نویسنده: م. فراهی توجگی

درآمدی کوتاه بر تاریخ و عقاید کمونیزم

بخش دوازدهم

ردی بر افکار و اعتقادات کمونیزم
در یادداشت‌های گذشته عقاید و نظام اجتماعی کمونیزم به بحث گرفته شد، در این تحقیق نظام اجتماعی اسلام بررسی خواهد شد.
مفهوم اسلامی جامعه این است که اسلام انسان‌ها را جوامعی می‌داند که در اصل برای ساخت تمدن بر اساس مشارکت و همکاری آفریده شده‌اند، نه گله‌هایی آزاد که به اعتقاد ملحدان، از جانوران متمایز شده‌اند و به‌خاطر نیاز و مصلحت، نظام اجتماعی را ایجاد کرده‌اند.
تفاوت اساسی در این است که آیا انسان موجودی است که برای مقصد آفرینش آماده است یا بیهوده و در نتیجۀ تصادف به وجود آمده است؟
کسانی‌که وجود خالق را انکار می‌کنند، نظریۀ جایگزینی ایجاد کرده‌اند، به اعتقاد آنان خالقی وجود ندارد و همه‌ چیز، از جهان و موجودات گرفته تا انسان‌ها، به‌طور تصادفی شکل گرفته و شکل‌گیری‌شان تغییرات عظیمی را پشت سر گذاشته است و این فرایند به میلیاردها سال زمان نیاز داشته است؛ با تشکیل اجزای حیاتی آغاز شده و از یک موجود تک‌سلولی به شکل فعلی خود رسیده است، هیچ دلیلی هم بر این ادعای خود ارائه نداده‌اند‌، در مقابل، دين اسلام وجود انسان را در عالم هستی هدفمند، یعنی رسيدن به یک رسالت مشخص و ارزشمند، می‌داند؛ لذا الله متعال او را با عقل و توانایی عمل آزاد متمايز كرده است كه پروردگار عالم آن را «امانت» ناميده است.
امانت مجموعه‌ای از تکالیف و مسئولیت‌هاست که الله تعالي، به‌عنوان تنظیم‌کنندۀ روابط بین همۀ موجودات روی زمین و پیرامون آن، آن را برای حفظ نظام طبیعی ایجاد کرده است.
مهم‌ترین نظامی که الله جل‌جلاله آفریده است، نظام اجتماعی انسان است که از طریق آن می‌خواهد گرایش‌های حیوانی را کنترل کند تا روابط انسانی بین انسان‌ها بر اساس آشنایی و همکاری در راه خیر باشد نه تضاد و کشمکش بر سر منافع.
تفاوت آشکار نظام اجتماعی اسلامی با نظام غیردینی در دو شکل سرمایه‌داری و کمونیستی از همین‌جا آشکار می‌شود.
آنچه اسلام در خصوص نظم اجتماعی مطرح می‌کند فراتر از نظمی است که دیگران بیان کرده‌اند، از نظر اسلام نظم اجتماعی باید چنان باشد که در سایۀ آن به حقوق و آزادی‌های فردی آسیبی نرسد، از سوی دیگر، عدالت اجتماعی در اسلام یک اصل اساسی است، هیچ یک از مکاتب بشری نمی‌تواند ادعا کند که راه کارهای آن‌ها برای نظم اجتماعی منجر به اجرای عدالت اجتماعی می‌شود یا شده است یا خواهد شد، هم‌چنین جامعه باید بستر رسیدن افراد به سعادت دنیوی و اخروی را فراهم کند، چنین جامعه‌ای به قوانین دقیقی نیاز دارد و مسلّماً تدوین چنین قوانینی از توان بشر خارج است. بشر با توجه به محدودیت‌های عقلانی و ظرفیت‌های محدود جسمانی که دارد نمی‌تواند به قوانین فرازمانی و فرامکانی دست یابد و به تنظیم و ترتیب آن بپردازد؛ مگر از طریق اتصال به منبع مافوق بشری که همان وحی باشد.
در واقع، اسلام نیز با این نظر موافق است که افراد تنها در سایۀ زندگی اجتماعی می‌توانند به خواسته‌های‌شان دست یابند؛ لذا انسان‌ها از روی ناچاری -اما با اختیار – به زندگی اجتماعی تن داده‌اند، ازهمین‌رو، در هر صورت در جامعه باید نظمی برقرار باشد و برقراری این نظم بدون کسانی‌که از اجرای قوانین و حقوق فردی و اجتماعی دفاع کنند، ممکن نیست؛ پس قانون به مجری نیاز دارد، اما اسلام هم قوانین خاصی عرضه می‌کند هم برای مجریان قانون، شرایطی قایل است و احراز این شرایط در مواردی در دست بشر نیست.
