د: قربانی يادی از اسماعيل علیهالسلام يا قربان نمودن (نفس) قربانی شده
قربانی اسماعيل علیهالسلام درسی است برای تقديم جان برای الله جلجلاله و آمادگی برای قربانی، درسی است برای دانستن مفهوم حقيقی طاعت پروردگار.
اکنون مومنان از اين درس استفاده نموده و سعی و تلاش میورزند که خود را تسليم احکام الهی نمايند، نفس را آمادهی قربانی دارند، دشمنیها را کنار گذاشته و قلب خود را برای پذيرش ديگران باز نمايد، آنانيکه در اين روز خود را قربان بارگاه الهی میکنند، با کسانيکه عداوت دارند و يا هم با کسانيکه آزردگی دارند دو باره برگشت میکنند؛ ولی قربانی بيشتر نفس، زمانی است که انسان در اين روز به نزد کسی رود که او در حق او ظلم نموده است، او حقيقتا از وی آزرده است؛ ولی بهخاطر رضايت الله جل جلاله آغوش خود را باز نموده و شيطان را مانند اسماعيل علیهالسلام خوار و ذليل نموده و سوسههای شيطانی را با ياد الله جل جلاله دور نموده و فقط بهخاطر رضايت الله به دروازهی آن شخص رفته و خود را همقطار و همسفر اسماعيل علیهالسلام و راهيان منزل اسماعيل علیهالسلام سازد.
هـ: قربانی يادی از ابن الذبيحتين
زمانی حجاج بيت الله شريف و همراه آنان ساير مسلمانان به قربانگاه رفته و حيوانی را بهخاطر رضايت الله جل جلاله يکتا تقديم ميکنند، در حقيقت همان سنت ابراهيمی را بياد داشته باشند که چه قهرمانانه حاضر شد پسرش را قربان بارگاه الهی نمايد، او درس الله شناسی را چنان محبانه به شکل عملی آن تطبيق مینمايد که محبت الله جل جلاله را بر محبت فرزند ترجيح داده آماده میشود او را در راه الله جل جلاله قربان نمايد و بههمين شکل اين قهرمانیها نه تنها به ابراهيم علیهالسلام منحصر نشده؛ بلکه در اين حالت قهرمانیهای اسماعيل علیهالسلام، آن طفل با ايمان و انديشه نيز در ذهن حجاج ظهور میکند.
او به ياد اسماعيل علیهالسلام و با وجود وسوسههای شيطانی باز هم آماده است تا خون خود را در راه الله جل جلاله بريزد، زندگانیاش را قربان ذات يکتا نمايد و به پدرش میگويد: “يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ” ترجمه: «ای پدر هرچه امر شدهای، انجام ده و مرا انشاءالله از جمله صابران خواهي يافت».[1]
در این آيهی شريفه فضيلت اسماعيل عليهالسلام بيان ميشود، او به پدر نميگويد که هرچه ميخواهي انجام بده؛ بلکه برايش میگويد هرچه امر شدهای بکن؛ زيرا او به حکم الله جل جلاله يکتا تسليم میباشد و میداند که پدر موحدش کاری نمیکند که در آن ظلم باشد؛ بلکه هر قدم وی تطبيق عملی ارشادات الهی است به پسر میگويد که بر من فرمانی آمده است، تا تو را قربان بارگاه الهی کنم و پسر نيز به اين قربانی حاضر شده برای پدر میگويد که هرچه امر شدهای انجام ده و مرا صابر خواهی يافت و به اين شکل هر دو پدر و پسر از امتحان الهی بدر آمده و گوسفندی از جنت برای قربانی فرستاده میشود و زمانی مسلمانان، قربانی میکنند، تصميم دارند و تصميم میگيرند که هرگاه تقديم پسرانشان، در راه الله جل جلاله مطلوب باشد از آن دريغ نمیکنند و هرگاه خودشان در هنگام ضرورت به قربانگاه الهی برده شوند حاضراند؛ زيرا در اين حالت درس میگيرند که چگونه يک نوجوان آماده میشود که خود را قربانی راه الله جل جلاله نمايد، حجاج هم در مكه مكرمه اين خاطره را دوباره زنده میکنند، آنان در هنگام ذبح حيوان به ياد آن دو پدر و پسر میشوند که هر کدام درسهایی از توحيد و فدا کاری گذاشتهاند، درينجاست که حاجی با تقديم قربانی عهدی جديدی با الله جل جلاله خود میبندد که او چون اسماعيل علیهالسلام هر لحظه آمادهی قربانی است، همانند ابراهيم علیهالسلام محبت الله جل جلاله را بر محبت اولاد برتريت داده و هرجاییکه محبت الهی مطرح شود تمامی محبتها را فراموش نموده و به ياد پروردگار يکتا ازهمه چيز خواهد گذشت.[2]
آداب قربانی کردن
قربانی کردن یکی از مناسک مهم اسلام میباشد که بر هر مسلمان توانمند لازم است، علت تأکید بر انجام این عمل و تشویق بر آن این است که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم همیشه صبح روز عید اضحی قربانیشان را ذبح مینمودند و بر کسی که قربانی میکند لازم است بعضی آداب متعلق به قربانی کردن را بداند.
