خانواده، به عنوان بنیادیترین نهاد اجتماعی، نقش محوری در شکلگیری، پایداری و تعالی جوامع انسانی ایفا میکند. هیچ جامعهای به صورت مستقل و مجرد پدید نمیآید؛ بلکه از پیوند خانوادههایی با ارزشها، هنجارها و باورهای مشترک، ساخته میشود. سطح رشد و پیشرفت یک جامعه، بازتاب دهنده میزان استحکام، سلامت و کارآمدی خانوادههای آن است؛ هر اندازه بنیان خانواده مبتنی بر اصول صحیح، ارزشهای اصیل و فرهنگی نیرومندتر باشد، به همان میزان ساختار اجتماعی منسجمتر، پویاتر و سالمتر خواهد بود.
کانون خانواده، در دو بُعد فردی و جمعی، نقش اساسی در شکلگیری شخصیت، هویت و رفتارهای انسانها دارد و سلامت یا آسیبدیدگی این نهاد، مستقیما بر نظام اجتماعی اثرگذار میباشد، در قرآن مجید، در بیانی تمثیلی، این حقیقت چنین بیان شده است:
ترجمه: «سرزمین پاکیزه (و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار میروید؛ امّا سرزمینهای بد طینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بیارزش، از آن نمیروید؛ این گونه آیات (خود) را برای آنها که شکرگزارند، بیان میکنیم!».
با توجه به این تشبیه قرآنی، اگر خانواده را ستون فقرات جامعه بدانیم، آنگاه ازدواج، ستون فقرات خانواده خواهد بود؛ زیرا با تحقق ازدواج، ساختار خانواده شکل میگیرد و بستر مناسبی برای رشد روحی، عاطفی و اجتماعی انسانها فراهم میآید، نسلهای آینده، اعم از دختر و پسر، در دامان این نهاد پرورش مییابد و در ادامه، وظایف فردی و اجتماعی خویش را در بستر جامعه ایفا میکند.
در پرتو خانواده، شبکهای از روابط خویشاوندی، عاطفی و اجتماعی شکل میگیرد که به تقویت انسجام و همبستگی اجتماعی کمک میکند، در چنین جامعهای، اجزای مختلف در راستای تحقق منافع جمعی و ارزشهای مشترک هماهنگ عمل میکنند، از اینرو، اهمیت بنیادین ازدواج در تاسیس خانواده و نقش آن در استواری جوامع انسانی، موضوعی بدیهی و غیرقابل انکار است، به همین دلیل، کتاب الهی در آیات متعددی به تبیین ابعاد مختلف این نهاد پرداخته است.
از دیدگاه فرهنگ دینی، خانواده نه تنها بستری برای تولید نسل است؛ بلکه جایگاه پیوندهای عمیق انسانی و اجتماعی همچون محبت، تعهد، تربیت و مسئولیتپذیری است، در این راستا، تقوا به عنوان اصل محوری در روابط خانوادگی و اجتماعی، ضامن سلامت، پایداری و تعالی جامعه شناخته میشود، قرآن کریم در اینباره میفرماید:
ترجمه: «ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفاید) و هنگامی که چیزی از یکدیگر میخواهید، نام او را میبرید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست».
بر اساس آیهی ۳۵ سوره بقره، پیدایش نهاد خانواده، همسو با فطرت و نیاز ذاتی انسان است؛ حتی نخستین انسان، حضرت آدم علیهالسلام، نیز بدون همسر رها نشد؛ بلکه زوجیت در آغاز آفرینش برای او مقرر شد تا آرامش، انس و رشد در قالب خانواده تحقق یابد:
ترجمه: «و گفتیم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از (نعمتهای) آن، از هر جا میخواهید، گوارا بخورید؛ (اما) نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد».
از آنجا که پیامبران الهی در میان مردم میزیستند و از جنس بشر بودند، ازدواج و تشکیل خانواده نیز جزئی طبیعی از زندگی آنان محسوب میشد، آنان در عرصههای مختلف حیات، از جمله همسری، پدری و تربیت فرزند، الگوهای عملی و قابل اقتدا ارائه دادند. قرآن کریم در اینباره تصریح میکند:
ترجمه: «ما پیش از تو (نیز) رسولانی فرستادیم و برای آنان همسران و فرزندانی قرار دادیم».