در ادامه به پنج ویژگی نظام اجتماعی اسلام اشاره می‌شود:
۱. آسانی و سادگی
احکام و رفتار دین اسلام به‌گونه‌ای تنظیم گردیده است که فراتر از توانایی آدمی نباشد؛ چنانکه پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرماید: «من به آیین آسان و ساده مبعوث شده‌ام.»[1]
نظام اجتماعی در اسلام یک نظام جامع برای مصالح فرد مسلمان است و از زمان خلقت انسان در شکم مادر تا زمان مرگ و پس از مرگ حقوقش محفوظ است و منافعش هماهنگ و مرتب است.
این نظام اجتماعی تمام ابعاد زندگی را در برمی‌گیرد و همۀ موجوداتی را زیر سایۀ خودش می‌گیرد که الله متعال در  عالم هستی آفریده است، در این دیدگاه در نیکی به هر جانداری پاداشی نهفته است و به تمام احوالاتی صدق می‌کند که در زندگی فرد و خانواده و جامعه رخ می‌دهد، هر موقعیتی حکم متناسب خودش را دارد، خواه با نصی مستقیم قرآن و سنت رسول الله باشد یا بنابر یک قاعدۀ کلی از قواعد معتبر شریعت.
این نظام طرزالعملی آسان‌گیر دارد نه سخت‌گیرانه، نمونۀ این جامعیت فراوان و گسترده است، مثل لبخند‌زدن به روی برادرت، نوع‌دوستی، فداکاری به معنای کامل آن، برداشتن خاشاکی از سر راه، تحریم غیبت و سخن‌چینی و سایر ناهنجاری‌هایی که روی زندگی اجتماعی تأثیر سوء می‌گذارد.
بی‌گمان این آسانی از آن رو است که آدمی از یک‌سو بدون تحمل فشار و سختی شدید به زندگی اجتماعی بپردازد و از سوی دیگر، به بالاترین مرحلۀ رشد انسانی صعود کند؛ بنابراین، نظام زیست اجتماعی اسلام از هر گونه سخت‌گیری به دور است؛ چنانکه خداوند در قرآن کریم نیز می‌فرماید: «خداوند بر شما آسانی را می‌خواهد و سختی را روا نمی‌دارد.»[2]  «او شما را برگزید و در دین خود تکلیف سختی‌آوری را برای شما قرار نداد.»[3]
۲. نظام ربانی در کلیات و جزئیات
در این نظام (اسلام) الله  متعال تمام جوانب خیر را برای انسان تشریع کرده است. خداوند داناتر و حکمتش بالاتر است؛ پس کسی که انسان‌ها را به کامل‌ترین شیوه آفریده است، قانون کاملی هم برای‌شان وضع کرده است:”الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا”[4] ترجمه: «امروز دین شما را برای‌تان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را برای شما [به‌عنوان‌] آیینی برگزیدم.»
در نظام اجتماعی اسلام هدايت و عنایت الهی به همۀ جوانب زندگی از فرد، خانواده، جماعت و امت تعلق دارد. الله تبارک و تعالی درد دل و مجادلۀ یک زن مؤمن را دربارۀ یکی از نیازهایش شنید، پس نیاز جامعه و ملت چگونه خواهد بود؟! در این نظام اجتماعی رحمت و مهربانی الله متعال نسبت به مخلوقش نمایان می‌شود و در آیاتی‌که به احکام و آداب اجتماعی و غیره می‌پردازد، نعمت و برکت الهی بر بشریت؛ پس از نعمت آفرینش و اکرام، با هدایت انسان در مسیر زندگی کامل شده است.
اگر بشریت از این نعمت محروم شود، چقدر زیان خواهد کرد؟! چه بدبختی اجتماعی و روانی بزرگی است اگر انسان از خالقی روگرداند که او را می‌شناسد و با او مهربان است: «أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ»[5]  ترجمه: «آیا کسی که آفریده است نمی‌داند؟ با اینکه او خود باریک‌بین آگاه است.»
