نویسنده: عبیدالله نیمروزی

فیلسوف افغانستان؛ سید جمال‌الدین افغان

بخش سی‌ودوم

بحران اقتصادی مصر و بیداری ملت
مصر در دوران سلطنت شاه اسماعیل از مشکلات اقتصادی شدیدی رنج می‌برد، شاه اسماعیل برنامه‌های گسترده‌ای برای آبادانی و نوسازی کشور آغاز کرده بود و برای تأمین منابع مالی این پروژه‌ها از دولت‌های اروپایی، به‌ویژه انگلیس، مبالغ کلانی وام گرفت. این وام‌ها در سال‌های ۱۲۸۱-۱۲۹۲ هـ / ۱۸۶۴-۱۸۷۵م به مبلغ نودوپنج میلیون لیره رسید، در عین حال، شاه از بسیاری از حقوق به نفع بیگانگان چشم‌پوشی کرد و این چشم‌پوشی‌ها باعث شد تا بیگانگان در امور داخلی مصر دخالت کرده و به تدریج سلطه‌گری خود را گسترش دهند. همچنین، حکومت مصر مالیات سنگینی را بر دوش مردم گذاشت.
سید جمال‌الدین افغان و آگاهی بخشی به مردم
در همین دوران، سید جمال‌الدین افغان با شاگردان خود به مقابله با سیاست‌های استعماری پرداخت و مردم را نسبت به نتایج منفی دخالت‌های بیگانگان و سلطۀ آن‌ها آگاه کرد، در این راستا، سلیم عنحوری به نقل از سید جمال‌الدین می‌گوید: «مردم عوام مصر به سید جمال‌الدین نزدیک شده و او این‌طور آگاهی می‌داد: “ای مردم مصر، شما در شرایط بردگی و استبداد تربیت شده‌اید، قرن‌هاست که در زیر سلطۀ پادشاهان بی‌رحم و فاتحان بی‌رحم زندگی کرده‌اید. شما به‌جای اعتراض، تحمل کرده‌اید و بار سنگین را به دوش کشیده‌اید؛ اما در دل شما اگر خون زندگی باشد، اگر عصب‌های شما غیرت و شجاعت داشته باشد، باید برخیزید و از این ذلت و خواری بیرون بیایید.»
دعوت به بیداری و قیام علیه ظلم
سید جمال‌الدین در ادامه می‌گفت: «به آثار باستانی مصر بنگرید، به اهرام و هیکل‌های منفیس که نماد عزت و دلاوری نیاکان شماست. شما باید همچون آنان باشید؛ حتی اگر نتوانید همانند آن‌ها عمل کنید، دست‌کم باید روح شجاعت و عزت را در خود زنده کنید، غبار غفلت را از خود بزدایید و مانند دیگر ملت‌ها آزاد زندگی کنید، یا برای آزادی خود جان دهید و به مقام شهادت برسید.»[1]
شعله‌های انقلاب عرابی
پس از این سخنان، در سراسر مصر دل‌ها به جوش آمد و ملت به‌طور جدی علیه حکومت استبدادی خود به شک و تردید افتادند. مردم با گردن‌های افراشته به سخنان کسانی گوش می‌دادند که برای بیداری شعور اجتماعی و سیاسی مصر تلاش می‌کردند، از این زمان به بعد، نخستین شعله‌های انقلاب عرابی زبانه کشید و حرکت‌های اصلاح‌طلبانه آغاز شد.
جست‌وجوی آزادی و وحدت ملی در مصر، اندیشه‌های حکیم مشرق زمین
حکیم مشرق زمین به این باور بود که ملت مصر زمانی به بیداری و وحدت دست خواهد یافت که احزاب ملی تأسیس و ایجاد شوند. به اعتقاد او، تنها احزاب می‌توانند قشرهای مختلف جامعه را به یک محور جمع کنند، فرزندان این سرزمین را متحد و یکپارچه سازند و آن‌ها را به نعمت برادری، اتحاد، همبستگی، تعاون و بیداری شعور هدایت کنند. این امر باعث می‌شود که مردم مصر سربلند، عزیز و گرامی زندگی کنند و در راه مصلحت و خیر عموم جامعه کار و پیکار نمایند، افراد این ملت باید مسئولیت‌های خود را بشناسند، به ادای آن همت بگمارند، مظلوم را یاری دهند و حقوق خود را به دست آورند.
پیوند با مأسونیت و دلایل خروج از آن
تا پیش از این، در مصر حزبی سیاسی تأسیس نشده بود و سید جمال‌الدین افغان به انجمن مأسونی اسکاتلندی پیوست. او اعتقاد داشت که اعضای این انجمن می‌توانند در رد و دفع ظلم از مردم مصر همکاری کنند؛ اما دیری نگذشت که اعضای مأسونیت به او آگاهی دادند که این جنبش در سیاست دخالت نمی‌کند، چرا که می‌ترسند حکومت به فعالیت‌هایشان خاتمه دهد، سید جمال‌الدین این توجیه را رد کرد و گفت: «اگر ماسونیت در سیاست، در جایی‌که انسان‌های آزاد سهم دارند، مداخله نکند، پس هیچ‌گاه نمی‌تواند در ساختن عمارت آزادی، برادری و مساوات نقشی ایفا کند.»[2]
