نویسنده: ابوعائشه

فرقۀ قدریه

بخش هفتم

انواع فرقۀ قدریه
شناخت انواع فرقۀ قدریه نیز یکی از مسائل مهم است؛ زیرا تمام افراد این فرقه، یکسان نیستند، بلکه در بین‌شان تفاوت‌های فراوانی وجود دارد که با بررسی و تحقیق در این باره مشخص می‌شود. ما در زیر تلاش می‌کنیم تا با مراجعه به کتاب‌ها این مسئله را بیشتر روشن و واضح بسازیم:
 علما این فرقه را به سه دسته تقسیم نموده‌اند که در ذیل به آن می‌پردازیم:
قدریۀ مشرک؛ این نوع کسانی بودند که در زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم وجود داشتند و می‌گفتند: «لو شاء الله ما أشرکنا ولا آباؤنا» (اگر خداوند می‌خواست، شرک نمی‌آوردیم و پدران‌مان [نیز شرک نمی‌آوردند]( پس این گروه از قدریه، با فرقۀ قدریه‌ای که ما در بارۀ آن می‌نویسم ربطی ندارد؛ چون هدف در این نوشتار همان فرقه‌ای است که بعد از اسلام و در عصر تابعین و تبع تابعین بوده‌است.
قدریۀ افراطی؛ کسانی هستند که علم را از خداوند منتفی می‌دانند و می‌گویند قضیه مستأنف و جدید است و خداوند در بارۀ اشیا علم ندارد و آنان را نمی‌داند.[1]
قدریۀ معتدل و میانه‌رو؛ این گروه همان فرقۀ معتزله در مسئلۀ قدر است که نه تمام مراتب قدر را انکار کرده‌اند و نه هم علم سابق خداوند متعال به اشیا را.[2] موضوع معتزله با تمام باورها، اعتقادات، آرا و نظریات شان قابل مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.
صاحب کتاب «التنبیه والرد علی أهل الأهواء» در کتابش برای فرقۀ قدریه هفت نوع بیان کرده است. ایشان بعد از آن برخی از اعتقادات و باورهای این گروه را به صورت جداگانه برشمرده و به شبهات و دلایل‌شان نیز پاسخ داده است. ما در زیر به خاطر طولانی نشدن مبحث فقط به نام‌ها و برخی از معتقدات مشهور این گروه می‌پردازیم:
  1. گروهی از آنان می‌پندارند که حسنات و نیکی‌ها از جانب خداوند متعال هستند و شر و بدی‌ها از سوی خودشان است، تا به خداوند متعال بدی و گناه را نسبت ندهند. این گروه چیزهایی بر زبان می‌آورند و ادعا می‌کنند که به خود اجازه نمی‌دهم آن را ذکر کنم. خداوند متعال بالا و برتر است؛
  2. یک گروه از آنان مفوضه[3] نام دارند؛ این گروه می‌پندارند که آنان به خودشان واگذار می‌شوند و با تفویض و اگذاری از جانب خداوند توانایی انجام هر خیری را دارند؛
  3. یک گروهی از آنان می‌پندارند که خداوند متعال به آنان استطاعت کامل عطا کرده است و آنان دیگر نیاز ندارند تا استطاعت‌شان بیشتر شود، آنان با این استطاعت می‌توانند ایمان بیاورند و یا کفر بورزند. بخورند و بنوشند. بلند شوند و بنشینند. بخوابند و بیدار شوند و هرکاری که اراده کنند انجام دهند و می‌پندارند که بندگان توانایی داشتند که ایمان بیاورند و اگر این طور نبود پس خداوند متعال آنان را به خاطر کاری که توانایی انجام آن را نداشتند، عذاب نمی‌داد؛
  4. گروهی از آن‌ها به نام شبیبیه یاد می‌شوند، این گروه نیز علم سابق خداوند متعال را انکار نموده و می‌گویند نه بندگان کاری انجام می‌دهند و نه هم به سوی خدا بر می‌گردند؛
  5. گروهی از آنان باور دارند که خداوند متعال ولدالزنا را نیافریده است و او را مقدر نکرده و نخواسته است و در علم خداوند نیز نبوده است. خداوند جل‌‌جلاله از آن‌چه می‌گویند بالا و برتر است. این گروه هم‌چنان می‌گویند: کسی‌که در تمام عمرش دزدی کند و یا حرام بخورد از رزق خداوند متعال نخورده است؛ زیرا آنان باور دارند که خداوند فقط به انسان‌ها رزق حلال می‌دهد؛
این در حالی است که علما در بارۀ کسی‌که ادعا کند حرام، رزق الله متعال نیست، احکام بسیار سنگینی صادر کرده‌اند. به روایت ذیل توجه کنید. نصر بن علی رحمه‌الله می‌گوید: «من از اصمعی شنیدم که ایشان می‌گفت: کسی‌که بگوید حرام، رزق خداوند متعال نیست کافر شده‌است»[4]
  1. گروهی از آنان می‌گویند خداوند متعال برای رزق‌ و اجل انسان‌ها وقت مشخصی تعیین کرده‌است، پس در نتیجه اگر کسی فردی را بکشد او را از اجلش زودتر کشته است و مقداری از رزقش مانده‌است که آن را تکمیل نکرده‌است. خداوند متعال از آن‌چه می‌گویند بالا و برتر و منزه و پاک است.[5]
بعضی از این دیدگاه‌ها، باورها و معتقدات‌شان خیلی اشتباه و انحراف از مسیر مستقیم و راه حق است که انسان باید از آنان دوری کند. برخی دیگر از نویسندگان بنابر شناخت و فهم خود فرقۀ قدریه را به چندین نوع دیگر تقسیم کرده‌اند که ما به همین مقدار توضیحات بسنده می‌کنیم و بیشتر مبحث‌مان را طولانی نمی‌کنیم.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . آل الشیخ، صالح بن عبد العزیز، شرح العقیدة للإمام أبی جعفر أحمد بن محمد الطحاوی المسمی ب (إتحاف السائل بما في الطحاویة من مسائل)، بی‌تا، ص ۱۷.
[2] . همان، ص ۱۷.
[3] . مفوضه به طرف‌دارن تفویض گفته می‌شود. تفویض در لغت به معنای واگذار کردن امری به دیگری و حاکم کردن او در آن کار است. اما در این‌جا تفویض به این معناست که خداوند قدرت انجام کارها را به انسان‌ها واگذار کرده است و خود را از این قدرت کنار کشیده است به گونه‌ای که بر افعال انسان قادر نیست و تقدیر الهی شامل افعال اختیاری انسان نمی‌شود. (عنوان مقاله: آشنایی اجمالی با فرقۀ قدریه «مفوضه»، فرقه شناسی)
[4] . الفریابی، أبوبکر جعفر بن محمد بن الحسن، کتاب القدر، تحقیق: عبد الله بن حمد المنصور، ۱۴۱۸ هـ. ق، ص ۱۸۶.
[5] . الملطی، أبی الحسن محمد بن أحمد، کتاب التنبیه والرد علی أهل الأهواء والبدع، ۱۴۳۰ هـ. ق، ص ۱۲۶ – ۱۳۵ به طور اختصار و اقتباس. کسانی خواهان پاسخ به این آرا و نظریات در پرتو آیات قرآن و احادیث پیامبر صلی الله علیه و سلم و اقوال علما هستند به کتاب مذکور، صفحات فوق مراجعه نمایند.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version