نویسنده: عبدالحی لیان

الگوی تربیت الهی در خانوادهٔ انبیاء

بخش چهارم

سرانجام خوردن از میوه ممنوعه
قرآن کریم در آیه ۲۲ سوره اعراف، به سرنوشت و پیامدهای خوردن از میوه درخت ممنوعه این‌گونه اشاره می‌کند: «فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ».[1]
ترجمه: «پس آرام آرام آنان را با مکر و فریب ( به سوی نافرمانی و خوردن از آن درخت) کشید، هنگامی که از آن درخت چشیدند، عورات خویش بدیدند و (برای پوشاندن شرمگاه‌های خود) شروع به جمع‌آوری برگ‌های (درختان) بهشت کردند و آن‌ها را بر خوردافکندند، پروردگارشان (به سرزنش ایشان پرداخت و خطاکاری آنان را متذکر شد و) فریادشان زد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که اهریمن دشمن آشکارتان است (وخیر شما را نمی‌خواهد)».
این آیه در واقع، توضیحی بر چگونگی وسوسه ابلیس و خوردن آدم علیه‌السلام و حوا از میوه درخت ممنوعه در بهشت و بیانگر نتایج حاصل از آن است. آشکار شدن عورت‌ها، فراتر از صرفاً یک اتفاق فیزیکی، نمادی از فقدان پوشش معنوی و نمایان شدن کاستی‌های ناشی از خطا است. به عبارت دیگر، آن‌ها پیش از این در حالت بی‌خبری و ناآگاهی از این نواقص به سر می‌بردند و پس از ارتکاب خطا، متوجه عریانی خود شدند.
اقدام آدم علیه‌السلام و حوا در جمع‌آوری و استفاده از برگ‌ها برای پوشاندن خود، ریشه در یک فهم فطری و درونی نسبت به مفهوم شرم و حیا دارد. این عمل، نشان می‌دهد که انسان به طور غریزی به پوشاندن بخش‌هایی از بدن خود تمایل دارد و برهنگی را رفتاری ناپسند می‌داند. این حس شرم و حیا، نهادینه شده در وجود انسان، به او می‌گوید که باید حریم‌هایی را حفظ کند و خود را از نگاه‌های نامناسب بپوشاند.
برخی از مفسران و علمای دین، با استناد به این آیه، استدلال می‌کنند که پوشاندن عورت، یک وظیفه شرعی و الزامی است و برخی دیگر معتقدند که عمل آدم و حوا نشان‌دهنده این است که پوشاندن عورت، بخشی از سرشت و فطرت انسان بوده و تنفر از برهنگی، یک حس ذاتی و درونی است که حتی در غیاب دیگران نیز وجود دارد.[2]
بنابراین، این آیه، فراتر از صرف یک بیان تاریخی حادثه، می‌تواند به ما در درک عمیق‌تر مفهوم پوشش از منظر فطرت انسانی و ارزش‌های اخلاقی کمک کند.
عتاب و توبه
پس از آنکه آدم علیه‌السلام و همسرش از درخت ممنوعه خوردند و عورت‌هایشان بر آن‌ها نمایان شد، شروع کردند به پوشاندن خود با برگ‌های بهشت. در این حین، خداوند آن‌ها را مورد خطالب قرار داد و فرمود: «وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ».[3]
ترجمه: «و پروردگارشان (به سرزنش ایشان پرداخت و خطاکاری آنان را متذکر شد و) فریادشان زد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که اهریمن دشمن آشکارتان است (وخیر شما را نمی‌خواهد)».
این عتاب و سرزنش از سوی خداوند به دلیل غفلت از فرمان الهی، نشان‌دهنده یک جنبه دیگر از وجود انسان است. انسان موجودی منحصر به فرد است که توانایی فراموشی و اشتباه را دارد، او در برابر وسوسه‌های شیطان ضعیف است و همیشه نمی‌تواند در مسیر صحیح استقامت کند؛ اما در عین حال، انسان به خطاهای خود آگاه است و از اشتباهاتش پشیمان می‌شود. او درخواست کمک و مغفرت از پروردگار خود دارد و در این زمینه، طلب او از خداوند، درخواست یاری در گناه نیست.
آدم علیه‌السلام و حوا با گفتن «قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ»[4]
ترجمه: «گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!»
این اعتراف، اندوه و توبه آن‌ها نشان‌دهنده ویژگی‌ای است که انسان را به پروردگارش متصل می‌کند و درهای رحمت را به سوی او می‌گشاید. این ویژگی شامل اعتراف به خطا، پشیمانی از آن، استغفار و احساس ضعف در برابر قدرت الهی است، انسان درک می‌کند که توانایی و قدرتی جز با یاری خداوند ندارد و اگر از او کمک نطلبد، از زیان‌کاران خواهد بود.[5]
