
نویسنده: محمد عاصم اسماعیلزهی
حکمت و فلسفۀ حج و اسرار نهان آن
بخش یازدهم
احکام حکمتآمیز برای افزایش فوائد حج و تقویت آثار آن در نفس و زندگی
و یکی دیگر از این احکام، تلبیه «لبیک گفتن» است که شریعت به تکرار آن تشویق کرده است و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم بالا بردن صدا و تکرار آن را خوب شمرده است. از رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم روايت شده است كه فرمود: «قال قال رسول الله صلیاللهعلیهوسلم «جاءني جبريل فقال يا محمد مر أصحابك فليرفعوا أصواتهم بالتلبية. فإنها من شعار الحج»؛ «جبرئیل علیهالسلام پیش من آمد وفرمود: ای محمد یارانت را امر کن هنگام تلبیه صدایشان را بلند کنند زیرا تلبیه با صدای بلند از شعار حج است».[1]
لبیکگفتن تأثیر عجیبی در هوشیار کردن و بیدار کردن نفس در راستای فهمیدن مقاصد حج، و تقویت کردن آن بهوسیلۀ ایمان، مهرورزی و افتادگی بر آستان پروردگار مهربان دارد و با لبیکگفتن، جریان ایمانی و روحیای در جسم، احساسات و روان حاجی سرایت میکند؛ چنانکه جریان الکتریسیته در سیمها و کابلها جریان مییابد و حاجی را آماده میکند؛ تا از این رکن بزرگ؛ که چهبسا بدون آمادگی و یا بدون فهم و بیداری به آن روی آورده است؛ بهره گیرد و چون حاجی «لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک، إن الحمد والنعمة والملك لاشریک لک». بگوید؛ حج و مقاصد بزرگ آن برای او نمایان میشوند و شوقش برانگیخته شده و جام محبت و مهرورزی جاری میشود و شعلۀ توحید در رگ و خونش افروخته میشود و به خلیل الله؛ ابراهیم یکتاپرست و یکسو؛ ارتباط میآید و با پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم و دعوتگرانیکه راه دعوت او را پوییدهاند، از نظر فکری و روحی پیوسته میشود و در حزب آنان داخل میشود.
الله تعالی برای حج دو حرمت قرار داده است؛ حرمت زمان و حرمت مکان؛ تا احساس احترام این رکن بزرگ، شکوه، شگفتی و احساس مسئولیت نسبت به آن تقویت شود و حاجی در تمام انتقالات، حرکات و سکناتش حساس بوده و از نظر فکری بیدار باشد و حتی یک لحظه هم از این فضای روحانیایکه او را در برگرفته است، غافل نشود. از اینرو الله تعالی فرموده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ»؛ « همانا شمار ماهها نزد الله دوازده ماه است در کتاب الله از روزیکه آفرید آسمانها و زمین را؛ از آنها چهار ماه حرام است؛ این است آیین استوار؛ پس ستم مکنید در آنها بر خودتان».[2]
و فرموده است: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالُ فِيهِ كَبِيرُ»؛ « میپرسند از تو دربارۀ ماه حرام از جنگ در آن؛ بگو: جنگ در آن گناهی بزرگ است».[3]
و امام مسلم روایت کرده است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: عن النبى صلیاللهعلیهوسلم أنه قال «إن الزمان قد استدار كهيئته يوم خلق الله السموات والأرض السنة اثنا عشر شهرا منها أربعة حرم ثلاثة متواليات ذو القعدة وذو الحجة والمحرم ورجب شهر مضر الذى بين جمادى وشعبان – ثم قال – أى شهر هذا». «زمان به شکل روزیکه الله تعالی آسمانها و زمین را آفرید، برگشته است و تعداد ماهها نزد الله تعالى دوازده ماه در کتاب الله است؛ از روزیکه آسمانها و زمین را آفرید. چهار ماه از آنها؛ ماههای حرام هستند که سه ماه پیاپی؛ ذو القعده، ذو الحجه، محرم و نيز رجب مضر که بین ماه جمادی و شعبان قرار دارد».[4]
و دربارۀ حرمت مکان در قرآن آمده است: «إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ»؛ « (بگو:) جز این نیست که فرمان یافتهام که بپرستم پروردگار این شهر را که حرمت نهاده است آن را و از آن اوست هر چیزی، و فرمان یافتهام که باشم از تسلیم شوندگان».[5]
