نویسنده: محمد عاصم اسماعیل­زهی

حکمت و فلسفۀ حج و اسرار نهان آن

بخش هفدهم

شبهۀ دوم: حج شکل دیگری از بت­پرستی است.
توضیح شبهه
اسلام‌­ستیزان می‌­گویند: پیامبر اسلام در حج و عمره، فقط شکل و گونۀ بت­‌پرستی را تغییر داد؛ از همین‌­رو به صحابه دستور داد تا به اطراف خانۀ کعبه (بت­سنگی بزرگ) طواف نمایند و بین دو کوه صفا و مروه گردش داشته باشند و با سنگریزه­‌های تمثالی، شیطان را سنگسار نمایند، هم­چنین به آن‌ها دستور داد تا حجر الأسود را ببوسند؟
پاسخ
چگونه حج نوعی بت­‌پرستی است؟! در حالی­‌که هدف از حج اعلاء توحید الهی و از بین بردن شرک می‌باشد؛ به طور مثال: هدف از ساخت خانۀ کعبه، از بین بردن شرک است؛ چنان­که الله متعال می‌فرماید: “وَإِذْ بَوَّأْنَا لإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لَا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا” ترجمه: «و (یادکن) هنگامی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده کردیم (واز او پیمان گرفتیم) که هیچ چیز را شریک من قرار مده».[1]
از همین‌­رو پیامبر اسلام همۀ بت­‌های مشرکین را از خانۀ کعبه بیرون انداختند و برای سیدنا ابوبکر صدیق دستور دادند که اعلان نماید، دیگر هیچ مشرکی حق ندارد به حج بیاید: “ألا يحج بعد العام مشرك” هم­چنین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم الفاظ شرکی مشرکین در تلبیۀ پیرامون خانۀ کعبه را حذف کرد.[2]
حکمت از طواف را پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم بیان کرده­‌اند: “الطَّوَافُ حَوْلَ الْبَيْتِ مِثْلُ الصَّلَاةِ إِلَّا أَنَّكُمْ تَتَكَلَّمُونَ فِيهِ فَمَنْ تَكَلَّمَ فِيهِ فَلَا يَتَكَلَّمَنَّ إِلَّا بِخَيْرٍ” «طواف اطراف خانه همانند نماز (برای ذکر الهی) است، فقط تفاوت در این است که در طواف می­‌توانید صحبت نمایید؛ پس هر کسی در حالت طواف صحبت نمود، جز به نیکی لب به سخن نگشاید».[3]
 پس طواف همانند نماز است که فقط خانۀ کعبه برای آن دو سمت و سو می‌­دهد نه این­که طواف و نماز برای خود خانۀ کعبه باشد.”إِنَّمَا جُعِلَ الطَّوَافُ بِالْبَيْتِ وَبِالصَّفَا وَالمَرْوَةِ وَرَمْيُ الْجِمَارِ لِإِقَامَةِ ذِكْرٍ الله عز وجل”. «همانا طواف خانه، سعی بین صفا و مروه و رمی جمرات برای برپایی ذکر الهی می‌باشد».[4]
طواف‌­کننده با جسمش به اطراف خانه طواف می­‌کند؛ اما قلب و روحش متوجه بارگاه الهی بوده است و بر زبان و قلب «لبيك اللهم لبيك» را جاری ساخته و هیچ‌­گاه از کسی نشنیده‌­ایم بگوید: «لبيك يا كعبة لبيك»، پس طواف برای خداست نه کعبه!.
الله متعال حاكم مطلق است و صاحب خانه می­‌باشد؛ او حق دارد که برای رژه پیرامون خانه­‌اش قوانینی را وضع نماید؛ همان­گونه که بدون این که تشبیه کنیم، هر حاکم می‌­تواند نوعیت رژۀ سربازانش را تعیین نماید.[5]
اما حجر الأسود را نمی‌­پرستیم؛ بلکه آن را دوست داریم و بوسه می­‌زنیم؛ همان­طور که فرزندان و همسر خود را می‌­بوسیم؛ آیا آن‌ها را پرستش کرده‌­ایم؟
ما هم حجر الأسود را دوست داریم زیرا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم آن را دوست داشته است؛ ملحد نمی‌تواند اعتراض کند: چرا آن را دوست دارید؟ زیرا در جواب خواهیم گفت: مسائل شخصی ما به شما ربطی ندارد!.
