتها و زمینهها به آزادیهای فردی، اجتماعی، سیاسی و بینالمللی بخشپذیر است.
آزادیهای فردی:
آزادی فردی بدین مفهوم است که افراد در روابط با یکدیگر حق ندارند به سلامت جسم و جان، همسر، فرزند، ملک و مال، آبرو، حیثیت و موقعیت و اسرار شخصی و خانوادگی یکدیگر زیان وارد کنند. آنچه در قلمرو حقوق مدنی جای میگیرد و نیز بخش بزرگی از حقوق جزایی و کیفری به آزادیهای فردی بازمیگردد که اسلام آنها را به رسمیت شناخته است. از آن جمله:
۱. حق مالکیت برابر زن و مرد و بهرهوری هر فرد از دستاوردهای خود: “لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ الله مِن فَضْلِهِ” ترجمه: «مردان نصیبی از آنچه به دست میآورند دارند و زنان نیز نصیبی از دستاورد خویش دارند (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد) و از فضل (و رحمت و برکت) خدا طلب کنید.»[2]
۲. حرمت، شخصیت و شرافت اجتماعی و انسانی زنان و مردان و حتی گروههای اجتماعی باید حفظ شود. قرآن کریم در این باره میفرماید: “يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ” ترجمه: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند. یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید. بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید، و آنانی که توبه نکنند، ظالم و ستمگرانند.»[3]
۳. کرامت معنوی افراد و اصل سلامت و پاکی انسانها و ممنوعیت اتهامها و بدبینیهای توهمی و بیدلیل در مورد افراد جامعه باید رعایت شود. قرآن کریم در این باره میفرماید: “يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا الله إِنَّ الله تَوَّابٌ رَحِيمٌ” ترجمه: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهی خود را بخورد؟! به یقین همهی شما از این کار کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است.»[4]
۴. حق حیات و زندگی هر فرد انسان و ممنوعیت شدید نادیده گرفتن این حق انسانی: “وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَغَضِبَ الله عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً” «و هر کس فرد با ایمانی را از روی عمد بکشد مجازات او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن میماند و خداوند بر او غضب میکند و او را از رحمت خویشتن دور میسازد و عذاب عظیمی برای او مهیا ساخته است.»[5]
آیات قرآنی دربارهی حقوق فردی انسانها بیش از موارد یادشده است؛ اما از همین آیات میتوان نتیجه گرفت که برخلاف تصور برخی مکاتب حقوقی، در بینش اسلامی، حقوق، اخلاق، ارزشهای انسانی و باورهای ایدئولوژیک عناصری تفکیکناپذیرند.
ادامه دارد…
[1] ـ سوره جاثیه، آیه:۲۳.
[2] ـ سوره نساء، آیه:۳۲.
[3] ـ سوره حجرات، آیه:۱۱.
[4] ـ سوره حجرات، آیه:۱۲.
[5] ـ سوره نساء، آیه:۹۳.