و نیز در روز فتح مکه فرمودند: «عن ابن عباس عن رسول الله صلیاللهعلیهوسلم أنه قال يوم الفتح فتح مكة: “لا هجرة ولكن جهاد ونية فإذا استنفرتم فانفروا.” وقال رسول الله صلیاللهعلیهوسلم يوم الفتح فتح مكة: “إن هذا البلد حرمه الله يوم خلق السموات والأرض فهو حرام بحرمة الله إلى يوم القيامة لا يختلى خلاها ولا يعضد شوكها ولا ينفر صيدها ولا يلتقط لقطتها إلا من عرفها.” فقال العباس رضىاللهعنه: “يا رسول الله إلا الإذخر فإنه لقينهم ولبيوتهم.” فقال رسول الله صلیاللهعلیهوسلم: “إلا الإذخر.”»؛ ترجمه «این شهر را الله تعالی روزیکه آسمانها و زمین را آفرید؛ حرام قرار داد و آن، تا روز قیامت بنابر حرمت الهی حرام است و در این شهر جنگ برای هیچکس پیش از من روا نبوده است و برای من نیز؛ جز ساعتی از این روز؛ جنگ روا نیست، این شهر بنابر حرمت الهی تا روز قیامت حرام است؛ به گونهای که خار آن کنده نمیشود و شکار آن گریزانده نمیشود و گمشدۀ آن برداشته نمیشود؛ مگر کسیکه آن را بردارد تا به صاحبش بازگرداند؛ و گیاهان سبز آن بریده نمیشوند ابن عباس رضیاللهعنه فرمود: ای رسول خدا، مگر گیاه اذخر؛ زیرا برای پردهها و خانهها استفاده میشود. رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: مگر اذخر که استفاده از آن جایز است».[6]
و ارتکاب گناه در حرم، جرم بسیار سخت و بزرگی است؛ به گونهای که برخی علما چنین استدلال کردهاند که ارادۀ ارتکاب گناه در حرم، به منزلۀ ارتکاب آن است؛ برخلاف سایر اماکن؛ زیرا الله تعالی میفرماید: «وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ بِالْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ»؛ «و هر که بخواهد در آن کجروی را به سبب ستم، میچشانیم به او از عذابی دردناک».[7]
ابن کثیر رحمهالله میگوید: «این از ویژگیهای حرم مکی است که هرکسی در آن نیت و تصمیم ارتکاب گناه داشته باشد، مجازات میشود؛ گرچه مرتکب آن نشده باشد».[8]
همچنین الله تعالی به این دو حرمت؛ حرمت احرام را نیز افزوده است و برای آن، آداب و احکام ویژهای قرار داده است که از جملۀ آنها حرامبودن شکار در حالت احرام است. الله تعالی میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْد وَأَنتُم حُرُمٌ»؛ «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، مکشید شکار را در حالیکه در احرام باشید».[9]
و فرموده است: «أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»؛ «حلال شده است برای شما شکار دریا و خوراکی آن تا بهرهای باشد برای شما و برای کاروانیان، و حرام شده است بر شما شکار در خشکی تا زمانیکه شما در احرام هستید و پروا کنید از الله که به سوی او گردآورده میشوید».[10]
شیخ الاسلام دهلوی رحمهالله میگوید: «در حج، مشروع شده است که حاجی در احرام از این موارد پرهیز کند؛ تا فروتنی، ترک زینت و ژولیدگیاش آشکار شده و احساس خوف و تعظيم الله تعالى و محاسبۀ نفس در ترک کردن خواهشات محقق شود، و شکار کردن نوعی سرگرمی و تفریح است».[11]
و چون حج غالباً سفری طولانی است؛ چنانکه الله تعالی میفرماید: «وَأذِنَ فِي النَّاسِ بِالْحَجَ يَأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ»؛ «و ندا در ده در میان مردم برای حج که بیایند پیش تو پیاده و سوار بر هر شتر لاغری که میآیند از هر راه دور».[12]
و انتقال یافتن از حالتی به حالت دیگر است و آمیزش در آن بسیار است و همراهی و دوستی در آن زیاد طولانی میشود و رفتارهای گوناگونی در آن وجود دارد، این امر انگیزهای برای ارتکاب بسیاری از ممنوعات، امور فریبنده و بگومگوها میشود؛ و چهبسا نفس انسان برانگیخته شده و سینه به تنگ آید و صبر لبریز شود و حاجی به آنچه که در وطن، اقامت و در حالات عادی از آن اجتناب میکرد، بگرود و درگیر برخی گناهان، کردارهای زشت و اعمال منافی با حج و مقاصد آن شود؛ بنابراین به صورت ویژه در حج از آنها بازداشته شده است؟ زیرا حج بستر مناسبی برای آنها است.
