نویسنده: ابورائف
نقش مسلمانان در شکلگیری و توسعۀ علوم
بخش چهلوهشتم
علم اصول حدیث
هیچ امتی مانند امت اسلامی برای تبیین و تشریح دین خود، تلاش و همت نکرده است، این امر مهم در ابتکار علوم اسلامی تبلور یافته است، بهگونهای که در امتهای دیگر چنین علومی یافته نشده است و چنین تحقیقاتی صورت نگرفته است، یکی از مهمترین علومی که توسط مسلمانان مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است، «علوم حدیث» است.
این علمی است که به «سنت نبوی»، یعنی دومین منبع از منابع تشریع اسلامی پس از قرآن کریم، مربوط میشود، اهمیت آن در این است که سنت، مجملات قرآن را توضیح داده و آن را تفصیل داده است.
پیامبر اکرم صلىاللهعليهوسلم با «گفتار»، «کردار» و «تقریرات» خود، قرآن را تبیین و شرح میداد و راهنمایی میکرد که چگونه باید اسلام را اجرا و احکام آن را پیاده کرد.
تعریف علم حدیث چنین میشود: علمی است که از طریق آن، حالات «سند حدیث» (یعنی سلسلۀ راویان) و «متن حدیث» (یعنی مضمون و محتوای آن) شناخته میشود. هدف از این علم، شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح است.
این علم به دو بخش تقسیم میشود:
-
«علم حدیث روایة»: علمی است که به نقل دقیق هر آنچه از پیامبر اکرم صلیاللهوعلیهوسلم بهصورت گفتار، کردار، تقریر یا صفات خلقی و اخلاقی نسبت داده شده، میپردازد.
-
«علم حدیث درایة»: علمی است که اصول و قواعدی را بررسی میکند که از طریق آن میتوان بهمعنای حدیث «صحیح»، «حسن»، «ضعیف» و انواع هر یک پی برد، همچنین به مباحثی مانند: «شرایط روایت» و «راویان»، «جرح و تعدیل»، «تاریخ و زندگینامۀ راویان»، «ناسخ و منسوخ»، «احادیث متعارض و غریب» و غیره میپردازد. این علم بهطور خلاصه، مجموعۀ قواعدی است برای شناخت وضعیت راوی و مروی یا سند و متن حدیث از نظر پذیرش یا رد آن و به آن علم «اصول حدیث» یا «مصطلح الحدیث» نیز گفته میشود.
این علم برای حفاظت از احادیث پیامبر اکرم صلیاللهوعلیهوسلم در برابر دروغ و جعل و برای تشخیص احادیث صحیح از غیر صحیح بهوجود آمد.
نخستین کسیکه در این زمینه کتابی جامع تألیف کرد، «امام رامهرمزی» بود که کتابشان «المحدث الفاصل بین الراوی والواعي» نام دارد. پس از ایشان امام «حاکم نیشابوری» کتاب «معرفة علوم الحديث» را نوشت، سپس امام «ابونعیم اصفهانی» با کتاب «المستخرج على معرفة علوم الحديث» و پس از او امام خطیب بغدادی کتاب «الكفاية في علم الرواية» را نوشت. سپس «قاضی عیاض» کتاب «الإلماع إلى معرفة أصول الرواية وتقييد الأسماع» را تألیف کرد. تا اینکه امام «حافظ ابن صلاح» آمد و کتاب معروف خود «علوم الحديث» را نوشت که اثری جامع و منقّح از آثار پیشین بود و مورد پذیرش گستردۀ علما قرار گرفت و به منبع اصلی اکثر تألیفات بعدی تبدیل شد؛ برخی آن را خلاصه کردند، برخی شرح دادند، برخی بر آن حاشیه نوشتند و برخی آن را منظوم کردند، از مهمترین تألیفات پس از امام ابن صلاح، رسالۀ مختصری از امام حافظ ابن حجر عسقلانی رحمهاللهتعالی بهنام «نخبة الفكر» است که خود او آن را در شرحی به نام «نزهة النظر» توضیح داده است. تألیفات دیگری نیز در قرون بعدی نوشته شده که ذکر آنها به درازا میکشد.[1]
علم حدیث انواع گوناگونی دارد که بسته به زاویۀ نگاه به حدیث، دستهبندی میشود:
از نظر «موضوع»، حدیث به دو بخش تقسیم میشود:
«سند»: سلسلۀ راویانی که حدیث را نقل کردهاند.
«متن»: الفاظ حدیث که معانی را بیان میکنند و سند به آن ختم میشود.
از نظر نسبت دادن حدیث به قائل آن، به سه نوع تقسیم میشود:
-
مرفوع: آنچه به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم نسبت داده شده؛ اعم از گفتار، کردار، تقریر یا صفت؛
-
«موقوف»: حدیثیکه سند آن تا صحابی میرسد؛
-
«مقطوع»: حدیثی که سند آن تا تابعی میرسد.
از نظر چگونگی رسیدن حدیث به ما
-
متواتر: حدیثیکه گروهی بزرگ از راویان در هر طبقۀ سند آن را نقل کردهاند و توافق و اتفاق آنها بر دروغ از نظر عقل و عادت ممکن نیست، این نوع یا از نظر لفظ متواتر است یا از نظر معنا.
-
آحاد: حدیثیکه شرایط متواتر را ندارد، به سه نوع تقسیم میشود:
-
«مشهور»: سه راوی یا بیشتر در هر طبقه؛
-
«عزیز»: دستکم دو راوی در هر طبقه؛
-
«غریب» (فرد): راوی آن در هر طبقه یا برخی طبقات تنها یک نفر است.
از نظر قبول یا رد آن، حدیث به سه بخش تقسیم میشود:
-
«صحیح»؛
-
«حسن»؛
-
«ضعیف».