این آیه تاکیدی است بر این حقیقت که پیامبران، افزون بر مأموریت رسالت، در زندگی خانوادگی نیز اسوهاند. برخی از خانوادههای ایشان نمونههایی از صلاح، تقوا و تربیت الهی بودند و برخی دیگر با چالشهایی نظیر فرزند نافرمان یا همسر ناسازگار روبهرو شدند. قرآن، با نگاهی تربیتی و هدایتگر، این نمونهها را بیان کرده است؛ چرا که خانواده، کانون اصلی تمدن انسانی و پرورش نسل آینده است.
ذکر خانواده پیامبران در قرآن، تنها گزارش تاریخی نیست؛ بلکه بیانگر الگوهای رفتاری، سنن الهی و آموزههای اخلاقی در قالب نمونههای واقعی است، از خلال این آیات، میتوان اصول تربیت فرزند، نقش والدین در انتقال ارزشهای دینی و جایگاه دعا، محبت و تربیت مستمر را در چارچوب خانواده دریافت.
در مواردی، قرآن به اختلافات درونخانوادگی برخی پیامبران علیهمالسلام اشاره میکند؛ مانند اختلاف اعتقادی نوح علیهالسلام با پسرش یا ناسازگاری همسر لوط علیهالسلام. این موارد، آموزهای مهم را منتقل میکند: پیوند ایمانی، برتر از پیوند خونی است و تنها ملاک ارزش در نزد خداوند، ایمان و عمل صالح است. خداوند منان میفرماید:
ترجمه: «فرمود ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است [فرد ناشایستهای است] پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی»
از دیدگاه قرآن، پیامبران علیهمالسلام نه تنها پیامآوران وحیگ بلکه راهنمایان عملی در زندگی خانوادگیاند. آنان در ایفای نقش همسر، پدر و مربی، با مسئولیتپذیری، محبت و هدایت، الگویی شایسته برای انسانها ارائه کردند از اینرو، خانوادههای پیامبران علیهمالسلام به منزله نمونههایی زنده و آموزنده برای جوامع بشری مطرحاند؛ الگوهایی که در شرایط گوناگون، از موفقیت تا مواجهه با بحران، درسآموز و هدایتگر هستند.
در این راستا، قرآن کریم نمونههایی روشن از تعاملات خانوادگی و تاثیر آنها بر سرنوشت انسانها ارائه میدهد؛ از جمله داستان پدری که با خردورزی به پیشنهاد دختر خود گوش میسپارد و در پی عمل به آن، خیر و برکت نصیبش میگردد؛ یا داستان پدری که فرزندش را در جایگاه قضاوت و حکمرانی در کنار خود مینشاند و آن پسر، در سایه تربیت صحیح، به چنان مرتبهای از قدرت میرسد، سلطنتی بینظیر که به هیچ کس پس از او داده نشده، نصیب او میگردد.
از دیگر آموزههای قرآنی، تاکید بر نیکی به والدین، به ویژه احترام به مادر است؛ امری که به عنوان سرچشمه سعادت فردی و اجتماعی شناخته میشود و جایگاه ویژهای در آیات الهی دارد. قرآن، با نگاه جامع به شرایط گوناگون انسانی، در پرتو اصل خلافت الهی، نظامی مستحکم از اصول، روشها و منابع هدایت را بنیان نهاده است تا انسان در مسیر حیات، از آن بهره گیرد و به حکمت، دانش، بینش و معرفت دست یابد.
یاران پیامبر صلیالله علیه وسلم، این معارف را به خوبی درک کرده و با ترویج و تبیین آن، الگویی از بندگی و هدایت ارائه دادند که مورد رضایت خداوند قرار گرفت و تا روز قیامت، ستایش مؤمنان را همراه خواهد داشت.
امروزه، ما امت پیامبر صلیالله علیه وسلم، بیش از هر زمان دیگر نیازمند آن هستیم که با نگاهی تأمل برانگیز، تربیتی و پندآموز به آموزههای الهی بنگریم؛ از آنها الهام گرفته، راه نیکان را در پیش گیریم، از آثار صالحان پیروی کنیم و از مسیر کسانی که تلاشهایشان در دنیا تباه شد، در حالی که میپنداشتند کار نیکی میکنند، دوری جوییم و این مسیر، ما را به رضای الهی و خشنودی پیامبر صلیالله علیه وسلم رهنمون خواهد ساخت.