نويسنده: مهاجر عزیزی

سیکیزم؛ پیدایش و مبانی اعتقادی آن

بخش ششم

۳. گورو آمرداس  (Guru Amar Das)
گورو آمرداس، سومین پیشوای معنوی آیین سیک، در ۵ مه ۱۴۷۹ میلادی در روستای نزدیک به شهر لاهور کنونی در منطقۀ پنجاب دیده به جهان گشود. او از خانوادۀ هندو و وابسته به طبقۀ کشاتریه (جنگجویان) برخاسته بود؛ خانواده‌ای سخت پایبند به باورهای مذهبی که پرهیز از گوشت، الکل و لذت‌های جسمی را اصل  می‌دانستند.[1]
وی تلاش‌های بسیاری برای ساماندهی، تقویت و توسعۀ جامعۀ سیک انجام داد.[2] آمرداس در سال ۱۵۵۲ میلادی، در سن هفتاد و سه سالگی، به‌دلیل شایستگی‌هایش از سوی گورو آنگاد به‌عنوان جانشین برگزیده شد و به مدت ۲۲ سال رهبری معنوی و سیاسی جامعۀ سیک را بر عهده داشت، او کاکای داماد گورو آنگاد نیز بود و از همین طریق به او نزدیک شده و ارادت ورزیده بود.[3]
الف: فعالیت‌ها و دستاوردها
در دورۀ ۲۲ سالۀ رهبری گورو آمرداس، جامعۀ سیک شاهد اصلاحات چشمگیر و اقدامات بنیادینی بود که در ادامه به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود:
  1. گورو آمرداس نخستین پیشوای سیک بود که نظام طبقاتی (کاست) را با صراحت رد و باطل اعلام کرد.
۲. او مصلحی برجسته بود که اصلاحات اجتماعی و فرهنگی متعددی را رقم زد؛ از جمله، حقوق ویژه‌ای برای زنان قائل شد و در عین حال آنان را به رعایت حجاب دعوت می‌کرد؛ هم‌چنین به رسمی خرافی و دردناک پایان داد؛ رسمی که طی آن، زنان را در مراسم تشییع شوهران‌شان زنده می‌سوزاندند.[4]
۳. شهر گوویندوال (Goindval)، محل اقامت گورو آمرداس، به یکی از مراکز مهم زیارتی آیین سیک تبدیل شد. به گفتۀ «بهاتاچاریا» در فرهنگ‌نامۀ تاریخی هند، این شهر به عنوان مرکز معنوی نقش مؤثری در گسترش آیین سیک ایفا کرد. از جمله بازدیدکنندگان برجستۀ آن، یکی از پسران امپراتور مغول، اکبر بود که تحت تأثیر سبک زندگی سادۀ و معنوی آمرداس قرار گرفت و با اهدای هدایا و کمک‌های مالی، او و پیروانش را مورد لطف قرار داد. این دیدار باعث تقویت جایگاه آیین سیک در آن دوران شد.[5]
۴. در دوران رهبری آمرداس، بیش از ۹۰۰ سرود که در گرانت صاحب گرد آمده، به او نسبت داده می‌شود.
۵. یکی از کارها و فعالیت‌های دیگر آمرداس، تعیین «مسندها» به‌عنوان نماینده‌ها بود. آمرداس، معلم روحانی، متوجه شد که به‌تنهایی نمی‌تواند همۀ مسئولیت‌ها و نیازهای فراوان این جریان نوظهور را بر عهده بگیرد، مخصوصاً با توجه به شمار زیاد کسانی‌که به این آیین وارد می‌شدند. از این‌رو، بیست‌وچهار نفر از پیروان مورد اعتماد خود را به‌عنوان نمایندگان رسمی که به آن‌ها “مسند” (Masand)  گفته می‌شد، تعیین کرد تا از طرف او امور دینی و عبادی را هدایت کرده و کمک‌رسان باشند، هم‌چنین، برای نظم بیشتر، اصول و آموزه‌های گورو ناناک و خود را گردآوری کرد و نیز افکار و تعالیم اندیشمندان هندو را به آن افزود و به‌این‌ترتیب، دیدگاه‌هایی از جنبش‌های هندو مانند “بهکتی” نیز در آن گنجانده شد.
۶. او مجموعه‌ای از تعالیم گورو نانک را گردآوری و ثبت کرد و در آن، مفاهیم عرفانی برخی مکاتب هندو از جمله جنبش «بهکتی» را نیز وارد ساخت. این ترکیب باعث شد آموزه‌های سیک با روحیه‌ای عرفانی و اخلاقی بیشتر همراه گردد.[6]
ب: وفات و جانشین
دورانی‌که آمرداس برای بیست‌و‌دو سال رهبری آیین سیک را بر عهده داشت، یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین دوره‌ها در تاریخ این دین به‌شمار می‌رود. او تا سن ۹۵ سالگی زندگی کرد و پیش از مرگ، دامادش رام‌داس را به‌عنوان جانشین خود انتخاب کرد.[7]
۴. گورو رام‌داس (Guru Ram Das)
رام‌داس در ۲۶ سپتامبر ۱۵۳۴ میلادی در شهر لاهورِ پنجاب دیده به جهان گشود. او در سال ۱۵۷۴ میلادی به عنوان گورو (رهبر معنوی) در آیین سیک منصوب شد و به مدت ۷ سال این مقام را عهده‌دار بود. وی خدمات ارزنده‌ای به جامعۀ سیک ارائه کرد و نقش خاص در گسترش این دین ایفا کرد.
الف: فعالیت‌ها و تأثیرات
۱. تأسیس هارمندیر صاحب (معبد طلایی): رام‌داس از شخصیت‌های پرانرژی و تأثیرگذار بود که عبادتگاه سیک‌ها را در «هارمندیر» (معبد خدا) متمرکز ساخت. این معبد در دریاچه‌ای کوچک در ۳۵ مایلی جنوب شرقی لاهور بنا شد. این مکان که بعدها به «آمریتسار» (استخر آب حیات) معروف گردید، از آن زمان به بعد به عنوان مهم‌ترین معبد سیک‌ها شناخته می‌شود.[8]
۲. تدوین نظام جانشینی موروثی: از اقدامات متمایز رام‌داس، ایجاد نظام جانشینی موروثی بود که بر اساس آن، پسرش را به عنوان گوروی بعدی سیک‌ها معرفی کرد.[9]
۳. بنیان‌گذاری شهر مقدس آمریتسار: رام‌داس شهر آمریتسار را بنیان نهاد که در ابتدا به صورت یک دهکده بود و بعدها به شهری مقدس تبدیل شد. مهم‌ترین معبد سیک‌ها، یعنی «معبد طلایی»، نیز در این شهر ساخته شد.[10]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. نادر السحیل، طائفة السیخ، عرض و نقد، ص ۱۷۸.
[2]. رابرت ۱. هیوم، ترجمه: عبدالرحیم گواهی، ادیان زندۀ جهان، ص ۱۷۱.
[3]. فیاض قراپی، ادیان هند، ص ۴۷۳.
[4]. نادر السحیل، طائفة السیخ، عرض و نقد، ص ۱۷۸.
[5]. همان، ص ۱۷۹.
[6]. همان، ص ۱۷۹.
[7]. همام الآلوسی، السیخ فی الهند صراع الجغرافیا و العقیه، ص ۴۶.
[8]. رابرت ۱. هیوم، ترجمه: عبدالرحیم گواهی، ادیان زندۀ جهان، ص ۱۷۱.
[9]. همان، ص ۱۷۱.
[10]. فیاض قراپی، ادیان هند، ص ۴۷۴.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version