در پرتو مباحث پیشگفته، به روشنی میتوان دریافت که خانواده صرفا یک نهاد اجتماعی پایهای نیست؛ بلکه کانونی استراتژیک برای شکلگیری تمدن، تربیت نسل انسانی و تحقق اهداف متعالی حیات بشری است، آموزههای وحیانی، بهویژه آیات قرآن کریم، با نگاهی ژرف و حکیمانه به ابعاد گوناگون این نهاد پرداختهاند، از بنای اولیه آن تا کارکردهای تربیتی، اخلاقی و اجتماعی در سطح فرد و جامعه.
بررسی منظومه قرآنی درباره خانواده، سیره عملی پیامبران و ساختارهای درونخانوادگی، گویای آن است که خانواده در منظومه فکری و تربیتی اسلام جایگاهی بنیادین و غیرقابل جایگزین دارد.
بدینسان، نگارنده این پژوهش، پس از مواجهه با گسترهی مفهومی و ژرفای محتوایی موضوع خانواده در قرآن، به این نتیجه رسید که بررسی علمی و نظاممند آن ضرورتی دو چندان یافته است، اهمیت این موضوع، نه تنها در بُعد نظری و معرفتی؛ بلکه در حوزه کاربردی و راهبردی برای بازسازی و تقویت بنیان خانواده در جوامع امروز نیز مشهود است، از همینرو، ایده تحقیق پیرامون «الگوی تربیت الهی در خانواده انبیاء» با رویکردی تحلیلی، تربیتی و تمدنساز شکل گرفت تا ضمن کشف مبانی قرآنی، بهرهگیری از ظرفیتهای وحیانی در باز تعریف روابط خانوادگی و اصلاح چالشهای معاصر فراهم آید.
حضرت آدم علیهالسلام و خانواده
حضرت آدم علیهالسلام نخستین پیامبر الهی و پدر مشترک همه انسانهاست، خداوند متعال او را از گِل آفرید و سپس آن را به گونهای خشکاند که هنگام ضربه زدن به آن، صدایی چون سفال بر میخاست، آنگاه او را به تدریج در مراحل آفرینش تکامل بخشید و از روح خویش در وی دمید، بدین ترتیب، آدم به موجودی زنده و دارای گوشت، استخوان، ادراک و توان حرکت تبدیل شد. در قرآن کریم میخوانیم:
“وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ“[1] ترجمه: «و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل خشکیدهای که از گِل بدبویی گرفته شده، میآفرینم».
و در جای دیگر میفرماید: “خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ“.[2] ترجمه: «انسان را از گِل خشکیدهای همچون سفال آفرید».
بر اساس اراده الهی، زمین باید به دست انسان آباد شود؛ از اینرو، خداوند برای آدم همسری از جنس خود آدم آفرید تا مایه آرامش او باشد، این آیهی قرآن به همین موضوع اشاره دارد: “هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا“.[3] ترجمه: «او خدایی است که (همه) شما را از یک فرد آفرید؛ و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید».
همچنین در جای دیگر میفرماید: “وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَه“.[4] ترجمه: «و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد».
بیشتر مفسران بر این باورند که «حوا» از وجود حضرت آدم علیهالسلام آفریده شده و روایات مختلفی در این زمینه نیز نقل شده است، برخی منابع میگویند که خلقت او از دنده چپ حضرت آدم علیهالسلام صورت گرفته است، هرچند این موضوع جنبه قطعی و اجماعی ندارد و به عنوان تفسیری احتمالی مطرح گردیده است.[5]
پیامبر اسلام صلیالله علیه وسلم نیز در بیانی پرمغز و حکیمانه، ضمن ارائهی ویژگیهای خاص زنان، این مطلب را یادآور شدهاند: «با زنان به نیکی رفتار کنید، زیرا زن از دَنده آفریده شده و کجترین بخش آن بالاترین قسمت آن است، اگر بخواهی آن را راست کنی، میشکند و اگر آن را رها کنی، بر کجی خود باقی میماند؛ پس با زنان به نیکی رفتار کنید».[6]
این روایت، ناظر بر تفاوتهای طبیعی و روانشناختی زن و مرد است و تاکید دارد که این تفاوتها و تعامل با مدارا و درایت، بنیان آرامش و پایداری در خانواده را شکل میدهد. تلاش برای تغییر ماهیت فطری زن، میتواند به آسیب در روابط انسانی بینجامد، حال آنکه پذیرش تفاوتها همراه با مهربانی و فهم متقابل، موجب رحمت و همدلی خواهد شد.
