نویسنده: عبدالحی لیان

الگوی تربیت الهی در خانواده انبیاء علیهم‌السلام

بخش پانزدهم

آموزه‌های تربیتی داستان فرزندان آدم علیه‌السلام
داستان قابیل و هابیل، فرزندان آدم علیه السلام، صرفاً روایتی از گذشته‌ای دور نیست؛ بلکه گنجینه‌ای از مفاهیم عمیق تربیتی و خانوادگی است که فراتر از زمان و مکان، راهنمای بشریت در طول تاریخ بوده است. این داستان که ریشه‌های آن به نخستین روزهای خلقت بازمی‌گردد، نه تنها به ما می‌آموزد که چگونه با نزاع‌ها و اختلافات روبه‌رو شویم، بلکه بصیرت‌هایی حیاتی درباره ماهیت اعمال انسان و شرایط پذیرش آن‌ها در پیشگاه الهی ارائه می‌دهد، در ادامه به برخی از این آموزه‌ها اشاره می‌شود:
آموزه‌ی اول: مشروعیت داوری
پیشنهاد حضرت آدم علیه‌السلام به دو برادر متخاصم برای تقدیم قربانی به درگاه الله متعال، نشان‌دهنده مبنای داوری است. این اصل امروزه در سازمان‌های بین‌المللی مختلف به کار گرفته می‌شود و اساس تنظیم روابط بین‌الملل را تشکیل می‌دهد. موافقت‌نامه‌های بین‌المللی متعددی که ریشه‌های آن‌ها به اواخر قرن نوزدهم بازمی‌گردد، به این اصل (حکمیت) اشاره دارند. داوری [که عبارت است از ورود یک طرف سوم برای میانجی‌گری بین دو طرف متخاصم به منظور حل نزاع و قضاوت در دوسیه آن‌ها] که غربی‌ها آن را از نوآوری‌های عصر مدرن و ابداع تمدن غربی می‌دانند، در واقع با بروز اختلاف میان قابیل و هابیل شکل گرفت و حضرت آدم علیه السلام برای حل و فصل آن به این روش اشاره کرد. قرآن کریم نیز به این موضوع اشاره کرده و بیش از چهارده قرن پیش به آن توصیه نموده است؛ اما بیشتر مردم نمی‌دانند.
حضرت آدم علیه السلام به طور مستقیم بین متخاصمین داوری نکرد؛ بلکه پیشنهاد داد که قربانی تقدیم کنند. این نوعی واسطه‌گری غیرمستقیم بین متخاصمین بود؛ واسطه‌گری آدم علیه السلام در متقاعد کردن آن‌ها برای پذیرش ایده قربانی تجلی یافت. در داوری، اگر طرفین آن را بپذیرند، هر یک دیدگاه خود را در مورد اختلاف یا نزاع بیان می‌کند و مدارکی را برای حمایت از آن ارائه می‌دهد تا داور بتواند به تصمیمی مستدل و عاری از جانبداری یا هوای نفس دست یابد.
داوری می‌تواند هم در سطح افراد و هم در سطح کشورها صورت گیرد. قرآن کریم نمونه‌ای عالی از مورد اول را ارائه می‌دهد و می‌فرماید:
وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا“.[1]
ترجمه: ‏« و اگر (ميان زن و شوهر اختلافي افتاد و) ترسيديد (كه اين كار باعث) جدائي ميان آنان شود، داوري از خانواده شوهر، و داوري از خانواده همسر (انتخاب كنيد و براي رفع و رجوع اختلاف) بفرستيد. اگر اين دو داور جوياي اصلاح باشند، خداوند آن دو را (كمك نموده و در يكي از دو كار: سازش نيك و خداپسندانه، يا جدائي زيبا و معقولانه) موفّق مي‌گرداند. بيگمان الله مطّلع (بر ظاهر و باطن مردمان و) آگاه (از نيّات همگان) است».
آنچه قرآن کریم در مورد داوری در صورت اختلاف بین زوجین بدان اشاره دارد، می‌تواند برای حل و فصل اختلافات بین گروه‌های اجتماعی مختلف نیز به کار رود. همچنین می‌تواند برای حل و فصل اختلافات بین کشورها نیز مورد استفاده قرار گیرد تا از درگیری‌هایی که در نهایت به وقوع جنگ‌هایی می‌انجامد که نتیجه آن‌ها را تنها الله عزوجل می‌داند، جلوگیری شود.