پس از اینکه آدم و حوا به اشتباه خود اعتراف کردند و از آن پشیمان شدند، به توبه و رجوع به سوی الله پرداختند؛ در نتیجه، خداوند با رحمتش درب توبه را به روی آن‌ها گشود و به آدم آموخت تا اینگونه به سوی الله متعال رجوع کند: «رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ»[6]
ترجمه: «گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!»
خروج آدم علیه‌السلام و همسرش از بهشت
پس از آنکه خداوند متعال توبه‌ آدم علیه‌السلام و همسرش را پذیرفت، به آنان و ابلیس فرمان داد تا همگی به زمین فرود آیند، چرا که زمین جایگاه طبیعی و مناسب برای زندگی بشر است؛ زیرا انسان‌ها از آن آفریده شده‌اند و زمین مادر و ریشه‌ آنان محسوب می‌شود. خداوند در آیات قرآنی تصریح می‌کند:
«مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى».[7]
ترجمه: «ما شما را از آن (زمین‌) آفریدیم؛ و در آن بازمی‌گردانیم؛ و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون می‌آوریم».
بدین ترتیب، همه (آدم، حوا، و ابلیس) به زمین هبوط کردند(پایین آمدند)، در حالی که دشمن یکدیگر بودند. آدم علیه‌السلام و همسرش همواره از نیرنگ‌ها و خیانت‌های ابلیس هراس داشتند و این ترس طبیعی بود چرا که او آنان را فریفت تا از بهشت رانده شوند. ابلیس نیز در کمین آدم علیه‌السلام، حوا و نسل‌شان نشست تا آنان را به نابودی بکشاند. حال، پرسش اینجاست: آیا زندگی روی زمین می‌تواند صلح‌آمیز باشد، در حالی که آغاز حیات بشری با این هراس و دشمنی همراه بوده است؟ به طور قطع، زندگی زمینی تا قیام قیامت صحنه‌ی نبرد دائمی حق و باطل خواهد بود، چراکه فرزندان آدم تا پایان جهان بر زمین باقی می‌مانند، خداوند در قرآن می‌فرماید:
«قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ».[8]
ترجمه: «فرمود: در آن (زمین‌) زنده می‌شوید؛ و در آن می‌میرید؛ و (در رستاخیز) از آن خارج خواهید شد».
از سوی دیگر، ابلیس از خداوند مهلت خواست تا روز قیامت زنده بماند و خداوند (که هرگز وعده خود را نقض نمی‌کند) او را تا «زمان معین» مهلت داد. خداوند متعال می‌فرماید:
«قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ * وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ * قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ * قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ * قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ».[9]
ترجمه: «فرمود: «از میان آن (جماعت ملأ اعلی و فرشتگان عالم بالا) بیرون شو که تو رانده درگاه منی! و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود، گفت: «پروردگارا! مرا تا روزی که انسان‌ها برانگیخته می‌شوند مهلت ده!». فرمود: «تو از مهلت داده‌شدگانی، ولی تا روز و زمان معیّن!». گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد؛ مگر بندگان خالص تو، از میان آن‌ها!». فرمود: «به حق سوگند، و حق می‌گویم، که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کند، پر خواهم کرد!».
بنابراین، بر فرزندان آدم علیه‌السلام لازم است که خویشتن را برای مقابله‌ای سخت و بی‌امان با شیطان آماده سازند؛ کارزاری آگاهانه که با بصیرت کامل بدان درمی‌آمیزند و سرانجام با پارسایان و نیکوکاران است.
ادامه دارد…
بخش قبلی |‌ بخش بعدی
. الأعراف/۲۲.[1]
. محمد جمال الدین بن محمد، القاسمی، محاسن التأویل، ج۷، ص۲۶۴۲.[2]
. الأعراف/۲۲.[3]
. الأعراف/۲۳.[4]
. سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت: دار الشروق، چاپ هفتم، ۱۳۹۱ق، ج۳، ص۱۲۷۰-۱۲۶۹.[5]
. الأعراف/۲۳.[6]
. طه/۵۵.[7]
. الأعراف/۲۵.[8]
. ص، ۸۵-۷۷.[9]
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version