آدم و حوا در بهشت
در قرآن کریم، داستان آفرینش انسان و سکونت او در بهشت، نقطه آغازی برای آزمون الهی انسان معرفی شده است، خداوند متعال حضرت آدم علیهالسلام و همسرش را در بهشت جای داد و به آنان اجازه داد از نعمتهای گوناگون آن بهرهمند شوند؛ اما به صراحت ایشان را از نزدیک شدن به درختی خاص منع کرد، این نهی الهی را میتوان نوعی هشدار نسبت به دوری از موقعیتهای شبههناک دانست؛ زیرا ورود به عرصههای شبهات، مقدمهای بر ارتکاب محرمات است. قرآن مجید در این زمینه میفرماید: “وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِالشَّجَرَةَفَتَكُونَامِنَالظَّالِمِينَ“.[7] ترجمه: «و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهای فراوان و گوارای) آن، هر چه و هر کجا که میخواهید، خوش و آسوده بخورید؛ ولیکن نزدیک این درخت نشوید و از آن نخورید، چه (اگر چنین کنید) از ستمگران خواهید شد».
در تفسیر این آیه، فقها و مفسران به نکتهای دقیق اشاره کردهاند که نهی از نزدیک شدن به حرام، حاکی از دقت نظر شریعت در پیشگیری از وقوع خطاست؛ چرا که ورود به منطقهی ممنوعه حتی اگر با نیت گناه نباشد، احتمال سقوط در گناه را افزایش میدهد.[8]
از سوی دیگر، ماجرای ابلیس به عنوان دشمن دیرین انسان، از همان ابتدای خلقت، بیانگر آغاز یک تقابل عمیق و دائمی میان انسان و شیطان است، ابلیس به سبب استکبار و امتناع از سجده بر آدم، از درگاه الهی رانده شد و پس از آن از خداوند درخواست مهلت تا روز قیامت کرد تا بتواند فرزندان آدم را گمراه سازد قرآن مجید اینگونه بیان میکند: “قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌوَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِالدِّينِقَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِيُبْعَثُونَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ“[9] ترجمه: «(الله متعال) گفت: (چون از فرمان من سرپیچی کردی) پس از بهشت بیرون شو، چراکه تو (از رحمت من) مطرود (واز منزلت کرامت رانده) هستی و تا روز جزا (که در آن تو و پیروان تو به عذاب سرمدی من گرفتار میآئید) بر تو نفرین باد گفت: پروردگارا! اکنون که چنین است مرا تا روزی مهلت ده که در آن (مردمان بعد از مرگشان مجدّدا) زنده میگردند».
بر اساس آیات قرآن، ابلیس پس از اخراج بهشت، مأموریت خود را وسوسهی انسان و دور ساختن او از راه راست اعلام کرد، او با تأکید بر استفاده از هر ابزار ممکن از جمله تحریک شهوات، ایجاد آرزوهای فریبنده و القای شک و تردید، تلاش دارد انسان را از فرمان الهی منحرف سازد. در قرآن مجید میخوانیم: “قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ”.[10] ترجمه: «گفت: به عزّت و عظمت سوگند که (در پرتو عمر جاویدان و تلاش بیامان) همه آنان را گمراه خواهم کرد؛ مگر بندگان مخلص تو از ایشان را (که بر آنان سلطه و قدرتی نداشته و وسوسهام در ایشان نمیگیرد)».
اما در برابر این تهدید، خداوند متعال با اعلام موضعی قاطع، ابلیس را با خواری و ذلت از رحمت خود طرد نمود و سرنوشت پیروان او را نیز با آتش دوزخ گره زد: “قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ“.[11] ترجمه: «(خداوند) گفت: خوار و حقیر و رانده و ذلیل از این (جایگاه قدس و قدسیان) بیرون رو، سوگند میخورم، دوزخ را از تو و از همه کسانی پر میسازم که از تو پیروی کنند».
بدین ترتیب، آغاز تاریخ انسان با یک آزمایش الهی رقم خورد؛ آزمایشی که در آن تقابل میان الهامهای رحمانی و وسوسههای شیطانی به عنوان زمینهای برای سنجش ایمان، اراده و اختیار انسان در طول تاریخ مطرح است وسوسههای ابلیس ماهیتی روانی و غیر محسوس دارند و همواره در قالب جاذبههای دنیوی و آرزوهای فریبنده به انسان عرضه میشوند، شناخت این سازوکار، بخشی از درک عمیق حکمت الهی در خلقت و تکلیف انسان است.