آموزه‌ی دوم: تقوا؛ شرط قبولی اعمال
برادر مؤمنی که قربانی‌اش پذیرفته شده بود، در پاسخ به برادر خشمگین و تهدید کننده‌اش گفت:
إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[2]
ترجمه: «(هابيل به قابیل ) گفت: (من چه گناهي دارم) الله (كار را) تنها از پرهيزگاران مي‌پذيرد».
پس می‌توان گفت، تقوا شرط پذیرش اعمال نزد الله متعال است و ایمان اساس اعتبار و امید به بهره‌مندی از آن‌هاست؛ زیرا اعمال برای ذات خودشان مطلوب نیستند و هنگامی که از معنایشان تهی و از حیاتشان منقطع باشند، سودی ندارند.
همانطور که میوه تنها بر درخت رشد می‌کند، اعمال نیز تنها در صورتی صالح، صحیح، صادق و مقبول نزد خداوند خواهند بود که از ایمان نشأت گرفته و از تقوا سرچشمه گرفته باشند. الله عزوجل اعمال نیک بندگان را به صورت مجرد نمی‌خواهد؛ بلکه تأثیر آن‌ها را در نفوس صاحبانشان می‌خواهد؛ قلب‌ها و احساساتشان، تربیت و اصلاحشان را از طریق اعمال می‌طلبد. آنچه مهم است، دستیابی مؤمن به تقوا و تسلط این تقوا بر تمام زندگی، وجود، احساسات و وجدان اوست. شاید در قرآن کریم و سنت شریف نمونه‌های بسیاری وجود داشته باشد که مؤید گفته‌های ماست، از قرآن کریم، سخن الله متعال در بیان حکمت قربانی کردن هدی و قربانی‌ها چنین است:
وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ * لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ“.[3]
ترجمه: «‏ما (ذبح) شتران (چاق و فربه ، و ديگر چهارپايان) را (در حجّ) براي شما از جمله مراسم و مناسك (دين و نشانه‌هاي آئين) الهي قرار داده‌ايم  و در چنين حيواناتي خير (دنيا و اجر آخرت) شما است؛ پس در حالي كه به صف ايستاده‌اند (و دستها و پاها را جفت هم كرده‌اند و آماده ذبح مي‌باشند) نام الله را بر آن‌ها ببريد (و به نام الله ذبحشان كنيد)، و هنگامي كه (نقش زمين شدند و) بر پهلوهاي‌شان افتادند، خودتان (اگر خواستيد) از گوشت آن‌ها بخوريد و به مستمند (غير گدا) و به فقير (گدا پيشه) بخورانيد. اين گونه (كه مي‌بينيد) شتران را رام و مطيع شما كرده‌ايم تا اين كه (از الطاف كريمانه و انعام بزرگوارانه آفريدگار خود) سپاسگزاري كنيد».
همچنین پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرموده است:
إن الله لا ينظر إلى صوركم وأموالكم ولكن ينظر إلى قلوبكم وأعمالكم“.[4]
ترجمه: «همانا خداوند به ظاهر و اموال شما نمی‌نگرد، بلکه به قلب‌ها و اعمال شما می‌نگرد».
اعمالی که از غیر مؤمنان صادر می‌شوند و از غیر تقوا نشأت می‌گیرند، مورد قبول الله عزوجل قرار نمی‌گیرند؛ زیرا آن‌ها اساس و قواعد ثابتی ندارند. الله متعال می‌فرماید:
وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا“.[5]
ترجمه: ‏«ما به سراغ تمام اعمالي كه (به ظاهر نيك بوده و در دنيا) آنان انجام داده‌اند مي‌رويم و همه را همچون ذرّات غبار پراكنده در هوا مي‌سازيم (و ايشان را از اجر و پاداش آن محروم مي‌كنيم. چرا كه نداشتن ايمان، موجب محو و نابودي احسان و بي‌اعتبار شدن اعمال خوب انسان مي‌گردد)».
ادامه دارد…

بخش قبلی | بخش بعدی

. النساء/35.[1]
. المائده/27. [2]
. الحج/37-36.[3]
. مسلم بن الحجاج، النیسابوری، صحيح مسلم، شماره حدیث 2564. [4]
. الفرقان/23.[5]
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version