توجه به این آداب در اسلام بیانگر فراگیری و شمولیت این دین در همهی شؤون زندگی است.
از جمله آداب:
ادب اول: داشتن اخلاص برای الله تعالی و نیت نیک:
باید توجه شود، مسلمان با انجام آداب قربانی مستحق پاداش میشود، چون هدف از قربانی کردن آشکار ساختن مناسک اسلام و به جای آوردن شکر پروردگار و پیروی از سنت پیامبر صلیاللهعلیه وسلم است، نه برای ریاء یا برای به دست آوردن شهرت و نام نیک.
ادب دوم: قربانی کننده نباید به موی سر و مو بدنش دست بزند:
یعنی از اول ماه ذی الحجه، تا زمان فارغ شدن از ذبح قربانی، کسی که میخواهد قربانی کند، چیزی از موی سر و بدنش را کم نمیکند، مانند کوتاه کردن ناخنها و غیره؛ زیرا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم میفرمایند: “إذا دخلت العشر وأراد أحدكم أن يضحى فلا يمس من شعره وبشره شيئا”.«زمانی که دههی ذی الحجه فرا رسید و یکی از شما ارادۀ قربانی داشت، پس موی سر و بدنش را کم نکند». [3]
و همچنین چیز زایدی را از بدنش نگیرد، مگر در صورتی که باعث اذیتش شده باشد، یعنی گرفتن ناخن شکسته مشکلی ندارد.
ادب سوم: اجتناب از ذبح قربانی که دارای عیب آشکار باشد:
یعنی؛ قربانیای که پیامبرصلیاللهعلیهوسلم میفرمایند پاداشی ندارد، «أربع لا يجزين في الأضاحی: العوراء البين عورها، والمريضة البين مرضها، والعرجاء البين ظلعها، والعجفاء التى لا تنقى». «چهار چیز است که اگر در قربانی شما باشد، پاداشی ندارد: حیوانی که کوری چشمش به خاطر فرو رفتگی یا بیرون آمدن و بر جستگی آن، مشخص و واضح باشد، برای قربانی درست نیست، یا مریضی آشکاری داشته باشد، یا حیوان معیوبی که پایش خمیده باشد، یا حیوان لاغر و ضعیفی که به سبب لاغری و ضعف، استخوانهایش مشخص است».[4]
ادب چهارم: این که قربانی خوب و مناسبی را انتخاب کند:
یعنی اینکه سعی کند قربانیای را انتخاب کند که از لحاظ جسمی تقریباً چاق و برابر باشد و خالی از عیبهایی که قبلاً ذکر شد، باشد، یک قربانی خوب و مناسب را برای تقرب جستن به درگاه خداوند برگزیند، این روش قربانی کردن پیامبر صلیاللهعلیهوسلم میباشد که بحث آن خواهد آمد.
ادب پنجم: ذبح قربانی با دست خودش:
یعنی؛ اگر شخص توانایی ذبح قربانی را دارد خودش این کار را انجام دهد بهتر است، چون پیامبر صلیاللهعلیهوسلم خود قربانی را ذبح مینمودند. “ضحى النبي صلى الله عليه و سلم بكبشين أملحين أقرنين ذبحهما بيده وسمى وكبر ووضع رجله على صفاحهما“. «رسول الله صلیاللهعلیهوسلم دو قوچ نمکین شاخدار قربانی نمودند، با دستشان این کار را کردند، بسم الله و تکبیر گفته، پای مبارک را بر پهلوی آن دو گذاشتند».[5]
اگر خود فرد نتوانست این کار انجام دهد و ذبح قربانی را به کسی دیگر واگذار نمود نیز ایرادی ندارد.
ادب ششم: اگر کسی قبل از نماز عید ذبح کرد باید قربانی را دوباره انجام دهد:
پیامبر صلیاللهعلیهوسلم ذبح قربانی را بعد از نماز عید تعیین نمودند و کسی که قبل از نماز، قربانی را ذبح میکند، فقط حکم گوشتی را دارد که به خانوادهاش تقدیم میکند و قربانی به حساب نمیآید و بر وی لازم است که در خانهی خودش قربانی کند، پیامبر صلیاللهعلیهوسلم میفرمایند: “من ضحى قبل الصلاة فإنما ذبح لنفسه، ومن ذبح بعد الصلاة فقد تم نسكه، وأصاب سنة المسلمين”. «کسی که قبل از نماز عید، قربانی کرد برای (خوردن و استفادهی) خودش ذبح کرده است و کسی که بعد از نماز، ذبح نمود طبق سنت و روش ما درست عمل کرده است و به روش مسلمانان تمسک جسته است».[6]
ادب هفتم: پرهیز از ذبح حیوان شیرده:
حیوانی که شیرده بوده و شیر آن قابل دوشیدن است، ذبح نشود، تا فرصت استفاده از شیر آن از دست نرود، رسول گرامی صلیاللهعلیهوسلم میفرمایند: “لا تذبحن ذات در” «حیوان شیرده را ذبح نکن».[7]
توجه به این ادب در اسلام در واقع نشاندهندهی این است که شارع نمیخواهد مسلمان را از چیزی که به او نفعی میرساند، محروم ببیند.