ماهیت واقعی مأسونیت و انتقاد از آن
سید جمال‌الدین افغان ادامه داد: «من از شعارهای آزادی، مساوات و برادری و هدف‌های حامیان آن خوشحال شدم؛ زیرا به نظر می‌رسید که مأسونیت در پی سرنگونی دژهای استبداد و ایجاد عدالت است؛ اما به‌تأسف این اهداف در عمل محقق نشد و تفوق‌طلبی، خودخواهی و حب ریاست در این انجمن نفوذ کرد.» او افزود: «مأسونیت به‌طور کلی جنبشی است تباه‌کننده و خطرناک که اهداف آن ضد بشریت است و جوامع انسانی را به جان هم می‌اندازد.»[3]
دلیل ترک مأسونیت و جستجو برای ایجاد حزب ملی
پس از درک ماهیت واقعی مأسونیت، سید جمال‌الدین افغان به این نتیجه رسید که نمی‌تواند با اعضای این انجمن همکاری کند؛ زیرا آن‌ها از اصول و اهداف خود منحرف شده بودند، به‌همین دلیل، سید به تأسیس انجمن ملی پرداخت که در آن نخبه‌ترین اندیشمندان مصر گرد هم آمدند. این انجمن به‌سرعت رشد کرد و اعضای آن به حدود سیصد نفر رسیدند؛ پس از مشاوره با سیاست‌مداران و ادیبان، این انجمن تصمیم به تأسیس یک حزب سیاسی گرفت که در آغاز سال ۱۲۹۶ هـ / ۱۸۷۹م حزب ملی را پایه‌گذاری کرد. دیگر جمعیت‌های ملی نیز به وجود آمدند که برخی از آن‌ها پنهانی و برخی دیگر آشکار بودند.
خطوط اصلی حزب ملی و اهداف آن
حزب ملی که سید جمال‌الدین افغان پایه‌گذاری کرد، هدف‌های مختلفی را دنبال می‌کرد که در چند نکته به شرح زیر بود:
  1. حفظ روابط دوستانه با سلطنت به شرط حفظ استقلال مصر؛
  2. لغو نظارت و اشراف ثانوی از سوی بریتانیا؛
  3. لغو امتیازات بیگانگان و تأمین مساوات میان مردم مصر و بیگانگان در پرداخت مالیات و برخورد با قوانین.؛
  4. تأمین آزادی مطبوعات و آزادی‌های سیاسی به‌طور کلی؛
  5. تشکیل مجلس شورایی و ولسی جرگه؛
  6. تأسیس سیستم آموزشی و نشر فرهنگ؛
  7. ایجاد حزب سیاسی که هم دینی باشد و هم ملی، جمع‌کننده مردم از مذاهب و ادیان مختلف.
این حزب که به‌طور گسترده به مردم مصر خدمت کرد، گام مهمی در تاریخ سیاسی این کشور بود و در آن زمان تأسیس آن باعث شد تا سید جمال‌الدین افغان جایگاه ویژه‌ای در عرصۀ سیاسی و اجتماعی مصر پیدا کند.
ظهور شعار ملی مصر و نخستین تقابل مجلس شورای ملی با حکومت
پس از تأسیس حزب وطن و سایر جمعیت‌های سیاسی، برای نخستین‌بار شعار ملی معروف «مصر از آنِ مصریان است» بر زبان‌ها جاری شد. این تحول نقطۀ عطفی در تاریخ سیاسی مصر بود، چراکه در نخستین جلسۀ مجلس شورای ملی، نمایندگان ملت گرد هم آمدند تا حقوق مردم را از طریق نظارت بر عملکرد حکومت و تطبیق زندگی بر اساس حقوق اساسی مطالبه کنند.
بحران میان مجلس و صدر اعظم بر سر حقوق ملت
دیری نپایید که محسن شوری ولسی جرگه با نوبار باشا، صدر اعظم وقت، وارد مناقشه‌ای جدی بر سر حقوق ملت و جایگاه مجلس شد، از این پس، مجلس خود را نمایندۀ رسمی ملت دانست و به‌طور مستقیم حقوق مردم را مطالبه کرد. این تقابل سرانجام باعث شد که حکومت تحت فشار قرار گیرد و در تاریخ ۹ فبروری ۱۸۷۹ م استعفا دهد؛ در نتیجه، حکومت مصر برای مدت بیست روز بدون صدراعظم باقی ماند.[4]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] . تاریخ الأستاذ الإمام، ج۱، صفحۀ ۴۶.
[2] . حکیم مشرق زمین، صفحۀ ۵۸.
[3] . همان منبع.
[4] . حکیم مشرق زمین، ص ۶۰.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version