باید بدانیم که حجرالأسود نفع وضرر رساننده نیست؛ چنان­که سیدنا فاروق اعظم رضی‌الله‌عنه می‌فرمود: “عَنْ عُمَرَ أَنَّهُ جَاءَ إِلَى الْحَجَرِ فَقَبَّلَهُ فَقَالَ إِنِّى أَعْلَمُ أَنَّكَ حَجَرٌ لاَ تَنْفَعُ وَلاَ تَضُرُّ وَلَوْلاَ أَنِّى رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وسلم يُقَبِّلُكَ مَا قَبَّلْتُكَ” «می­‌دانم که تو سنگی هستی که نه سودی می‌رسانی و نه ضرری، و اگر ندیده بودم که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم تو را ببوسد، تو را نمی‌بوسیدم».[6]
سخن سیدنا عمر رضی‌الله‌عنه به این اشاره دارد که بوسیدن حجرالأسود امری تعبدی است؛ مبادا کسی گمان نماید که این سنگ نفع وضرری می­‌رساند.
جالب این­جاست که حتی عرب‌­ها با وجود این­که انواع و اقسام شرک و بت­‌پرستی داشتند؛ اما بازهم هیچ‌­کسی از آن‌ها حجر الأسود را پرستش نمی‌­کرد.[7]
حکمت سعی بین صفا و مروه این است که حضرت هاجر و اسماعیل بر تپه­‌های بیابانی خشک قرار داشت و در حالت اضطراری و تشنگی قرار گرفته بود و برای یافتن آب حیات بین صفا و مروه در گردش بود، باید سایر انسان­‌ها نیز برای نشان­دادن فقر و حاجت خویش به الله متعال چنین عجز و انکساری نشان دهند.[8] هم­چنین درس توکل را به انسان می­‌آموزاند.
حکمت از سنگریزه زدن به شیطان نیز زنده­‌کردن یاد و خاطرۀ عمل حضرت ابراهیم علیه‌السلام در سنگسار شیطان و ایجاد روحیۀ مبارزه با شیطان می­‌باشد؛ زیرا شخص پس از اتمام مراسم حج به خانه برگشته و باز در مصاف همیشگی با شیطان قرار می‌­گیرد، او با به یاد­آوردن سنگسار شیطان، دشمنی و جنگ همه جانبۀ شیطان را فراموش نمی‌­کند “إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوا” «بی‌تردید شیطان، دشمن شماست، پس او را دشمن خود بگیرید».[9] این نوع تمرین همانند تمرین تیراندازی سربازان است تا در جنگ بتوانند پیروز میدان شوند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. سورۀ حج، آیه:۲۶.
[2]. البخاري، محمد بن إسماعيل، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۷۰۹، کتاب التفسیر، سورة براءة التوبة، رقم الحدیث:۴۳۷۸، الطبعة: الأولى ۱۴۲۲هـ، الناشر: دار طوق النجاة.
[3]. الترمذي، محمد بن عيسى، الجامع الصحيح سنن الترمذي،ج۲، ص۲۱۷، الصوم، الکلام فی الطواف، رقم الحدیث:۹۶۰، الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
[4]. السجستاني، أبو داود سليمان بن الأشعث، سنن أبي داود، ج۲، ص۱۱۸،کتاب المناسک، باب فی الرمل، رقم الحدیث:۱۸۹۰، الناشر: دار الكتاب العربي ـ بيروت.
[5]. غزالی، محمد، اسلام پاسخ می­دهد، ص۱۱۸، ترجمه: محمود ابراهیمی، ناشر: آراس، سال چاپ: ۱۳۹۷هـ.
[6]. السجستاني، أبو داود سليمان بن الأشعث، سنن أبي داود، ج۲، ص۱۱۴،کتاب المناسک، باب فى تقبيل الحجر، رقم الحدیث:۱۸۷۵، الناشر: دار الكتاب العربي ـ بيروت.
[7]. موسوعة بیان الإسلام«الرد علی الإفتراءات والشبهات»، تحت إشراف نخبة من کبار العلماء، ج۱۳، ص۲۳۱، الطبع: ۲۰۱۲م، دار نهضة مصر ـ جیزه ـ مصر.
[8]. ‏ https://almohaweron.comهل الحج فیه شعائر وثنیة؟ وهل الإسلام ـ نق.
[9]. سورۀ فاطر، آیه:۶.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version