نویسنده: سید مصلح الدین

عاقبت غرور علمی

بخش سیزدهم

تواضع واقعی:
یونس ابن عبید می‌گوید: «در محضر حسن بصری از تواضع سخن به میان آمد. حسن بصری گفت: “آیا تواضع را می‌شناسید؟” گفتیم: “به نظر شما تواضع واقعی چیست؟” فرمود: “تواضع واقعی این است که وقتی از خانه بیرون می‌روی، هر مسلمانی را که می‌بینی، بدانی که از تو بهتر است.”»
از مردمک چشم بباید آموخت    دیدن همه کس را و ندیدن خود را.[1]
تکبر و خودبزرگ‌بینی از منفورترین صفاتی است که یک انسان می‌تواند داشته باشد و این خصلت زشت در طول تاریخ بشر بزرگ‌ترین عامل انکار حق و جدال با اهل حق بوده است. رسول مکرم اسلام نیز به انحای مختلفی آن را نکوهش نموده و امتش را به شدت از آن بر حذر داشته است. احادیث بی‌شماری در این خصوص بیان شده است که به خاطر جلوگیری از طولانی شدن، تنها به چند حدیث اکتفا می‌شود.
حضرت عبدالله ابن مسعود روایت می‌کند که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِنْسَانٌ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ كِبْرِ». «کسی که در دلش حتی به اندازه دانه‌ی خردل غرور و تکبر داشته باشد، به بهشت راه نخواهد یافت.»[2]
حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه از آن حضرت صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت می‌کند که شخصی با ناز و تکبر راه می‌رفت و غرق عجب و خودپسندی بود که ناگهان در شکم زمین غرق شد و تا قیامت همچنان در اعماق زمین فرو می‌رود. همچنین روایت می‌کند: «إذا سمعت الرجل يقول هلك الناسُ، فهو أهلكهم». «هرگاه شنیدی که شخصی می‌گوید مردم به خاطر گناه و معصیت هلاک شدند، بدان که او به علت عجب و خودپسندی و خودبزرگ‌بینی‌اش زودتر به هلاکت رسیده است».[3]
تواضع و فروتنی در علم:
رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌فرمایند: «با کسانی که از آن‌ها علم می‌آموزید، با تواضع و فروتنی برخورد کنید.»[4]
از امام مجاهد رحمه‌الله نقل شده است: «هر کس در یادگیری شرم و تکبر داشته باشد، نمی‌تواند علم کسب کند.»
حضرت عمر رضی‌الله‌عنه می‌فرمایند: «در فراگیری علم تلاش و کوشش کنید و آن‌چه یاد گرفتید به دیگران بیاموزید. همراه با علم، متانت و وقار را نیز یاد بگیرید. نسبت به کسانی که از آن‌ها علم فرا می‌گیرید و کسانی که به آن‌ها علم می‌آموزید، کاملاً متواضع باشید و از علمای مغرور و متکبر نباشید تا علم و آگاهی شما، کجی و جهل نفس شما را اصلاح کند.»[5]
تواضع و اخلاص:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن     که خواجه خود روش بنده پرورری می­داند.[6]
آن‌چه یک طالب علم بیش از هر چیز به آن نیاز دارد، اخلاص و خداجویی است؛ زیرا روح اعمال است. همان‌گونه که جسم انسان بدون روح از نعمت حیات و زندگی محروم است، به همین صورت هر عملی که خالصانه برای رضای الله نباشد، هیچ ارزشی نخواهد داشت چون حیات و زندگی ندارد. در رابطه با همین اخلاص در سایر اعمال، آیات، احادیث و آثار زیادی وارد شده است که در این‌جا به ذکر اندکی از آن اکتفا می‌شود.
تحصیل علم بدون نیت، چیزی نیست جز رنج و مشقتی که انسان متحمل می‌گردد. همچنین نیت بدون اخلاص، چیزی نیست جز ریا، تظاهر و غرور. علم و دانش به رغم اهمیت فوق‌العاده‌ای که دارد، به تنهایی سودی نخواهد داشت تا زمانی که نیت خالصانه همراه آن نباشد؛ زیرا ابلیس، بلعم بن باعورا و دیگران دانش زیادی داشتند، ولی از آن‌جا که این دانش مقرون به اخلاص و خداطلبی نبود، به نابودی آن‌ها منجر شد و سبب غرور و تکبر گردید. به همین خاطر، خداوند عزوجل در مواضع مختلفی از کلام لم یزل خود به اهمیت اخلاص اشاره فرموده است. چنان‌چه در سوره اسراء می‌خوانیم: «مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُم مَّشْكُورًا». «هر کس در عوض اعمال خود منافع دنیا را بخواهد، چه به طور کلی منکر آخرت باشد یا از آن غافل، برای این شخص هر آن‌چه بخواهیم، آن هم برای هر کس بخواهیم، نه این‌که برای همه آن‌ها، در این دنیا می‌دهیم. بعضی پاداش عملش را در همین دنیا می‌بیند که در آخرت چیزی نصیبش نخواهد شد. پس جهنم را به او تقدیم می‌کنیم و او به جهنم می‌رود در حالی که بسیار اندوهگین و نکوهیده است. اما هر کس اراده‌ی آخرت را داشته باشد و سعی و تلاش مناسب حال آخرت را داشته باشد و مؤمن هم باشد، از سعی و تلاش او قدردانی خواهد شد».[7]
شارحين حديث «إنَّما الاعمال بالنيات…» می­‌نویسند که هدف امام بخاری رحمه‌الله از آوردن این حدیث در ابتدای کتاب نیز همین است که هر طالب علم باید قبل از تحصیل، نیتش را اصلاح نموده و بعد به تحصیل علم بپردازد.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] ـ اشعار نغز از صاحبان مغز، گنجینه عرفان،شماره: ۲۳.
[2] ـ صحیح مسلم، حدیث رقم:۹۱.
[3] ـ صحیح مسلم، حدیث رقم: ۲٦۲۳. سنن ابوداود، حديث رقم: ٤٩٨٣.
[4] ـ کنزالعمال، جزء۳،ص۴۵۳.
[5] ـ مقام علم و علما، ص۲۱۳.
[6] ـ غزلیات حافظ،غزل شماره:۱۷۷.
[7] ـ سوره إسراء، آیه:۱۸ ـ۱۹.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version