نویسنده: ابوعائشه

فرقۀ کرامیه

بخش سوم

پیش درآمد:
قبل از این‌که به شرح و تفصیل معتقدات و باورهای فرقۀ کرامیه بپردازیم بهتر است بدانیم فضایی که ابن کرام در آن زندگی می‌کرد چه نوع فضای بود و در آن زمان در بین مردم چه باورهای یافت می‌شد. در این بخش تلاش می‌کنیم برخی از معتقدات و باورهای فرقۀ کرامیه را بیان کنیم.
عصر ابن کرام، عصر نهضت و جهش علمی بود؛ زمانی بود که بیشتر علوم به زبان عربی ترجمه می‌شد، علم کلام در میان مردم گسترش یافته بود، گروه‌های گوناگونی سربرآورده بودند و به سوی افکارشان دعوت می‌دادند.
افکار و دیدگاه‌های کرامیه از فضایی که مؤسس آن در آن‌جا زندگی می‌کرد تأثیر پذیرفته است، ابن کرام در سیستان که جولانگاه جریان‌های فکری و مذهبی گوناگون قبل از اسلام بود، به دنیا آمد، ابن کرام در نصف اول قرن سوم هجری؛ عصر نهضت علمی به سر می‌برد، در عصر عباسی، فرقه‌های مختلف کلامی وجود داشت و بسیاری از علما و فلاسفه به حد نبوغ رسیدند و عرصۀ ترجمه و برگردان از فرهنگ‌های دیگر نیز گسترش یافت. ابن کرام در این فضا رشد کرد و در نظریات خود از باورهای فارسی‌زبانان و یونانی‌ها استفاده کرد، تا جایی که بعضی‌ها گفته‌اند از «از هر مذهب و مفکوره، سخنان بیهوده و باطل شان را گرفت» و با باورها و اعتقادات مغایر با باورهای اهل سنت، بیرون آمد.[1]
معتقدات و باورهای فرقۀ کرامیه
با بررسی کتاب‌هایی که در بارۀ فرقه‌ها نگاشته شده‌اند در می‌یابیم که فرقۀ کرامیه، اعتقادات و باورهای گوناگونی دارد؛ اما ما در این جا به مهم‌ترین و مشهورترین این باورها می‌پردازیم و دلایل این فرقه و هم‌چنان باور اهل سنت و جماعت را راجع به مسئلۀ مورد نظر ذکر نموده و تلاش می‌کنیم تا دلایل طرفین را مفصلا بیان کنیم.
تجسیم
 معنای تجسیم این است که کسی یا فرقه‌ای برای الله متعال جسمیت و لوازم آن را اثبات نماید، به چنین افراد و یا فرقه‌های مجسمه گفته می‌شود. «مراد از لوازم جسمیت، چیزهایی هستند که بعد از اثبات جسم به وجود می‌آیند مثل جوارح، اعضا، حرکت، انتقال، حدومرز و غیره…»[2]
تجسیم یکی از مهم‌ترین افکاری بود که در مذهب کرامیه به وجود آمد و همان‌طوری که این ایده، سبب اصلی شمرده‌شدن فرقۀ کرامیه جزوِ فرقه‌های مجمسه قرار گرفت.[3]؛ یعنی گرچه این فرقه، باورها و معتقدات زیادی دارد که با اهل سنت و جماعت و با عقیدۀ درست و صحیح در تضاد است؛ اما چون این ایده و فکر بیشتر در بین شان مشهور بود به همین خاطر به آن‌ها مجسمه گفته شد.
ابن کرام مؤسس فرقۀ کرامیه در باب توحید می‌گوید: الله متعال جوهر است. او أحدالذات و احدالجوهر است و بر عرش استقرار دارد و اموری از قبیل انتقال، تحول و نزول را بر الله روا دانسته‌اند و همین عقیده سبب شده‌است که ابن کرام و پیروانش را اهل تجسیم بخوانند.[4]
کرامیه از یاران و اصحاب ابو عبد الله محمد بن کرام هستند. این فرقه را، ما به این خاطر از صفاتیه شمردیم؛ زیرا این‌ها صفات را اثبات می‌کنند مگر [یک مشکل وجود دارد و آن این که] این گروه در نهایت به تجسیم و تشبیه می‌رسند.[5]