الله تعالی میفرماید: «الْحَج أَشْهُرُ مَعْلُومَاتُ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَارَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَج وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرِ يَعْلَمُهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ»؛ « موسم حج ماههایی معلوم و معین است؛ و کسیکه واجب گرداند برخود در آن ماهها حج را، پس (بداند که روا) نیست آمیزش و نه نافرمانی و نه مجادله در حج؛ و آنچه میکنید از نیکی میداند آن را الله؛ و توشه برگیرید که همانا بهترین توشه پرهیزگاری است و پروا کنید از من ای خردمندان».[13]
این قوانین و احکامیکه با قلب، اندامها، نیت، عمل، مکان و زمان مرتبطاند، حج را با لباسی از قداست، پاکی، پرهیزگاری، زهد، مراقبت الهی، نظارت بر نفس و جهاد پوشانده است که همانند آنها در ادیان و گروههای دیگر وجود ندارد و آثار عمیقی در نفس، اخلاق و زندگی دارند که در نتیجۀ آن، این حدیث رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم محقق میشود که فرمودند: «هرکسیکه برای الله تعالی حج گزارد و با زنان آمیزش نکند و گناه انجام ندهد، مانند روزیکه از مادر متولد شده است، برمیگردد».[14]
ادامه دارد…
[1]. النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم،ج۴، ص۱۰۷، الحج، باب فی فضل الحج والعمرة ویم عرفة، رقم الحدیث: ۳۳۵۴، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت.
[2]. سورۀ توبه، آیه:۳۶.
[3]. سورۀ بقره، آیه:۲۱۷.
[4]. النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم، ج۵، ص۱۰۷، باب تغليظ تحريم الدماء والأعراض والأموال، رقم الحدیث: ۴۴۷۷، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت.
[5]. سورۀ نمل، آیه:۹۱.
[6]. النسائي، أحمد بن شعيب، سنن النسائي الكبرى، ج۵، ص۱۹۵، کتاب الحج، باب لا ينفر صيد الحرم ولا يعضد شجره ولا يختلى خلاه إلا الإذخر، رقم الحدیث: ۱۰۲۳۳، الطبعة الأولى ، ۱۴۱۱ – ۱۹۹۱، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.
[7]. سورۀ حج، آیه:۲۵.
[8]. الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير، تفسير القرآن العظيم، ج۱، ص۴۲۱، الطبعة: الثانية ۱۴۲۰هـ – ۱۹۹۹ م، الناشر: دار طيبة للنشروالتوزيع.
[9]. سورۀ مائده، آیه:۹۵.
[10]. سورۀ مائده، آیه:۹۶.
[11]. الدهلوی، احمد بن عبدالرحیم، حجةالله البالغة، ج۲، ص۴۴، ترجمه: شیخ الحدیث مولانا سید محمد یوسف حسینپور رحمهالله، انتشارات شیخ الإسلام احمد جام، ۱۳۸۱هـ، فردوسی مشهد.
[12]. سورۀ حج، آیه:۲۶.
[13]. سورۀ بقره، آیه:۱۹۷.
[14]. الجزري،مجد الدين أبو السعادات، جامع الأصول في أحاديث الرسول، ج۹، ص۴۶۱، الکتاب الأول: فی الفضائل والمناقب، الفصل السادس: فی الحج والعمرة، علیه، رقم الحدیث: ۷۱۵۴، الطبعة: الأولى، الناشر: مكتبة الحلواني – مطبعة الملاح – مكتبة دار البيان.