نویسنده: عبیدالله نیمروزی
فیلسوف افغانستان؛ سید جمالالدین افغان
بخش چهلوسوم
دفاع عقلانی از اسلام در برابر تهمتها و شبهات
یکی از مأموریتهای کلیدی «العروة الوثقى»، پاسخگویی مستدل و عالمانه به تهمتها و اتهامات ناروایی است که از سوی مستشرقین و متفکران غربی علیه اسلام و مسلمانان مطرح میشود. از جملۀ این تهمتها آن است که «اسلام دینی ضد تمدن و مانع پیشرفت است». این مجله، با رجوع به تاریخ تمدن اسلامی، آثار علمی مسلمانان، و دستاوردهای فکری آنان، این ادعا را باطل و بیاساس نشان میدهد.
در کنار این، مجله با استناد به آیات قرآن و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم، اسلام را بهعنوان دینی معرفی میکند که انسان را به علم، تفکر، عدالت، کار، نظم و اصلاح میخواند؛ بنابراین، هرگونه تصور ضدیت اسلام با ترقی، از جهل نسبت به ماهیت دین ناشی میشود.
لزوم آگاهی سیاسی و جهانی ملتها
در دورهای که استعمار به اوج قدرت رسیده و از طریق نفوذ نظامی، فرهنگی و اقتصادی بر کشورهای اسلامی چنگ انداخته بود، العروة الوثقى بر آگاهی سیاسی و فهم تحولات جهانی تأکید میورزد. این مجله مسلمانان را به شناخت سازوکارهای سلطه، تشخیص ترفندهای دشمنان و تحلیل دقیق از تحولات جهان دعوت میکند.
چنین نگاهی، العروة الوثقى را به نشریهای راهبردی و جریانساز بدل میسازد که نهتنها به مسائل دروندینی؛ بلکه به سیاست، اقتصاد و آیندهنگری میپردازد و میکوشد نقش امت اسلامی را در معادلات جهانی احیا کند.
دفاع از وحدت امت و نفی تفرقه و قومگرایی
در یکی از شمارههای نخستین، جمالالدین افغانی و محمد عبده با صراحت اعلام میکنند که این مجله بههیچوجه قصد ندارد میان مسلمانان و غیرمسلمانانی که در یک کشور باهم زیست میکنند، تفرقه اندازد یا فاصله ایجاد کند. آنان تأکید میکنند که بسیاری از غیرمسلمانان نیز در درد و رنج استعمار شریکاند و باید با مسلمانان برای دفاع از کشور و کرامت انسانی، همراه شوند.[1]
این دیدگاه، ریشه در فهم عمیق اسلامی از عدالت، همزیستی و کرامت انسانی دارد و نشان میدهد که هدف نهایی مجله، ایجاد جبههای متحد در برابر استعمار و فساد است، نه گسترش نزاعهای مذهبی یا قومی.
خلاصۀ کلام!
العروة الوثقى صرفاً یک نشریه نیست؛ بلکه مانیفست بیداری، اعلامیۀ آگاهی، و منشور وحدت ملتهای شرق است. نثر فصیح، تحلیلهای دقیق، روشنگریهای عالمانه و تعهد دینی، این مجله را به اثری ماندگار در تاریخ اندیشۀ اسلامی بدل ساخته است. میراث این نشریه، تا امروز الهامبخش صدها حرکت اصلاحی و فکری در جهان اسلام بوده و خواهد بود.
سید جمالالدین؛ پرچمدار مساوات انسانی و بیداری مشرقزمین
محمد باشا مخزومی، از همراهان روزهای اخیر سید جمالالدین، دربارۀ وی میگوید: «سید جمالالدین از تعصب فرسخها دور بود و از آن نفرت داشت. وی در بخش اعظم مقالات خود بیشتر از مسلمانان یاد کرده است؛ چراکه آنان عنصر غالب و اکثریت را در کشورهای اسلامی تشکیل میدادند که ممالکشان به تصرف بیگانگان درآمده بود؛ بنابراین سید برای بیداری و تنبیه از آنان بیشتر سخن گفته است؛ زیرا سید افغان بیش از دیگر فیلسوفان در مساوات و برابری وسعت نظر داشت و به این اندیشه گرایش یافته بود که مساوات را در میان نوع انسان توسعه دهد. خاصتاً در زمینۀ تأمین و توسعه حقوق عمومی تلاشهای فزایندهای میکرد.»[2]
تولد فکری العروة الوثقى؛ صدایی از دل غربت برای بیداری شرق
شماره اول مجله «العروة الوثقى» در تاریخ ۱۳ آذر سال ۱۸۸۴ میلادی برابر با جمادیالاولی سال ۱۳۰۱ هجری قمری در پاریس منتشر گردید. مدیریت سیاسی آن را سید جمالالدین عهدهدار بود و ریاست تحریر آن به عهده محمد عبده قرار داشت. با آنکه این نشریه نتوانست بیش از هفده ماه ادامه یابد و صرفاً هجده شماره از آن به چاپ رسید، اما از همان آغاز، شهرتی وسیع یافت و صدایش به اقصی نقاط جهان رسید.
هر مقالهاش درس جاودانهای بود که حقوق ملتهای شرق را تبیین میکرد و مظالمی را که دامنگیر آنان شده بود برمیشمرد. توطئههایی که در پس پرده برای نابود ساختن روح آزادیخواهی طراحی میشد، افشا میگردید. زندگی همراه با ذلت، غفلت و بیتفاوتی که بخش زیادی از مردم مشرقزمین بدان خو گرفته بودند، هدف انتقادات جدی قرار میگرفت. «العروة الوثقى» ملل شرق را به اتحاد، انسجام، همدلی و فراموش کردن کینههای درونقومی فرا میخواند، تا در سایۀ این همگرایی، استعمارگران از تجاوز باز ایستند؛ زیرا انسان زمانی میتواند به بازسازی وطن بپردازد که از تجاوز غاصبان به خانهاش آسودهخاطر گردد.