امام ابو سعید نیسابوری رحمه الله می‌فرماید: «الله متعال جسم نیست. کرامیه معتقد هستند که  الله تعالی دارای جسم است.»[6]
دیدگاه اهل سنت و جماعت
امام ابوحنیفه رحمه الله می‌فرماید: «تمام صفات الله متعال بر خلاف صفات مخلوقات هستند. خداوند متعال می‌داند نه مانند دانستن ما، قادر است نه مانند قدرت ما، می‌بیند نه مانند دیدن ما، می‌شنود نه مانند شنیدن ما و سخن می‌گوید نه مانند سخن گفتن ما. ما با وسیله و حروف سخن می‌گوییم و الله متعال بدون وسیله و بدون حروف سخن می‌گوید و حروف مخلوق و آفریده شده است و کلام و سخن الله متعال نه مخلوق و نه آفریده شده است. الله متعال ذاتی است که مانند سایر اشیا و موجودات نیست و معنای شیء؛ یعنی اثبات وجود او تعالی بدون جسم و جوهر و عرض، نه حدی دارد و نه ضدی و نه شبیه و نه مانندی.[7]
امام شافعی رحمه الله می‌فرماید: «بدانید که الله متعال نه جوهر است و نه هم جسم و نه هم عرض و محال است که الله تعالی جسم باشد؛ زیرا جسم عبارت از شیء جمع‌شده و گردآمده است»[8] [و خداوند متعال از همۀ این‌ها پاک و منزه است.]
امام ابو منصور ماتریدی رحمه الله می‌فرماید: «اطلاق لفظ جسم بر الله جایز نیست.»[9]
امام اسفرایینی رحمه الله می‌فرماید: «این که بدانی همانا قدیم –سبحانه و تعالی- نه جسم است و نه هم جوهر؛ زیرا در جسم، تألیف و گردآمدن وجود دارد و در جوهر تألیف و باهم پیوستن یافت می‌شود.»[10]؛ [هیچ کدام شان برای الله متعال استفاده نمی‌شود.]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . الجعیدی، د. شلبی إبراهیم، الکرامیة  في خراسان من القرن الثالث إلی السادس الهجری، مجلة کلیة الآداب، العدد الخمسون- ینایر ۱۰۱۲ م، ص ۳۳۰- ۳۳۱.
[2] . الیافعی، عبد الفتاح بن صالح قدیش، التجسیم والمجمسة وحقیقة عقیدة السلف في الصفات الإلهیة، ۱۴۳۱ هـ، ق/ ۲۰۱۰ م، ص ۴۶.
[2] . همان، ص ۳۱.
[3] . الجعیدی، د. شلبی إبراهیم، الکرامیة  في خراسان من القرن الثالث إلی السادس الهجری، مجلة کلیة الآداب، العدد الخمسون- ینایر ۲۰۱۲ م، ص ۳۳۲.
[4] . رمضان پور، حسن، کرامیه و غزنویان؛ فراز و فرود کرامیه، منتشر شده در فصلنامۀ تاریخ نو، شمارۀ شانزدهم، ۱۳۹۵ هـ. ش، ص ۱۶۶.
[5] . الشهرستانی، محمد بن عبد الکریم، الملل والنحل، التصحيح والتعليق عليه: أ. أحمد فهمي محمد، بيروت- لبنان: دار الكتب العلمية، الطبعة الثانية، ۱۴۱۳هـ. ق، ج ۱، ص ۹۹.
[6] . نیسابوری الشافعی، ابو سعید عبد الرحمن، الغنیة  في أصول الدین، تحقیق: عماد الدین أحمد حیدر، ۱۴۰۶ هـ. ق/ ۱۹۸۷ م، ص ۸۱.
[7] . ابوحنیفه، نعمان بن ثابت، فقه اکبر، ترجمۀ عبد الله حیدری، ۱۳۹۴ هـ. ش/ ۱۴۳۷ هـ. ق، ص ۱۵.
[8] . الیافعی، عبد الفتاح بن صالح قدیش، التجسیم والمجمسة  وحقیقة عقیدة السلف في الصفات الإلهیة، ۱۴۳۱ هـ، ق/ ۲۰۱۰ م، ص ۴۶.
[9] . همان، ص ۶۰.
[10] . الإسفرایینی، الإمام الکبیر أبی المظفر، التبصیر في الدین وتمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ۱۴۰۳ هـ. ق/ /۱۹۸۳ م، ص ۱۵۹./
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version