زیرا مردم به فضل و رزق و هدایت و شریعت الهی سخت وابسته‌اند؛ نه از رزقش بی‌نیازند نه از شریعت و هدایتش. در پیروی از راه او رستگاری دنیا و آخرت به دست می‌آید و در بهرمندی از رزق او خوشی‌های دنیا. این هدایت الهی است که هدف از آفرینش ما را بیان می‌کند و کرامت ما را پاس می‌دارد، به همین خاطر آیات قرآن دو مسئله را به هم پیوند می‌دهد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ * مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ * إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ»[6]
ترجمه: «و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند. از آنان هیچ روزی‌ای نمی‌خواهم و نمی‌خواهم که مرا خوراک دهند، الله است که خود روزی‌بخش نیرومند استوار است.»
هم‌چنین: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[7]  ترجمه: «ای مردم، پروردگارتان را که شما و کسانی را که پیش از شما بوده‌اند آفریده است، پرستش کنید؛ باشد که به تقوا گرایید.»
منت کردگار در خلقت و آفرینش ما و در نزول وحی چقدر بزرگ است! ما را به خودمان واگذار نکرد؛ بلکه راه هدایت را به ما نشان داد: «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ»[8]
ترجمه: «پس اگر از جانب من شما را هدایتی رسد، آنان که هدایتم را پیروی کنند برای‌شان بیمی نیست و غمگین نخواهند شد.»
امروزه مردم در امور زندگی خود فقط به مخترعان و متخصصان ابزارها و کتاب‌ها و کاتالوگ‌های صادر‌شده توسط سازندگان اصلی مراجعه می‌کنند. برای استعلام مشکلات خودرو جز نزد نمایندگی‌های خودرو و متخصصان آن نمی‌روند و برای بیماری جز به طبیبان متخصص مراجعه نمی‌کنند؛ پس وقتی اذعان دارند تنها الله خالق است، چرا به‌سوی او باز نمی‌گردند؟ در حالی که او می‌داند چه چیزی آفریده و ایجاد کرده است. راستی چقدر برای دوری از خالق‌شان اصرار دارند و هم‌چنان در آشفتگی و فساد غوطه‌ور می‌شوند!
ملحدانی که منکر وجود خالق سبحان هستند، وجودشان به آن‌ها پاسخ می‌دهد، فطرت‌شان فریاد می‌زند و عقل و جان و چشمانی که نمی‌بینند به آن‌ها پاسخ می‌دهند، همۀ چیز قرار نیست که با چشم دیده شود و با حس بینایی مورد قضاوت قرار بگیرد؛ بلكه حواس دیگری هم وجود دارد كه ما آن‌ها را می‌شناسيم. ما هر چیزی را با حسگر مخصوص آن می‌شناسیم، مثلا بوی فرح‌بخش را از طریق حس بویایی درک می‌کنیم، در اینجا فرصت پرداختن به افکار باطل آنان نیست.
اگر محب مخلص و یک‌دل به کسی هدیه‌ای دهد، به آن افتخار می‌کند؛ چه عزت بزرگی است وقتی هدیه‌ای از سوی پروردگار کریم و مهربان به دست‌مان می‌رسد! چه پلید است کسی که جلوی آن را می‌گیرد و به قوانین وضعی و بشری فرا می‌خواند، قوانینی که احیاناً یک‌جانبه‌ است و حقوق فرودستان را در برابر مکّاران و حیله‌گران حفظ نمی‌کند!
ربانی بودن نظام اجتماعی در اسلام برای انسان از جهات متعدد آرامش می‌آورد، آرامشی که از توکل بر الله و بی‌نیازی نسبت به خلق سرچشمه می‌گیرد. چقدر زیباست آرامش دل‌ها در برابر خدا و چقدر وحشتناک است دوری از او، اطمينان در پناه حق است و از رفتن به راه راست به دست می‌آید؛ راهی بدون شک و سرگردانی. حق و حقیقت در نظام اجتماعی اسلام و در سایۀ شریعت الهی است، نه حق را زیر پا می‌گذارد نه حتی در جزئیات آن کوتاهی می‌کند
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. ابن حنبل، مسند احمد: ۲۱۲۶۰.
[2]. بقره: ۱۸۵.
[3]. حج: ۷۸.
[4]. مائده: ۳.
[5]. ملک: ۱۴.
[6]. ذاريات: ۵۶-۵۸.
[7]. بقره: ۲۱.
[8]. بقره: ۳۸.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version