ادب هشتم: تیز کردن کارد به خاطر شفقت به چهارپا:
هر چه قدر کارد تیزتر و برندهتر باشد به همان اندازه نشاندهندهی شفقت به حیوان چهارپا است و در عین حال وسیلهی کاستن از دردهای حیوان است؛ لذا این امر نوعی رحمت به مخلوقات باری تعالی و احسان است که رسول الله صلیاللهعلیهوسلم بدان دستور داده اند: “إن الله كتب الإحسان على كل شيء فإذا قتلتم فأحسنوا القتلة وإذا ذبحتم فأحسنوا الذبح وليحد أحدكم شفرته فليرح ذبيحته“. «الله تعالی احسان و برخورد نیک را در هر کاری مقرر داشته و به آن امر نموده است؛ هرگاه کسی را کشتید او را به خوبی بکشید و هرگاه حیوانی را ذبح کردید به خوبی آن را ذبح کنید و باید کاردتان را تیز کنید تا حیوان راحت ذبح شود».[8]
ادب نهم: تیز کردن کارد قبل از خواباندن حیوان برای ذبح:
درست نیست حیوان را برای ذبح خوابانده و به کنار آن کارد تیز شود، این امر باعث بیشتر شدن ترس حیوان شده، به دور از شفقت و خلاف سنت رسول گرامی است. رسول الله صلیاللهعلیهوسلم برای شخصی که چنین میکرد فرمودند: “أتريد أن تميتها موتات هلا حددت شفرتك قبل أن تضجعها“. «آيا میخواهی حیوان را چند بار به دم مرگ ببری؟ چرا کارد خویش را قبل از خواباندن آن تیز نمیکنی».[9]
بنابراین نخست باید کارد را تیز نمود، پس از آن حیوان را برای سر بریدن خواباند.
ادب دهم: نشان ندادن کارد برای حیوان:
این ادب نیز در ذیل ادب قبلی است؛ یعنی با کمال شفقت نسبت به حیوان باید کارد را قبل از خواباندن، از دید آن پنهان کنیم تا مبادا ترس مرگ و سربریدن آن افزون شود.
[2]ـ تهانوی، مولانا اشرف علی، فلسفهی احکام اسلام، ص۱۸۴، مسائل قربانی، ترجمه: عبدالمنان پناه، انتشارات تسنیم ۱۴۰۰هـ. و جرجای، علی احمد، حکمت وفلسفه شریعت، ص۲۳۰، فلسفهای قربانی، ترجمه: عبدالواحد احراری، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام: ۱۳۸۰هـ.
[3]ـ النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج۶، ص۸۳، الأضاحی، باب نهى من دخل عليه عشر ذى الحجة وهو مريد التضحية أن يأخذ من شعره أو أظفاره شيئا، رقم الحدیث: ۵۲۳۲، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت.
[4]ـ البيهقي، أبوبكر أحمد بن الحسين، السنن الكبرى وفي ذيله الجوهر النقي،ج۲، ص۴۴۱،كتاب الضحايا،باب ما ورد النهى عن التضحية به، رقم الحدیث: ۱۹۵۷۰، الطبعة الأولى: ۱۳۴۴ هـ، الناشر: مجلس دائرة المعارف النظامية الكائنة في الهند ببلدة حيدر آباد.
[5]ـ البخاری، محمد بن إسماعيل، صحيح البخاري،ج۵، ص۲۱۱۴، کتاب الأضاحی،باب التكبير عند الذبح، رقم الحدیث: ۵۲۴۵، الطبعة الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷،الناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت.
[6]ـ النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج۶، ص۷۴، الأضاحی، باب وقتها، رقم الحدیث: ۵۱۸۱، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت.
[7]ـ الجزري،مجد الدين أبو السعادات،جامع الأصول في أحاديث الرسول،ج۴،ص۶۹۱، حرف الزاي، الكتاب الأول: في الزكاة، الفصل الثاني: فيما كان النبي – صلى الله عليه وسلم – وأصحابه عليه من الفقر، رقم الحدیث: ۲۸۰۶، الطبعة: الأولى، الناشر: مكتبة الحلواني – مطبعة الملاح – مكتبة دار البيان.
[8]ـ النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج۳، ص۱۵۴۸، كتاب الصيد والذبائح وما يؤكل من الحيوان، باب الأمر بإحسان الذبح والقتل وتحديد الشفرة، رقم الحدیث: ۱۹۵۵، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت.
[9]ـ السيوطي، جلال الدين،جامع الأحاديث، ج۱، ص۲۹۲، قسم الأقوال، حرف الهمزة، الهمزة مع التاء، رقم الحدیث: ۴۵۱، بیروت.