هراس استعمار از روشنگری فکری؛ سرکوب مجله و پایداری اندیشه
قدرتهای سلطهگر و ارتجاعی جهانی، که وجود این مجله را مانعی در برابر مقاصد استعماری خویش میدیدند، تلاشهای زیادی برای توقف آن به خرج دادند. مقامات استعماری انگلستان پس از آگاهی از تأسیس «العروة الوثقى»، کوشیدند از نشر آن جلوگیری کنند. چون در این کار ناکام ماندند، ورود آن را به هند و مصر ممنوع اعلام کردند و دولت عثمانی را نیز مجبور ساختند که اقدامات مشابهی اتخاذ کند.
با این حال، این سیاستهای ستمگرانه هرگز نتوانستند ارادۀ آزادیخواهان را در هم بشکنند. «العروة الوثقى» همچنان از پاریس به دیگر کشورها ارسال میشد و اندیشمندان مشرقزمین آن را بهمثابه تحفهای گرانبها میان خود رد و بدل میکردند. جلساتی برای قرائت آن ترتیب میدادند و مقالات ارزشمند آن را مورد بحث و مناقشۀ علمی قرار میدادند. طولی نکشید که این مجله سهم عمدهای در بیداری فکری و آغاز نهضت آگاهیبخش در میان روشنفکران شرق ایفا کرد؛ خاصتاً در میان ملت عرب، که از رهگذر آن وارد مرحلهای نوین از تفکر سیاسی و اجتماعی شدند.[3]
همکاری سید جمال و محمد عبده؛ همافزایی علم و حکمت در خدمت آزادی
هرچند بیشتر مقالات تحقیقاتی این نشریه به سید جمالالدین نسبت داده میشود، اما دانش و بینش والای محمد عبده آن را آراست و زینت بخشید. او با سبک بیانی بلند و رسای خود، میان علم و حکمت، پیوندی عمیق ایجاد کرد. مقالات منتشره در «العروة الوثقى» عمدتاً به مسألۀ آزادی ملل شرق میپرداختند، با تأکید ویژه بر آزادی مصر، و از مظالم و ستمهایی سخن میگفتند که دولتهای استعمارزده از آن رنج میبردند. همچنین به زوال و اضمحلال کشورهایی اشاره داشتند که زیر یوغ استبداد داخلی و حاکمان زمیندار قرار گرفته بودند. در سوی دیگر، همین ملتها از تهدید اشغال بیگانگان نیز در امان نبودند.
ازاینرو، این مقالات مردم را به مبارزه برای آزادی، بیداری و رهایی فرا میخواندند و تلاش میکردند شعلههای نهضت ضداستعماری را در قلب جوامع اسلامی روشن نگه دارند.
نبوغ مبارزاتی سید جمالالدین؛ بهرهگیری از فرصتها و پدیدهها در جنگ فکری
مطالعۀ مقالات تحقیقاتی «العروة الوثقى» نشان میدهد که سید جمالالدین تمام زندگی خود را وقف مبارزه با استعمار کرده بود. وی این برهه را «عصر استعمار» مینامید و از شیوهها، ترفندها، طمعورزیها و مظالم استعمار بهخوبی آگاه بود. به همین سبب، از هر فرصتی که یاریگرش در مبارزه با استعمار بود، بهره میبرد.
گاهی از روشهای شگفتآوری استفاده میکرد. بهعنوان مثال، از آشوب و جنبش محمد احمد در سودان، که مدعی مهدویت بود، بهگونهای بهره گرفت تا دولت استعماری انگلیس را وادار به تخلیه سودان کند. او این جنبش را بزرگنمایی میکرد و آن را خطری جدی جلوه میداد. در این مسیر، توجهی به شعور ملی و بیداری آگاهانه نداشت، بلکه تنها بر تحریک احساسات دینی تکیه میکرد تا مردم را علیه استعمار به جنبش وادارد.[4]
این دیدگاه، سید را بهسوی شعارهای پیچیده و تحقق اهدافی بلندپروازانه سوق داد که نیازمند زمان و شرایط خاص خود بودند. با وجود این، نقش او در انداختن طرحی نو در جهان اسلام، انکارناپذیر است.
سید جمالالدین افغانی: پیشوای مبارزه با استعمار
در نیمۀ دوم قرن نوزدهم، سید جمالالدین افغانی به عنوان یکی از بزرگترین مخالفان استعمار و مبارزان علیه آن شناخته میشد. وی فردی آشتیپذیر نبود و در صدر مبارزانی قرار داشت که تمام انرژی خود را وقف محو و نابودی این پدیدۀ مضر و تباهکننده نمود. او به ویژه کشورهای شرقی، کشورهای عربی را نیز از خطر استعمار آگاه ساخت و زندگی خود را به مبارزه با این بیماری اجتماعی اختصاص داد. سید جمالالدین مردم را به شورش علیه استعمار واداشت و مظالم استعمارگران را با شیوههای مختلف آشکار ساخت.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . حکیم مشرق زمین، ص ۸۵.
[2] . حکیم مشرق زمین ص ۸۶.
[3] . حکیم مشرق زمین، ص ۸۷.
[4] . منبع قبلی.